دهه پنجاه ....... برنامه کودک ...... صدای سوت پلیس و عبور بچه ها ..... و موزیکی زیبا نوید بخش برنامه ای بود بنام بچه ها بچه ها و میان پرده هایی که توسط هنرمند محبوب دوران کودکی من یعنی زنده یاد فرهنگ مهر پرور همراه با حسین واعظی در نقش مهرنگ و اورنگ اجرا می شد. (اورنگ نام برادر واقعی فرهنگ بود):
لحظاتی پیش بیوگرافی این هنرمند را در تاپیک زیر قرار دادم
http://cafeclassic4.ir/thread-416-post-2...l#pid20444
اما هرچه در این کافه سرچ کردم دیدم حق این هنرمند دوست داشتنی در حد کافی در این کافه ادا نشده و بصورت پراکنده مطالبی در خصوص ایشان نوشته شده که با توجه به علاقمندی خودم به این عزیز دوست داشتنی تصمیم گرفتم مطالب تکمیلی را در اینجا بیان کنم.
بعدها که بزرگتر شدم و در اواخر دهه شصت به کلاس موسیقی میرفتم استادم آهنگی را زد که ناخودآگاه گفتم آهنگ بچه ها بچه ها اما تا آنروز نمی دانستم این آهنگ زیبا یکی از شاهکارهای نابغه موسیقی آمادئوس موتسارت میباشد. بخاطر علاقه ام به این آهنگ نت آنرا از استادم گرفتم و یک شبه موزیک را از حفظ زدم و عجب آهنگ سختی بود.
بعد از انقلاب فرهنگ مهرپرور بعنوان مجری برنامه کودک همچنان چهره دوست داشتنی کودکان باقی ماند (نمی دونم کیا یادشون میاد) تا اینکه یکروز (دقیقا اونروز را بخاطر دارم) با چهره ای غمگین با بچه ها خداحافظی کرد و گفت از این به بعد صدای منو تویه رادیو خواهید شنید.
صبح جمعه با شما فرهنگ مهرپرور را همچنان دوست داشتنی باقی گذارد و در همزمان گهگاهی در سریالها و سینما ایفای نقش می نمود نقش فسقلی را در صبح جمعه با شما را خیلی دوست داشتم.
شنیدن صدای زوج فرهنگ مهرپرور و منوچهر آذری برای خانواده هایی دوران جنگ را تجربه میکردند یعنی بدور ماندن لحظاتی از زندگی سخت آن دوران.
یادمه در یکی از برنامه های تلوزیون پشت صحنه ساخت برنامه صبح جمعه با شما دوباره چهره دوست داشتنی فرهنگ مهرپرور را به خانه ها آورد. و برنامه ای که فرهنگ مهرپرور و منوچهر آذری برنامه سلام صبح بخیر محمود شهریاری و آتش افروز را به سخره گرفته بودند و با چه زیبایی با این دو نفر شوخی کردند.
تا اینکه ........ خبر ناگهانی بود . هیچکس باور نمی کرد. فرهنگ فقط 49 سال داشت که بر اثر سکته مغزی در بیمارستان مهر تهران دار فانی را وداع گفت.
شما را نمی دانم اما من اونروز را دقیقا بیاد دارم. و از همه مهمتر اینکه منتظر بودم تا ببینم جمعه همکارانش چکار میکنند. من برنامه صبح جمعه با شمای اونروز را روی نوار کاست ضبط کردم. تنها برنامه ای که پس از سالها هرکس میشنید دیگه نمی خندید. علیرضا جاوید نیا یه سوگ نامه برای فرهنگ خواند بنام بخواب فرهنگ مهرپرور. و مرتب قطعاتی را پخش میکرد که فرهنگ بازی کرده بود و گریه های بی امان منوچهر آذری.
تاثیر مرگ فرهنگ مهرپرور چنان افکار عمومی را آزرده کرد که آقا نیز در پی ناراحتی مردم پیام تسلیتی به شرح زیر دادند:
پيام تسليت اقای خامنه ای در پی درگذشت هنرمند فقيد فرهنگ مهرپرور:
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
هنرمندان عزيز برنامهى صبح جمعهى راديو
اكنون نوبت آن است كه من نيز فقدان همكار گرامىتان آقاى فرهنگ مهرپرور را به شما تسليت بگويم. اين چند روزه، پديدهى زيبا و بىسابقهى تجليل مردم از اين هنرمند مردمى، كاملاً مرا به خود مشغول مىكرد. امروز(25/6/73) هم در پاسخ به درخواست مجرى محترم برنامهى شما در آغاز برنامه، يقيناً ميليونها فاتحه از روى محبت به روح مهرپرور، نثار شد كه اين با هيچ دستاورد دنيايى قابل مقايسه نيست. محبت مردم، خيلى با ارزش و با بركت است و مخصوص كسانى است كه مردم، آنها را از خود و در راه خود مىدانند.«هنرمند مردمى» يعنى همين. و فقط كسى كه با مردم و دلبسته به هدفها و دلبستگىهاى آنها باشد، هنرمند مردمى است. و مرحوم مهرپرور اين را دربارهى خود ثابت كرده بود. رحمت خدا بر او و يادش گرامى باد. به خانوادهى محترم و بازماندگان ايشان نيز تسليت مىگويم.
سيّد على خامنهاى - 25/06/1373
خودتون بهتر میدانید که چنین پیامی در خصوص فوت هنرمندان خیلی نادر میباشد و این بیانگر محبوبیت این عزیز بود.
مرحوم منوچهر نوذری: «مرگ فرهنگ مهرپرور يکي از تلخ ترين خاطرات زندگي من است . مرگ او کاملا اتفاقي بود و در روحيه من اثر بدي گذاشت . مدتي طول کشيد تا بتوانم به حالت تعادل باز گردم و رفتنش را قبول کنم . با مهرپرور فعاليت مشترک زيادي داشتيم ، هم بيان شيريني داشت و هم بازي شيريني . هم نقاش خوبي بود و هم خطاط خوبي . هم مي نوشت و هم کارگرداني مي کرد. نزديک به 30سال با او دوست بودم . ما از 12، 13سالگي زماني که دانش آموز پيشاهنگ بوديم ، با هم آشنا شديم . در تالار فرهنگ آن زمان جشنواره تئاتري برقرار بود. گروه هاي مختلفي از مدرسه ها گرد آمده بودند، مدرسه ما يعقوب ليث صفاري را اجرا مي کرد که من نقش يعقوب ليث را داشتم . فرهنگ از مدرسه ديگري آمده بود و يک قطعه پانتوميم اجرا مي کرد؛ قطعه نمايشي بود که هيچ اکسسواري در صحنه نبود و فرهنگ با حرکات پانتوميم، نقش يک رهبر ارکستر را بازي مي کرد. فرهنگ ، اين قطعه را بسيار زيبا اجرا کرد. بعد از اجرا به او گفتم : آقا خيلي خوب بازي کرديد. او گفت ، اتفاقا من هم مي خواستم همين را به شما بگويم . اين گفتگو آغاز آشنايي من با فرهنگ بود. اطلاعات عمومي بسيار بالايي داشت و انسانيت، برايش بسيار مطرح بود. بسيار خانواده دوست و مجلس آرا و اهل شوخي بود».
منوچهر آذری:
اغلب كارهايي كه ميكردم با مرحوم مهرپرور و زنده ياد منوچهر نوذري بود. من و مهرپرور آنقدر به هم نزديك بوديم كه حتي ميدانستيم هر كداممان چه لباسي داريم و هر وقت ميخواستيم مهماني برويم به هم ميگفتيم فلان پيراهن و با فلان شلوار بپوش خيلي بهت مياد. خدا منوچهر نوذري را هم بيامرزد. به ما ياد داد كه حتي بيمزهترين جوكها را هم اگر درست تعريف كنيد با نمك ميشوند.
نمیدونم حق مطلب را در خصوص این هنرمند ادا کردم یا خیر فقط امیدوارم بچه های دیروز این خاطراتی که یادآوری کردم یادشون بیاد. چون اگر یادشون نیاد احساس میکنم دیگه جزو بچه های دیروز نیستم بلکه جزو بچه های پریروز هستم. (بجز پیام آقا و خاطرات منوچهر نوذری و آذری نوشته فوق خاطراتی بود که در ذهن خود از ایشان داشتم و از جایی کپی برداری نشده بود.)
ارادتمند
بروبیکر