" وقتی دزیره رفت "
( از جناب جو بردلی معذرت خواهی میکنم که قبل از گذشت کمتر از یک روز زیر پست ایشان پست جدید ارسال مینمایم )
یادمه در تاپیک مشابه همین تاپیک بحثی درافتاد و دست آخر باعث دورشدن جناب شیندلر عزیز ازکافه شد ، اما جالب اینکه آخرین پست را در آنجا بنده ارسال کردم که هم بسیاری ازدوستان موافق نطریاتم بودند و هم ختم قائله شد ( حالا نمیدونم واقعآ تاثیرداشت یا اتفاقی بود ).
امیدوارم اینجانیز سخنانم به نوعی تاثیرگذار باشد و مانع دوری و دوستی شود چون از دل برود هرآنکه از دیده برفت و خداحافظی هر کاربری بمانند این است که از اول هم نبوده زیرا تا شش ماه الی یک سال دیگر هموطن خوش قلم دیگری می آید و حضور او تسکین بخش داغ رفتن آن یکی میشود.
دوستان من :
درهمان روزهایی که خانم دزیره از کافه خداحافظی کردند و پچ پچی بود بین اعضا که آیا واقعا از جناب منصور دلخور شدند یا دلیل دیگری داشته من خودم هم از عزیزی بسیار دلخور شده بودم و چندباری هم دوست عزیزم جناب بتمن و همچنین سرکار بانو مدیر کافه پرسیدند که کیست و چرا دل آکتورز را رنجانده ؟ ولی من کوتاه آمدم و به طرفم زمان دادم تا کم کم نه حتی گذاشتم بداند ازش دلخوری دارم بلکه کم و بیش استارت دوستی نیز درمیانمان زده شد.
یک باردیگر نیز بی احترامی مستقیم فردی باعث شد که عجولانه تصمیم به خداحافظی بگیرم و یادمه در همین جستاربود که خداحافظی کردم و عکسی از خودم زیر آخرین ارسالم قرار دادم و گفتم : میرم که برم ، ولی دو روز بعدش دلم داشت سینه ام رو میشکافت آنقدر مشتاق بودم که صفحهء زیبای کافه رو در مرورگرم باز کنم و همین شد که با کله برگشتم و اولین کارم حذف پست خداحافظی بود.
همین جناب اسکورپان عزیز شاهد و حاضر میتواند تعریف کند که در اولین پیام خصوصی ای که بین من و ایشان دوسال پیش رد و بدل شد چه بهم گفتیم ؛
ایشان گفتند که از بازی مورد علاقهء من چه بعنوان ورزش و چه دربازی های کامپیوتری یعنی بازی فوتبال متنفرند و من هم گفتم که از بازی مورد علاقهء ایشان ( که یادم نمی آید چه بود ) متنفرم ولی حتی تنفرمان از این ریزه علایق همدیگر دلیل تنفرمان از هم نبوده و نیست و نخواهدشد و دوستیمان پابر جاست اما بخدا دیدم و هستندکسانی که بخاطر یک همچین رک بودن هایی نتوانستند نه تنها به سایر علاقه های مشترکشان فکر کنند بلکه کارشان به جاهای باریکتری کشیده شده است که واقعآ کودکانه و بی احترامی به کسی نباشد ، از روی نادانی بوده است.
خانم لمپرت عزیز که اکنون فکرمیکنند پشتشان به کسی محکم نیست !
حقیقتآ اشتباه فکر میکنند زیرا ایشان خود به یاد دارند وقتی اولین شب حضورشان را درکافه میگذراندن و من همچون همیشه در شیفت شب آمده بودم متوجه شدم که سه بارنام کاربری انتخاب کردند و من هم هرسه بار یاد آورشدم که یا نام تکراریست یا نام حقیقی هنرپیشه ها جایز نیست و یا نام کاربری با عکس آواتار همخوان نیست تا آخر سر شدند خانم لمپرت و همان شب دوستیمان شکل گرفت و از آن شب همیشه خوانندهء نوشته هایشان بودم و هستم و محکم پشت ایشان و هرکاربر موثر دیگری درکافه می ایستم چونکه اینجارا مال خود میدانم و به هیچ عنوان نمیخواهم ببینم که لمپرتها و دزیره ها و رزاها و زاپاتا ها و .... یک یک دارند کافه را ترک میکنند .
و یک نکتهء خنده دار ، آنهم اینکه برسر تعداد تشکر های کاربران بحثی شکل بگیرد.
همان دوتا پست خانم لمپرت و جناب بردلی رو اگه نگاه کنید من فقط پست جوبردلی رو تشکر زده ام و این درحالیست که همین الان در پاراگراف قبل از خانم لمپرت حمایت کردم و درکل به کمترین پستهای جناب بردلی تشکر زده ام ولی بی تعارف میگم من پستی رو تشکر میکنم که بیشتر با موضوعش ارتباط برقرار کنم و یا ببینم کاربر برای پستش زحمت کشیده که حتی اگر نخوانم هم تشکر میکنم که برای کافه ام وقت گذاشته اگرهم از موضوعش خوشم بیاید به این توجه میکنم که نوع پردازش کاربر کامل و بی نقص است یا نه و جالب اینکه هم جناب بردلی خیلی خوب درمورد تایتانیک ننوشته بودند و هم خانم لمپرت در مورد رقصهای فیلم شعله خوب ننوشته بودند ولی بازهم به آنکه بیشتر توجهم راجلب کرد تشکری دادم .
هردوپست هم از سوژه هایی بودند که شخصا میخواستم در آینده در آن دو جستار به آنها اشاره کنم که این دو عزیز زحمتم را کم کردند و دستشان هم درد نکند.
ولی یک سوال : جدا تعداد تشکر و رتبه و غیره و غیره هنوز هم برایتان مهم است ؟
من که مدتهاست برایم بی اهمیت شده و از آخرین بحثی که پارسال شکل گرفت در مورد اعتبار کاربران خصوصآ تازه واردان تا کنون یک بارهم به تعداد تشکرهای زیر پستهایم اهمیتی نداده ام و جالب اینکه چندوقت پیش برام دغدغه شده بود که تعداد تشکرهایی که از کاربران دیگر میکنم را به 1000 برسانم دیگر زیر پست کسی تشکر نمیزنم ولی میبینید که اکنون از 1500 نیز گذشته است و بخدا تازه متوجه این موضوع شده ام . بابا بیخیال برای شماها زشته که به خاطر لایک پست ارسال کنید و بخاطر یک همچین مورد بی ارزشی دل همدیگر رو برنجونید.
منصور عزیز رو کم متهم کنید به اینکه کاربران رو فراری میده ، خداشاهده که خود این جناب منصور از کسانیست که امروز یکی از دلایل بودنم در کافه به عشق خواندن پستهای امثال ایشان و یا تنها دیدن اسمهایشان در لیست کاربرانی که به کافه سر زده اند است .
هنوز به کافه نیامده بودم که در وبلاگی که به دوبله میپرداخت مطلبی دربارهء درگیری منصور نامی با فکر کنم میثم در سایتی به نام کافه کلاسیک دیدم و مدتها بعد که به کافه آمدم در ذهنم آنچه در مورد منصور خوانده بودم را مرور میکردم و میدیدم که کاملآ در تناقض است و منصور خیلی هم بامرام و دوست داشتنیست و جالب اینکه اتفاقآ بعضی ها به ایشان غرض میورزند واین را حتی در زیراستاتوسی از خودم در ف ی س ب و ک م نیز دیدم که در پستی از زحمت شناسایی دوبلورهای رابین هود و این گروه خشن و الرساله و .... از منصور و چندی دیگر از دوستان تشکر کرده بودم ( سم اسپید و سید و ... ) که یکی از همین دوستان کافه که درفیس بببببب ووو ک هم دوستم است در نهایت بی انصافی با کنایه کامنت گذاشته بود ( حالا بماند که که بود / منصورجان پیام خصوصی نفرستی و بپرسی که کی بود چون جواب نمیدم ).
چند وقت پیش که جناب زاپاتا برای مدتی به کافه نمی آمدند همه شاهد بودیم که کلیهء کاربران ازاین بابت ناراحت بودند و الان هم اگر خانم لمپرت به کافه بازنگردند دیگر نهایت بی انصافیست.
خانم دکتر هم تاجایی که من بدانم دلشان بزرگتر ازاین حرفهاست و بیچاره جناب سرهنگ چیزی نگفته و اگر هم گفته شما ببخشید.
لطفآ صفحات کافه را به این بحثها پرنکنید که مهمانان کافه جور دیگری تصور نکنند و نیاران ( بیگانه ها ) هم به ناراحتی های ما خوش نشوند.
بارها در محافل در مورد کافه کلاسیک و تعدادی از همین کاربران اندیشمند و دلسوز و بی منت رکلام کرده ام و جناب سناتورشاهدند که در صفحهء ف ی س ب و ک شخصیم نیز هم لینک سایت رو چندین بار قرار داده ام هم برای بسیاری از دوبلورهای مطرحی که از دوستان ف ی س ب و ک یم هستند نقل گفتگوهای کافه را کرده ام و پیشنهاد داده ام سری به کافه بزنند و بعدها نظرشان را نیز جویا شده ام و پیش آمده دوبلورهایی مانند خانم مریم شیرزاد و آقای ماهرخ و یاکیده و شهاب عسگری و ...... از دیدن و خواندن مطالب ما کاربران به وجد آمده اند و تشکر کرده اند و همینک نیز به عنوان مهمان گاهآ به کافه سرمیزنند.
این کافه با بودن همهء ما درکنار هم چه در گذشته و با کسانی که اکنون غایبند و چه در آینده با کسانی که هنوز کشفش نکرده اند کافهء وزین کلاسیک شده است.
بحث تمـــــــــــــــــــــــــــــــــام .