[-]
جعبه پيام
» <سروان رنو> تلگرام یا فروم ؟ مساله این است ! ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...4#pid45464
» <Dude> سلامت باشید. شده که ازعزیزانی با هم، کمی قدیمی تر از اینها را دیده بودیم، جز خودم همه دردیار باقی اند. خوشحالم هنوز هستند که از آن فیلمها خاطره دارند، با آرزوی سلامتی
» <دون دیه‌گو دلاوگا> سلام و سپاس فراوان "Dude" گرامی. آقا ممنون برای "Orions belte". با معرفی شما، خودم هم خاطره محوی از آن سراغ گرفتم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> پاینده باشید "رابرت" گرامی. سپاس از لطف و پُست‌های ارزشمندتان
» <لوک مک گرگور> متشکرم دوست گرامی. منهم همیشه از خواندن مطالب جذاب و دلنشین تان کمال لذت را برده ام.
» <رابرت> بررسی جالب تأثیر فیلم "پاندورا و هلندی سرگردان" بر انیمیشن "عمو اسکروچ و هلندی سرگردان" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...6#pid45456
» <رابرت> سپاس از دون دیه‌گو دلاوگا و لوک مک گرگور عزیز به خاطر مطالب تحقیقی، تحلیلی و زیبای اخیرشان
» <دون دیه‌گو دلاوگا> "بچه‌های کوه تاراک" : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...3#pid45453
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 3 رای - 4 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
نگاهی دوباره به کازابلانکا ...
نویسنده پیام
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,257
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 84


تشکرها : 11465
( 18996 تشکر در 1593 ارسال )
شماره ارسال: #13
RE: نگاهی دوباره به کازابلانکا ...

(۱۳۹۵/۶/۱۶ صبح ۰۷:۲۵)جیمز باند نوشته شده:  

البته سروان رنوی گرامی بیشتر اطلاع دارند چون خیلی از وقتشونو در کافه ریک میگذروندن! من فقط گاهی اونجا سر میزدم!! در اون روزهایی که الزا اومد، من سنگاپور بودم!! بعد که برگشتم نه ریکی بود و نه سروان رنویی!!!!:cheshmak:

درسته ؛

بعد از کشته شدن سرگرد اشتراسر ,  من و ریک به کنگوی برازاویل رفتیم . یک قلعه فرانسوی اونجا بود که ما تا پایان جنگ در اونجا موندیم. بعد ریک برگشت به آمریکا و من که نمی تونستم از آرمان های رایش سوم  دست بکشم به شهر ریوی برزیل رفتم. در اونجا با چند تا از فراریان نازی و به کمک دانشمندان آلمانی قرار بود بمب اتم بسازیم. کارها داشت خوب پیش می رفت و کلی اورانیوم غنی کردیم تا اینکه یک روز هنگام سوارکاری در باشگاه اسب سواری ناگهان الیزا سر راه من ظاهر شد. ( =فیلم بدنام) اسمش رو به آلیشا هوبرمن تغییر داده بود. ویکتور لازلوی آب زیر کاه با همدستی فردی به نام هیچکاک اون رو فرستاده بود تا از ما جاسوسی کنه. :eee2

 خلاصه از عشق ما به اینگرید بدجوری سوء استفاده شد. بقیه اش رو هم که خودتان می دانیدcryyy!


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۳۹۵/۶/۱۷ صبح ۱۲:۲۶
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : جیمز باند, Papillon, آمادئوس, ال سید, زرد ابری, Savezva, باربوسا
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
نگاهی دوباره به کازابلانکا ... - Green - ۱۳۹۳/۹/۲۱, صبح ۰۱:۰۶
RE: نگاهی دوباره به کازابلانکا ... - سروان رنو - ۱۳۹۵/۶/۱۷ صبح ۱۲:۲۶