[-]
جعبه پيام
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/XI0kt
» <BATMANhttps://www.doostihaa.com/post/tag/%D8%A...kanon-2021
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/pFib3
» <BATMAN> با تشکر از مارک واتنی عزیز/ نسخه های سینمایی بامزی هم منتشر شدن/ بامزی تو سوئد خیلی محبوبه، از گذشته تا به امروز ازین شخصیت انیمیشن تولید میشه
» <مارک واتنی> ارادت شارینگهام عزیز
» <شارینگهام> درود بر همه ی دوستان ، سپاس از مارک واتنی عزیز
» <مارک واتنی> دانلود کارتون قدیمی و نوستالژیک "بامزی" بصورت کامل و دوبله فارسی : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45427
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 9 رای - 4.22 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
قهوه خانه ی کافه کلاسیک
نویسنده پیام
آناکین اسکای واکر آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 146
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۵/۱۰/۴
اعتبار: 12


تشکرها : 184
( 979 تشکر در 146 ارسال )
شماره ارسال: #539
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک (احوال پرسی دوستان)

کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و پرسید: “ می‌گویند فردا شما مرا به زمین می‌فرستید اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می‌توانم برای زندگی به آنجا بروم؟”

خداوند پاسخ داد: “ از میان تعداد بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفته‌ام او از تو نگهداری خواهد کرد.

اما کودک هنوز مطمئن نبود که می‌خواهد برود یا نه: “ اما اینجا در بهشت، من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند.”

خداوند لبخند زد: “ فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد. تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود.”

کودک ادامه داد:‌“ من چطور می‌توانم بفهمم مردم چه می‌گویند وقتی زبان آنها را نمی‌دانم.

” خداوند او را نوازش کرد و گفت: “ فرشته تو زیباترین و شیرین‌ترین واژه‌هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.

” کودک با ناراحتی گفت: “ وقتی می‌خواهم با شما صحبت کنم چه کنم؟”

اما خدا برای این سوال هم پاسخی داشت: “ فرشته‌ات دستهایت را در کنار هم قرار خواهد داد و به تو یاد خواهد داد که چگونه دعا کنی.

” کودک سرش را برگرداند و پرسید: “ شنیده‌ام که در زمین انسان‌های بدی هم زندگی می‌کنند چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟”

- فرشته‌ات از تو محافظت خواهد کرد. حتی اگر به قیمت جانش تمام شود.

کودک با نگرانی ادامه داد: “ اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی‌توانم شما را ببینم ناراحت خواهم بود.”

خداوند لبخند زد و گفت: “ فرشته‌ات همیشه درباره من با تو صحبت خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت. گرچه من همیشه در کنار تو خواهم بود.”

در آن هنگام بهشت آرام بود اما صدایی از زمین شنیده می‌شد. کودک می‌دانست که باید به زودی سفرش را آغاز کند. او به آرامی یک سوال دیگر از خدا پرسید: “ خدایا اگر من باید همین حالا بروم لطفاً نام فرشته‌ام را به من بگو.”

خداوند شانه او را نوازش کرد و پاسخ داد: “ نام فرشته‌ات اهمیتی ندارد. به راحتی می‌توانی او را مادر صدا کنی.”

وقتی نام مادر می آید اولین فیلمی که در ذهن تماشاگر ایرانی نقش می بندد، فیلم " مادر " ساخته درخشان زنده یاد " علی حاتمی " است. درباره این فیلم زیاد نوشته اند و زیاد خوانده اید، ولی صحنه ای در فیلم دیگری از سینمای ایران هست که هنوز بعد از تقریبا 19 سال بغض به گلویم می آورد.

" جوانی " فیلمی که توسط " مجید قاری زاده " در سال 1377 کارگردانی و با بازی جوان اول آن روزهای سینمای ایران، " ابوالفضل پور عرب " اکران شد. در صحنه ای از فیلم، امیر ( ابوالفضل پور عرب ) از زندان آزاد می شود و به خانه بر میگردد. مادر پیرش در حال نماز خواندن است. امیر در داخل حوض گرد و پر آب حیاط خانه قدیمی دراز می کشد، نماز مادر تمام می شود و با همان چادر نماز به سمت حوض و امیر می رود. امیر بر می گردد، رویش نمی شود در چشمان مادرش نگاه کند. گوشه چادر نماز سفید مادر را می گیرد و می بوسد و با بغض می گوید : چاکرتم به خدا !

برای همه مادران سفر کرده بهشت رضای الهی و برای مادران در قید حیات سلامتی و شادی آرزو می کنم .


نیرو همراهت باشه
۱۳۹۵/۱۲/۲۸ عصر ۱۰:۳۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رجینا, ال سید, BATMAN, مراد بیگ, شارینگهام, باربوسا
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
قهوه خانه ی کافه کلاسیک - admin - ۱۳۸۸/۵/۳, عصر ۱۲:۳۰
RE: - سروان رنو - ۱۳۸۸/۵/۳, عصر ۱۱:۲۲
RE: - سروان رنو - ۱۳۸۸/۵/۳, عصر ۱۱:۴۷
RE: - admin - ۱۳۸۸/۵/۳, عصر ۱۱:۵۴
RE: - سروان رنو - ۱۳۸۸/۵/۵, عصر ۱۰:۵۸
RE: - Classic - ۱۳۸۸/۵/۷, صبح ۰۱:۰۲
هواپیما و سینما - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۵/۱۸, صبح ۰۷:۵۹
هواپیما و سینما 2 - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۵/۱۹, عصر ۰۴:۱۲
هواپیما و سینما 3 - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۵/۲۱, عصر ۰۳:۴۱
RE: خوش آمدگویی به سروان! - سروان رنو - ۱۳۹۰/۶/۱۲, عصر ۰۳:۲۱
استیو جابز درگذشت! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۷/۱۴, صبح ۱۱:۰۹
شما بگین! - ممل آمریکایی - ۱۳۹۰/۸/۲۶, عصر ۱۱:۲۶
کافه رویای ماست. - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۱۰/۲۵, عصر ۰۲:۰۷
چاییدی داداش! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۱۰/۲۹, عصر ۰۳:۰۱
ایران را دوست دارم. - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۱۰/۲۹, عصر ۰۲:۰۲
مانده ام سخت عجب! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۱۰/۳۰, صبح ۱۱:۰۷
RE: مانده ام سخت عجب! - سروان رنو - ۱۳۹۰/۱۰/۳۰, صبح ۱۱:۳۳
یکی تک سوار است ... - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۱۰/۳۰, صبح ۱۱:۵۰
باز زد دودی و ... - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۱۱/۱۸, صبح ۱۲:۱۱
RE: باز زد دودی و ... - سروان رنو - ۱۳۹۰/۱۱/۲۱, عصر ۰۶:۱۷
هیتلر حالش خرابه - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۳/۳, عصر ۰۳:۰۱
بشتاب که شادنوشی - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۱۱/۱۰, عصر ۰۹:۲۷
RE: بشتاب که شادنوشی - آوینا - ۱۳۹۰/۱۱/۱۰, عصر ۰۹:۳۲
کار من نبود! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۰/۱۱/۱۰, عصر ۱۱:۱۱
RE: کار من نبود! - آوینا - ۱۳۹۰/۱۱/۱۱, صبح ۱۰:۱۸
نمره ی 4 مبارک - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۳/۳, عصر ۰۳:۳۲
سپاس از سروان رنو - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۳/۹, عصر ۰۶:۳۳
اشتوکا رفت زیر متکا - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۳/۲۴, صبح ۰۷:۰۴
آخرین خبرها!!! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۴/۲۱, عصر ۱۱:۰۳
RE: آخرین خبرها!!! - شرلوك - ۱۳۹۱/۴/۲۲, صبح ۰۲:۲۲
بچرخ تا بچرخیم! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۴/۲۲, عصر ۰۹:۵۰
RE: بچرخ تا بچرخیم! - Papillon - ۱۳۹۱/۴/۲۲, عصر ۱۱:۰۱
سایه های دروغگو! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۴/۲۳, عصر ۱۱:۲۹
شرلوک - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۴/۲۴, صبح ۰۶:۱۸
دشمن پشت دروازه - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۶/۱۵, عصر ۰۷:۳۵
آرزوهای سروان رنو - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۷/۲۰, عصر ۰۶:۱۰
RE: آرزوهای سروان رنو - سروان رنو - ۱۳۹۱/۸/۴, عصر ۱۰:۲۷
به زودی آرماگدون - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۹/۲۳, عصر ۰۴:۰۵
RE: پیام برای بانو آماندا - آماندا - ۱۳۹۱/۱۰/۶, عصر ۰۳:۵۳
دل قوی دار برادر! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۱۰/۷, عصر ۰۷:۰۱
RE: دل قوی دار برادر! - آماندا - ۱۳۹۱/۱۰/۹, صبح ۱۱:۱۱
آخرین خبر - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۱۰/۸, صبح ۱۰:۵۸
پیام به سروان - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۱/۱۰/۹, عصر ۰۲:۱۵
زنده است کافه! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۲/۴/۷, صبح ۱۱:۵۸
روزگار کهن - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۲/۴/۷, عصر ۱۲:۱۵
کل کل فیلتری - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۲/۶/۲, عصر ۰۹:۲۶
در جستجوی اشلی - اسکارلت اُهارا - ۱۳۹۲/۶/۴, صبح ۰۹:۴۹
RE: در جستجوی اشلی - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۲/۶/۵, عصر ۰۲:۴۷
ناوها و جنگنده ها - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۲/۷/۲۳, صبح ۱۰:۵۶
میراث معنوی - بانو - ۱۳۹۲/۹/۱۴, صبح ۱۲:۴۵
سال 93 مبارک! - برت گوردون - ۱۳۹۲/۱۲/۲۹, عصر ۱۲:۱۶
تماشایی، تماشایی - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۴/۷/۱, عصر ۰۹:۵۳
برجام کلاسیک - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۴/۱۱/۳, عصر ۰۳:۱۲
شیراز؛ همیشه عاشق! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۴/۱۱/۷, عصر ۱۱:۲۲
RE: شیراز؛ همیشه عاشق! - سروان رنو - ۱۳۹۴/۱۱/۸, صبح ۱۲:۲۱
خلبان شجاع - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۴/۱۲/۲۳, عصر ۰۱:۵۷
- - Memento - ۱۳۹۴/۱۲/۲۷, عصر ۰۸:۱۳
ال رنوی عربستان - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۵/۱/۷, عصر ۰۶:۱۸
RE: ال رنوی عربستان - سروان رنو - ۱۳۹۵/۱/۲۲, عصر ۰۴:۳۹
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک (احوال پرسی دوستان) - آناکین اسکای واکر - ۱۳۹۵/۱۲/۲۸ عصر ۱۰:۳۴
کافه همیشه با ماست. - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۶/۱/۲۰, عصر ۰۴:۲۳
شاه دزد - مراد بیگ - ۱۳۹۶/۲/۱, عصر ۰۶:۰۶
نفوذ - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۶/۱۰/۸, عصر ۰۷:۲۵
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - سروان رنو - ۱۳۹۶/۱۰/۲۲, عصر ۱۰:۱۳
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - جیمز باند - ۱۳۹۶/۱۰/۲۳, عصر ۰۱:۴۶
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - سروان رنو - ۱۳۹۶/۱۲/۱۸, عصر ۱۰:۴۷
بدون شرح!!! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۶/۱۲/۱۵, عصر ۰۹:۰۲
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - زاپاتا - ۱۳۹۷/۴/۲۰, عصر ۰۸:۲۲
سروان و دردسرهایش! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۸/۶/۳۱, صبح ۱۱:۴۴
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - فورست - ۱۳۹۸/۶/۳۱, عصر ۰۷:۱۷
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - ماتیلدا - ۱۳۹۸/۸/۲۹, عصر ۰۲:۵۰
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - سروان رنو - ۱۳۹۸/۱۱/۱۸, عصر ۱۱:۴۷
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - Savezva - ۱۳۹۹/۶/۴, عصر ۰۷:۰۳
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - oceanic - ۱۳۹۹/۷/۴, صبح ۰۳:۰۸
RE: یلدا مبارک... - کنتس پابرهنه - ۱۳۹۹/۹/۳۰, عصر ۱۰:۱۲
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - پروفسور - ۱۳۹۹/۱۰/۱, صبح ۱۱:۳۲
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - سروان رنو - ۱۳۹۹/۱۰/۱۹, عصر ۰۸:۰۰
جشن سال نو در کافه - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۱/۱, عصر ۰۷:۰۹
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - Emiliano - ۱۴۰۰/۶/۲, صبح ۰۹:۲۸
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - سناتور - ۱۴۰۱/۶/۱۶, عصر ۰۷:۵۱
دل‌تنگی‌های بادآورده* - رابرت - ۱۴۰۱/۸/۲۰, عصر ۰۳:۳۳
کلانتر چانس - رابرت - ۱۴۰۲/۶/۳۰, صبح ۰۹:۰۹
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - اکتورز - ۱۴۰۱/۱۱/۱۷, عصر ۰۳:۱۹
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - BATMAN - ۱۴۰۱/۱۲/۲۵, صبح ۰۴:۴۵
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - Lich King - ۱۴۰۲/۱/۲۳, عصر ۰۱:۳۳
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - اکتورز - ۱۴۰۲/۹/۲۱, صبح ۰۶:۱۵
RE: قهوه خانه ی کافه کلاسیک - mr.anderson - ۱۴۰۲/۱۱/۸, صبح ۰۹:۴۷
[split] اولین کامپیوتر ها ... - منصور - ۱۳۹۲/۵/۲۲, صبح ۱۱:۳۳
RE: اولین کامپیوتر ها ... - Schindler - ۱۳۹۲/۵/۲۲, صبح ۱۱:۵۵
RE: اولین کامپیوتر ها ... - دزیره - ۱۳۹۲/۵/۲۳, عصر ۰۸:۵۵
RE: اولین کامپیوتر ها ... - سروان رنو - ۱۳۹۲/۵/۲۳, عصر ۱۰:۵۶
من تو را می شناسم! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۲/۵/۲۴, صبح ۱۰:۵۴
RE: اولین کامپیوتر ها ... - خانم لمپرت - ۱۳۹۲/۵/۲۴, عصر ۰۳:۴۲
فاش کن! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۴/۱۰/۹, عصر ۱۰:۱۸
RE: صندلی داغ - پیرمرد - ۱۳۹۴/۱۰/۱۰, صبح ۱۱:۲۹
[split] صندلی داغ - سروان رنو - ۱۳۹۴/۱۰/۱۸, صبح ۱۲:۵۰