[-]
جعبه پيام
» <اکتورز> مجیدی ، کیا رستمی ، پوراحمد و ... نقش بچەها در فیلمهایشان بسیار پررنگ بودە و این بیشتر بە دلیل دور زدن سانسور بودە
» <اکتورز> همەی وجودم درد گرفت
» <اکتورز> ویدیوای از صحبتهای جیم جارموش در مورد کیارستمی دیدم و نظر ایشان این بود کە کیارستمی برای دور زدن سانسور از کودکان در فیلمهایش بهرە میگرفتە
» <سروان رنو> تلگرام یا فروم ؟ مساله این است ! ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...4#pid45464
» <Dude> سلامت باشید. شده که ازعزیزانی با هم، کمی قدیمی تر از اینها را دیده بودیم، جز خودم همه دردیار باقی اند. خوشحالم هنوز هستند که از آن فیلمها خاطره دارند، با آرزوی سلامتی
» <دون دیه‌گو دلاوگا> سلام و سپاس فراوان "Dude" گرامی. آقا ممنون برای "Orions belte". با معرفی شما، خودم هم خاطره محوی از آن سراغ گرفتم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> پاینده باشید "رابرت" گرامی. سپاس از لطف و پُست‌های ارزشمندتان
» <لوک مک گرگور> متشکرم دوست گرامی. منهم همیشه از خواندن مطالب جذاب و دلنشین تان کمال لذت را برده ام.
» <رابرت> بررسی جالب تأثیر فیلم "پاندورا و هلندی سرگردان" بر انیمیشن "عمو اسکروچ و هلندی سرگردان" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...6#pid45456
» <رابرت> سپاس از دون دیه‌گو دلاوگا و لوک مک گرگور عزیز به خاطر مطالب تحقیقی، تحلیلی و زیبای اخیرشان
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 4 رای - 4 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ماندگارها
نویسنده پیام
پرشیا آفلاین
مترجم کافه
***

ارسال ها: 220
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۹/۱۶
اعتبار: 24


تشکرها : 4498
( 2786 تشکر در 76 ارسال )
شماره ارسال: #15
RE: ماندگارها

دومین و آخرین بخش از بررسی سفرهای گالیور

وقتی سفرهای گالیور برای اولین بار منتشر شد, خوانندگانی از میان تمامی اقشار را جذب کرد: کودکان برای داستان سراسر لبریز از خیال پردازی اش و سیاست پیشگان به خاطر طنز گزنده اش پیرامون رخدادهای جاری جامعه. این اثر که تقریبا در ادبیات جهان بی همتاست, آنقدر ساده و سرشار از بازیگوشی است که کودکان را با خویش همراه سازد و به قدری از پیچیدگی برخوردار که بزرگسالان را به دنبال خویش تا آن سوی عمق وجودشان بکشاند.

با این حال نمی توان از بیان این نکته غفلت کرد که در همین زمان بودند کسانی که سویفت را انسان گریز, بیزار از بشریت و کتاب سفرهای گالیور را نمایشی از یک انسان گریزی  خشونت بار می دانستند.

درست است که سویفت در نامه ای که به پاپ نوشت, خود را انسان گریز نامید و تاکید نمود که هر چند او به کسانی از میان جمع انسان ها عشق می ورزد, اما در مجموع از "حیوانی که او را انسان می نامند" بیزار است و پیشنهاد کرد تعریف جدید برای این گونه ی زنده ی جهان آفرینش بیابند و بجای "حیوان اندیشمند" او را "حیوانی که می تواند اندیشمند نیز باشد" بنامند.

آنچه سویفت در پی بیان آن بود, نه نفرت اش از نوع بشر, بلکه مخالفت او با دیدگاه خوش بینانه ی آن زمان بود که انسان را اساسا خوب می پنداشت. او بر این باور بود که  ذات بشری در خویش کژتابی هایی دارد که تنها با شناخت محدودیت های فکری و اخلاقی انسان ها قابل اصلاح خواهد بود.

به هر روی با گذر از این بخش از اندیشه های سویفت, دیگر بار به سراغ نوشته ی مانای او می رویم. در این اثر, تقریبا هیچ چیز آن چنان نیست که می نماید. طنز و کنایه و تمثیل تقریبا در پس هر کلام از آن پنهان است. در آخرین فصل, سویفت تاکید می کند که او هم به سان هوینیم ها, نمی تواند دروغ بگوید, اما قسمی که یاد می کند همان سوگند سینون است به هنگامی که می خواست اهالی تروآ را به پذیرفتن اسب پیشکشی یونانی ها وادارد.

سویفت به ما می آموزد که هوشیارانه بخوانیم و نگاهی به زیر پوسته ظاهری کلامش داشته باشیم. با این حال, کتاب در عمیق ترین لایه های خود, نه یک معنای نهایی, که پرسشی را عرضه می کند: این که انسان کیست؟ با سفر به دنیاهای خیالی ما در جستجوی هویت خویش هستیم. آیا انسان ها حشراتی خودبین و متکبر هستند یا اربابان آفرینش؟ موجوداتی خشونت پیشه اند یا متفکر؟ در آخرین سفر, سویفت چنین پرسش هایی را مطرح می کند و هم چنین خود گالیور که به آستانه شکیبایی خویش رسیده است و بیزار از آدمیت خود, از یاد می برد که کیست. به این ترتیب, پایان کار برای خواننده روشن نیست.

سویفت آهنگ آن ندارد که ذهن ما را خشنود سازد, بلکه در پی آزردن و برآشفتن اندیشه ی ماست. و ما را در لحظه ای به حال خود وا می نهد که چهره ی در هم ریخته ی انسانیت – حقارت لی لی پوتی ها, وحشی گری یاهوها و بی گناهی خود گالیور- اندک اندک و به شکلی غریب برای ما آشنا می شود؛ گویی به سیمای خویش در آینه نگریسته باشیم.

 

با احترام فراوان

 

ترجمه از کتاب The Norton Anthology of English Literature


بزرگ ترین مصیبت برای یک انسان این است که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته باشد نه شعور لازم برای خاموش ماندن

ژان دو لا برویر, فیلسوف فرانسوی قرن 17
۱۳۹۱/۱۰/۹ صبح ۰۱:۵۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : ژان والژان, حمید هامون, بانو, اسپونز, مگی گربه, رزا, زرد ابری, BATMAN, خانم لمپرت
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
ماندگارها - بانو - ۱۳۸۹/۷/۱۶, عصر ۰۴:۱۳
RE: ماندگارها - حمید هامون - ۱۳۹۰/۱۱/۲۴, عصر ۰۸:۲۵
RE: ماندگارها - ژان والژان - ۱۳۹۱/۱/۵, عصر ۰۶:۳۳
RE: ماندگارها - دزیره - ۱۳۹۱/۱/۲۷, عصر ۰۲:۰۲
RE: ماندگارها - پرشیا - ۱۳۹۱/۹/۲۷, صبح ۰۳:۰۰
RE: ماندگارها - پرشیا - ۱۳۹۱/۱۰/۹ صبح ۰۱:۵۹
RE: ماندگارها - فورست - ۱۳۹۱/۱۰/۲۵, عصر ۰۴:۱۱
RE: ماندگارها - ارباب دنیا - ۱۳۹۲/۳/۱۸, عصر ۰۲:۰۰
RE: ماندگارها - BATMAN - ۱۳۹۲/۵/۶, عصر ۱۲:۰۸
دربی اول - جو گیلیس - ۱۳۹۲/۱۰/۲۲, عصر ۱۱:۱۹
RE: ماندگارها - خانم لمپرت - ۱۳۹۳/۹/۲۹, عصر ۰۷:۱۲
RE: ماندگارها - خانم لمپرت - ۱۳۹۳/۱۰/۴, صبح ۰۱:۱۲
RE: ماندگارها - خانم لمپرت - ۱۳۹۳/۱۰/۱۲, صبح ۱۲:۴۱
RE: ماندگارها - خانم لمپرت - ۱۳۹۳/۱۰/۱۶, عصر ۰۱:۴۱
RE: ماندگارها - حمید هامون - ۱۳۹۴/۲/۶, عصر ۰۵:۳۵
RE: ماندگارها - پیر چنگی - ۱۳۹۴/۸/۲۹, صبح ۱۲:۰۳
RE: ماندگارها - جروشا - ۱۳۹۵/۲/۱۷, عصر ۱۱:۱۳
RE: ماندگارها - بانو الیزا - ۱۳۹۶/۸/۲۵, صبح ۱۰:۳۳
RE: ماندگارها - سروان رنو - ۱۳۹۶/۱۰/۲, عصر ۰۲:۱۰
RE: ماندگارها - جناب سرگرد - ۱۳۹۶/۱۲/۶, عصر ۰۸:۴۱
بانجو پترسون - پروفسور - ۱۳۹۹/۱۰/۲۱, عصر ۰۶:۴۱
RE: بانجو پترسون - بانو الیزا - ۱۳۹۹/۱۰/۲۲, عصر ۱۲:۳۲
RE: ماندگارها - اسکورپان شیردل - ۱۳۸۹/۹/۲, صبح ۱۰:۳۰
ماندگارها - بانو - ۱۳۸۹/۱۰/۳, عصر ۰۶:۴۰
RE: ماندگارها - دزیره - ۱۳۸۹/۱۰/۱۱, صبح ۰۸:۵۷
RE: ماندگارها - بهزاد ستوده - ۱۳۸۹/۱۰/۱۲, صبح ۱۲:۳۲
RE: ماندگارها - Savezva - ۱۳۸۹/۱۰/۱۹, عصر ۰۴:۰۴
RE: ماندگارها - رزا - ۱۳۸۹/۱۱/۱۷, عصر ۰۵:۴۵
RE: ماندگارها - الیور - ۱۳۹۰/۱۰/۱۱, عصر ۰۷:۴۲
RE: ماندگارها - اسکورپان شیردل - ۱۳۹۰/۱۰/۲۰, عصر ۰۵:۵۹
RE: ماندگارها - الیور - ۱۳۹۰/۱۰/۲۴, عصر ۱۱:۱۹