[-]
جعبه پيام
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/XI0kt
» <BATMANhttps://www.doostihaa.com/post/tag/%D8%A...kanon-2021
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/pFib3
» <BATMAN> با تشکر از مارک واتنی عزیز/ نسخه های سینمایی بامزی هم منتشر شدن/ بامزی تو سوئد خیلی محبوبه، از گذشته تا به امروز ازین شخصیت انیمیشن تولید میشه
» <مارک واتنی> ارادت شارینگهام عزیز
» <شارینگهام> درود بر همه ی دوستان ، سپاس از مارک واتنی عزیز
» <مارک واتنی> دانلود کارتون قدیمی و نوستالژیک "بامزی" بصورت کامل و دوبله فارسی : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45427
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 4 رای - 3.5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دلیجان ( جان فورد )
نویسنده پیام
kirk douglas آفلاین
رحمه الله علیه
*

ارسال ها: 2
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۲/۸


تشکرها : 0
( 17 تشکر در 1 ارسال )
شماره ارسال: #1
دلیجان ( جان فورد )

             دلیجان       STAGE COACH 

           

1939 ، محصول والتر وانگر (پخش از یونایتد آرتیستز) ، کارگردان : جان فورد.

فیلمنامه: دادلی نیکولز براساس داستان کوتاه "دلیجان لوردزبرگ"نوشته ارنست هیکاکس . فیلمبردار : برت گلنون . تدوین : دوروتی اسپنسر و والتر رینولدز . موسیقی : ریچارد هیگمن ،دبلیو . فرانک هارلینگ ، جان لیپولد ، لئو شوکن ، لوئیز گروئنبرگ . بازیگران : جان وین ، کلر تروور ، تامس میچل ، اندی دیو این ، جورج بنکرافت ، دانالد میک ، لوئیز پلات ، جان کارادین ، برتن چرچیل.

آندره بازن ، نظریه پرداز سینما ، درباره "دلیجان" جان فورد نوشته است : "دلیجان (1939)نمونه ای است از بلوغ یک سبک که به کمال کلاسیک خود رسیده است... دلیجان مانند چرخی است که چنان بی نقص ساخته شده که در هر حالتی روی محور خود به حال تعادل باقی میماند ". این وضعیت محصول تلاش فیلمساز در راه خلق یک وحدت روایی محکم و سازمان دهی همه عناصر برای تحقق این هدف است .

در دلیجان ، زمان طرح و توطئه کوتاه _ دوروز _ است . فورد معنای لغوی کلمه     (دلیجانی که منزل به منزل ،همراه با توقفهایی در طول راه ، سفر میکند) را  گرفته و آن را اساس تقسیم بندی روایت قرار داده است.بدین ترتیب کنش فیلم عبارت است از پیشروی یک دلیجان از نقطه آغاز تا به مقصد. و صحنه های اصلی در جاهایی اتفاق می افتند که دلیجان برای غذا خوردن یا استراحت مسافران توقف میکند.برای اینکه جنبه های مهم بسیط فرم فیلم را نشان دهیم ،به جای تقسیم بندی فیلم به بخش های کوچکتر ،قسمتهای بزرگتری از سفر دلیجان را مبنای بخش بندی فیلم قرار میدهیم:

روز اول

1_سواره نظام از شورش سرخپوستان با خبر می شود.

2_مسافران در تانتو به دلیجان سوار می شوند.

3_صحبتهایی که در طول اولین قسمت سفر بین مسافران جریان دارد.

4_توقف در اولین منزلگاه : صرف نهار و صحبتهایی راجع به اینکه اسکورتی در کار نیست.

5_صحبتهای رد و بدل شده در در دومین قسمت سفر .

6_توقف در دومین منزلگاه:شب است . نوزاد لوسی به دنیا می آید ، رینگو به دالاس پیشنهاد ازدواج .

روز دوم

7_صبح است . حرکت از دومین منزلگاه .

8_صحبتهای رد و بدل شده در طول سومین قسمت سفر.

9_سومین منزلگاه :مسافران کلک سوخته را میبینند،دلیجان به آب می زند،مورد حمله و تعقیب سرخپوستان قرار می گیرند و توسط سواره نظام نجات می یابند.

10_ورود به لوردزبرگ ، دوئل رینگو با برادران پلامر.

11_رینگو و دالاس شهر را به طرف مزرعه رینگو ترک می کنند.

تعادل کامل یک قسمت با قسمت دیگر در این تلخیص به خوبی آشکار است . در آغاز و پایان فیلم صحنه های کوتاهی در تپه های "مانیومنت ولی"اتفاق می افتد. در آغاز سواره نظام را می بینیم که خبر تدارک جنگی جرانیمو را می آورد، و در پایان رینگو و دالاس را که از دره مانیومنت می گذرند و به سوی زندگی جدید مشترک پیش می رانند.

در توقف اول در "درای فورک"مسافران نهار می خورندددر دومین توقف در "آپاچی ولز"شب را می گذرانند.حرکت در صبح روز بعد در توازی با حرکت روز قبل از شهر است.

روایت پس از دوبار تکرار الگوی سفر _منزلگاه_توقف یک تغییر عمده را وارد کار می کند . وقتی کالسکه به قرارگاه سومین و آخرین منزلگاه یعنی "ایست فری"می رسد،مسافران می بینند که قرارگاه توسط سرخپوستان به آتش کشیده شده است. کالسکه از رودخانه رد می شود و راه لوردزبرگ را در پیش می گیرد، ولی انتظار دیدن یک صحنه مهم در این نقطه عقیم نمی ماند. موقعیت توقف در سومین منزاگاه ،به لحاظ فرمان، چنان است که حمله سرخپوستان را در خود جای داده است . پس از تعقیب و گریز و عملیات نجات ،روایت از طریق یک پرش زمانی با حذف آخرین بخش سفر،مستقیما به لوردزبرگ منتقل می شود.

در حرکت از تانتو (بخش2) اهداف اغلب کاراکترها مشخص می شود . هدف لوسی مالروی از مسافرت ملحق شدن به شوهرش است که در سواره نظام خدمت می کند. آقای پیکاک مشروب فروش به خانه اش در کانزاس سیتی می رود تا به همسرش بپیوندد. رهبران گروه یکی باک سورچی است که به خانه اش در لوردزبرگ می رود و دیگری مارشال کرلی که به عنوان محافظ همراه دلیجان میرود و قصد دستگیری رینگو را دارد.

دو شخصیت *منفور*_دکتر بون دائم الخمر و دالاس روسپی _هم که جزو مسافران دلیجان هستند از طرف آدمهای "محترم"شهر، اخراج شده اند . دکتر و دالاس هدف مشخصی ندارند ،مگر یافتن جایی برای اقامت. هتفیلد قمار باز هم بدون اینکه هدف دراز مدتی داشته باشد به گروه ملحق می شود، قصد او از این سفر محافظت از لوسی مالروی است.

روایت ، دو نفر از مسافران را بعد از دیگران سوار دلیجان می کند تا آنها را از بقیه جدا کند."گیت وود" که پول حقوق های سپرده شده به بانکش را بالا کشیده ، در خیابان دست بلند می کند و سوار دلیجان می شود.هدف گیت وود این است که که بدون جلب نظر از شهر فرار کند.

دلیجان مدت کوتاهی پس از ترک تانتو به رینگو بر می خورد که می خواهد برای تسویه حساب با برادران پلامر خود را به لوردزبرگ برساند. او تحت حفظ کرلی به گروه ملحق می شود.

در بین اعضای گروه ، رینگو و دالاس جزو مطرودین به حساب می آیند و همین علت کشیده شدن آنها به سوی همدیگر است. آقای پیکاک تنها فردی از گروه است که پس از اطلاع از اینکه پس از آن از اسکورت سواره نظام محروم خواهند بود رای به بازگشت به تانتو را می دهد و همین علتی است برای اینکه ما او را آدمی سست عنصر بشناسیم.

منزلگاه دوم (بخش 6) به دلیل روشن کردن روابط بین کاراکترها مهمترین صحنه در طول سفر است.د کتر بون و دالاس ،دو عنصر منفور، به دلیل کمک به تولد نوزاد لوسی تحسین دیگران را بر می انگیزند. در اینجاست که رینگو به دالاس پیشنهاد ازدواج میدهد.

در بین سکانس های شهرها و منزلگاهها و حمله سرخپوستان ،سه سکانس سفر از داخل دره مانومیت (قسمتهای8،5،3) قرارگرفته اند،که هر یک متشکل از تعدادی صحنه های کوتاه مشابه هستند. هر صحنه با یک نمای دور یا خیلی دور از دلیجان آغاز می شود ، بیشتر این صحنه ها با موتیف موسیقایی "دلیجان" همراهی می شوند. به دنبال این نمای دور ،چندبار، بخصوص در ابتدای هر سکانس، یک نمای متوسط از صندلی سورچی، که  کرلی و باک را در حال صحبت نشان میدهد ،می بینیم. این نماها گوشه هایی از نگفته ها را آشکار می کنند. مثلا در می یابیم که کرلی با رینگو در گرفتن انتقام از برادران پلامر همدل است و نیز اینکه به گیت وود مشکوک است!.

هر یک از این صحنه های کوتاه در عین حال حاوی یک یا چند نما از داخل کالسکه است که مسافران را در حال صحبت یا رد و بدل کردن نگاه نشان می دهند.کار این تبادلهای متقابل، بیشتر، نشان دادن خصائص کاراکترها و روابط بین آنهاست تا پیشبرد کنش.

گیت وود مدام در حال غر زدن است ، بون از کیف اشانتیون پیکاک مشروب کش می رود! هتفیلد مودبانه کمک می کند تا لوسی راحت باشد. چندین موتیف وارد این شخصیت پردازیها می شوند. مشروب بون در کنتراست با قمقمه ای قرار دارد که زنها از آن آب می نوشند، و دو کیف متعلق به گیت وود و پیکاک نیز موجد یک کنتراست هستند. تغییر رفتار مسافران نسبت به یکدیگر نیز آشکار است . قبل از تولد نوزاد لوسی ،مسافران به به دالاس بی محلی می کردند، در صحنه های بعدی نسبت به او مهربانتر میشوند.

در دلیجان تقریبا صحنه ای نیست که با یک علت معلق که در ابتدای صحنه بعدی تمام شود . علتها مطرح می شوند ، ولی در مسیر طولانی کنش ناپدید می گردند. برای مثال کرلی در اوایل فیلم می گوید که با رینگو در گرفتن انتقام احساس همدلی می کند . ولی این همدلی تنها در آخرین صحنه فیلم ،آنجا که کرلی اجازه میدهد رینگو برای دوئل به سراغ پلامرها برود، آشکار می شود .

از آنجا که همه یا اغلب شخصیتها (که 9 نفر هستند) در تقریبا همه صحنه های سفر حضور دارند، دلیجان نیازی به علت های معلق ندارد. سفر دلیجان به خودی خود امکان پیشروی کنش را فراهم می آورد.

قسمت عمده غنای روایت دلیجان محصول ترکیب شخصیت های متعدد با اهداف جداگانه و گاه متناقض است. ارضای سریع اهداف شخصیتها با ورود به لوردزبرگ احساس نیرومندی از پایان در بیننده ایجاد می کند. لوسی در می یابد که شوهرش ،که گفته شده بود توسط سرخپوستان مجروح شده،سالم است.زخم پیکاک التیام می یابد، گیت وود دستگیر می شود . بدین ترتیب تکلیف اغلب شخصیت های کاملا نثبت یا کاملا منفی روشن می شود.

شخصیت های دیگر می بایستی حقانیت خود را در طول کنش ثابت می کردند. هتفیلد یک قمار باز بدنام استولی با محافظت از لوسی و فدا کردن جان خود در جنگ با سرخپوستان ثابت میکند که یک "جنتلمن" است . دکتر بون از مستی بدر می آمده تا نوزاد لوسی را به دنیا بیاورد ، او همچنین در میخانه ،قبل از صحنه دوئل ، با پلامرها سر شاخ می شود. حتی در پایان مارشال به او مشروب تعارف می کند . او جواب می دهد "فقط یکی"، به نشانه اینکه حتی او هم بر اثر تجارب سفر قدری اصلاح شده است.

آخرین قسمت روایت اساسا به سرنوشت دالاس و رینگو می پردازد. رینگو بعد از همه وارد کنش شده است، اکنون هدف او برای انتقام ، آخرین بخش طرح و توطئه را پس از اینکه اغلب شخصیت ها پی کار خود رفته اند ، رقم می زند . دالاس که هدف مشخصی برای خود نداشت ، در عشقی که به رینگو پیدا کرده دارای هدف می شود . پیروزی رینگو بر پلامرها و تصمیم مارشال به اینکه او را دوباره به زندان نفرستد ، به حل نهایی منجر می شود. دالاس و رینگو فارغ بال می روند تا زندگی مشترک جدید خود را شروع کنند. نمای دور پایانی از گاری آنها که در جاده ای در دل دره مانیومنتپیش می رود ، یاد آور آغاز فیلم و نما های دور متعدد از دلیجان است.

دلیجان نمونه ای عالی از آن وحدت کلاسیک فرم و سبک است که "بازن" از مشخصه های سینمای هالیوود دهه 1930 می دانست.

منابع: هنر سینما ((دیوید بوردول ، کریستین تامسون)) ، آی ام دی بی

۱۳۸۹/۲/۱۰ عصر ۰۴:۵۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بانو, سروان رنو, Savezva, Classic, سم اسپید, Lino Ventura, ترومن بروینک, Appopsinole, Plaireenronge, جو گیلیس, کاپیتان اسکای, باربوسا
ارسال پاسخ