از دیدگاه اوستایی :
ایران : در اوستا ایرین به معنی سرزمین ایریه ها نامی است که ایریه ها ( تیره های آریایی ) پس از کوچ به سرزمین فعلی بدان دادند و در پهلوی اران و در فارسی ایران شده است .
در اوستا ( فروردین یشت بند های 144-143 ) فروشی های مردان و زنان اشون سرزمین های ایران در کنار فروشی های مردان و زنان اشون توران ، سیریم ، ساینی و داهه ستوده شده اند .
در شاهنامه ( داستان پادشاهی فریدون ) می خوانیم که فریدون فرمانروایی سرزمین های ایران ، توران و روم را میان سه پسر خویش ( ایرج ، تور ، سلم ) بخش می کند .
ایران ویج : در اوستا ایرین وئج یا ایرین وئجنگه به معنی سرزمین ایرانیان یا پایگاه ایرانیان نام سرزمینی است که ایرانیان در آغاز در آن می زیستند . چنان که از کاربردهای مکرر این نام در اوستای نو ( بویژه در فردگردهای یکم و دوم وندیداد ) و پژوهش های بسیاری از دانشوران و ایران شناسان و دستاوردهای باستان شناسی بر می آید ، این سرزمین جایی در آسیای میانه ، در حدود خوارزم بوده است .
در اوستا مطلقا نامی از ماد ، پارس و پارت برده نشده است.
از دیدگاه تاریخی :
درهنگامه نبردهای هخامنشیان با دولت شهر های یونانی به رهبری آتن ( تاکید روی نام دولت شهر است چون تا زمان استقلال سرزمین یونان از دولت عثمانی هرگز کشوری به نام یونان نبوده بلکه کنفدراسیونی از شهر های مستقل با فرهنگ مشترک هلنی بوده است ، درست برعکس ایران ) این نبردها را تاریخ نگاران هلنی جنگ های مدی خوانده اند ، چرا که هخامنشیان را ادامه حکومت مادها می دانستند و پارس و ماد را مکمل یکدیگر می شماردند .
در سنگ نگاره های هخامنشی تاکید بر روی نام پارس است و در کنارش از نژاد آریایی خود نیز نام می برند ، اما نامی از ایران مطلقا نیست .برای نمونه متن نگاره داریوش در شوش :
من داریوش شاه بزرگ ، شاه کشورهای شامل همه گونه مردم ، شاه در این زمین بزرگ و دور و دراز ، پسر ویشتاسب هخامنش پارسی ، پسر پارسی ، آریایی از نژاد آریایی
در دوران اشکانی عنوان ایرانشهر برای نجد این سرزمین در برابر سکاها ، تپور ها ، دیلمها و دیگر اقوام بکار می رفته است که دقیقا همسو با گفتار های اوستایی است و همین اندیشه در دوره ساسانی هم ادامه داشته است از جمله در سنگ نگاره های شاهنشاهان ساسانی و یا روی سکه های آنان ، از جمله متن سکه شاهپور بزرگ :
بغ مزداپرست شاهپور ، شاهان شاه ایران ( با تلفظ eran ) و انیران ( سرزمین های غیر ایرانی ، از آن جهت شاه شاهان بوده اند ) که چهر از ایزدان .
{یک توضیح خارج از موضوع = در زمان ساسانی نام god اهورا مزدا بوده و خدا به معنی lord بوده و ایزد یا کوتاه شده آن یزد و جمعش ایزدان یا یزدان نام فرشتگان مرتبه پایین تر از امشاسپندان بوده و اینکه شاهان ساسانی خود را خدایگان و چهر از ایزدان خطاب کرده اند متاسفانه دستاویز دشمان ایران و گمراهی افراد کم اطلاع شده ، چرا که پس از تسخیر ایران توسط تازیان عنوان اهورا مزدا برای god خذف و به جای آن خدا و ایزد و کلمه در اصل جمع یزدان بکار برده شد . در این بین نباید از نوشته های متعصبین مسیحی رومی که خسرو دوم معروف به پرویز را از روی دشمنی به ادای خدایی متهم کرده اند و همین کلام را آرتور کریستنسن در کتاب معروف و البته تاریخ مصرف گذشته ایران در زمان ساسانیان آورده و عینا به عنوان مدرکی در کتاب دانشگاهی تاریخ اسلام هم آورده شده !!!! }
همچنین در متن پهلوی شهرستانهای ایرانشهر هم به این نام اشاره شده و تاکید در تمام دوران اشکانی و ساسانی بر نام ایران بوده است .
شبه از دوران هخامنشی است که تاریخ نگاران هلنی و به تبع آن نویسندگان رومی ایران را به ماد و پارس و پارت تفکیک می کرده اند در حالی که در تمام دوران اشکانی و ساسانی نام ایران توسط شاهان آن بکار می رفته است والبته پس از آنان اعراب هم .
لازم به ذکر است که آنچه امروز ما بعنوان فرهنگ ایرانی می شناسیم بازمانده دوران اشکانی و ساسانی است و مطلقا ارتباط فرهنگی با دوران هخامنشی وجود ندارد ، از جمله نام ماهای هخامنشی و یا نحوه دفن متفاوت مردگان با اشکانیان و ساسانیان و چنانچه حتی در دوران ساسانی از وجود مادها و هخامنشیان بی خبر بوده و آنان را با شاهان اساطیری پیشدادی و کیانی جایگزین کرده اند ، نمونه آن سنگ نگاره شاهپور سکانشاه در تخت جمشید است .
آنچه توطئه و دسیسه بوده نامگذاری بناهای این سرزمین به نامهای اساطیر سامی است آنهم تنها پس از سه سده از سقوط ساسانان ، همچون آتشکده آذر گشنسب که تخت سلیمان (در کتاب مسعودی تاریخ نگار سده چهارم هجری ) نامیده شده و یا زندان سلیمان ، مشهد مادر سلیمان و ...
متاسفانه ما ایرانیان کم اطلاع ترین مردم دنیا نسبت به تاریخ خود هستیم ، همچنین در طول تاریخ ثابت کرده ایم که حافظه تاریخی نداشته و ( جایگزین کردن اسکندر گجستک با کوروش بزرگ ) از آن درس نمی گیریم . ( برای مثال مقایسه سقوط هخامنشی و ساسانی و صفوی )
" ملتی که تاریخ خود نداند و از آن درس نگیرد ، به ناچار سیاه ترین صفحات تاریخ خود را آنقدر تکرار می کند تا نابود شود "
در پایان با توجه به شاهنامه فردوسی و دیگر آثار بازمانده از دوران ساسانی که در کتب عربی و فارسی تحت عناوین سیر الملوک و غیره باقی مانده هیچ جای تردید نیست که این سرزمین همواره نامش ایران بوده ، هست و خواهد بود .
این حقیر هر چند اطلاعات دوستان بزرگوار را در زمینه سینما و دوبله ندارم ، دستکم به جهت تحصیل در رشته تاریخ ایران باستان از جمیع دوستان و بزرگان تقاضا دارم در این برهه خطیر از تاریخ این سرزمین اشغال شده توسط بیگانگان ، هم خود را صرف مطالعه بیشتر و عدم درگیری در مسائلی مانند پارس و ترک و عرب و اختلاف افکندن بین اقوام ایرانی ( که اتفاقا اربابان انگلیسی خیلی مشتاق آن هستند و هر روز به نحوی به آن دامن می زنند) کنند .