[-]
جعبه پيام
» <دون دیه‌گو دلاوگا> پاینده باشید "رابرت" گرامی. سپاس از لطف و پُست‌های ارزشمندتان
» <لوک مک گرگور> متشکرم دوست گرامی. منهم همیشه از خواندن مطالب جذاب و دلنشین تان کمال لذت را برده ام.
» <رابرت> بررسی جالب تأثیر فیلم "پاندورا و هلندی سرگردان" بر انیمیشن "عمو اسکروچ و هلندی سرگردان" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...6#pid45456
» <رابرت> سپاس از دون دیه‌گو دلاوگا و لوک مک گرگور عزیز به خاطر مطالب تحقیقی، تحلیلی و زیبای اخیرشان
» <دون دیه‌گو دلاوگا> "بچه‌های کوه تاراک" : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...3#pid45453
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 13 رای - 4.08 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ارتش سری ( کافه کاندید و ماجراهایش )
نویسنده پیام
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,256
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 84


تشکرها : 11460
( 18986 تشکر در 1592 ارسال )
شماره ارسال: #44
RE: ارتش سری ( کافه کاندید و ماجراهایش )

دیروز باز ما جسارت کردیم و دست بردیم تو کمد و DVD شماره یک ارتش سری رو گذاشتیم روی دستگاه و تماشا نُمودیم. فکر کنم قسمت دوم یا سوم بود. قسمتی بود که سه تا هوانورد بدبخت انگلیسی توی یه رستوران لو می رن و یکیشون فرار می کنه و بعد آلبر می ره برای جلوگیری از لو رفتن افراد ، اون سومی رو توی خیابون می کـُشه ! ( اول نجاتشون می ده بعد می کشتشون - همون قضیه   از چنگال گــُرگم در ربودی... و لیکن عاقبت گــُرگم تو بودی ! ). القصه ، 2 تا نکته تازه کشف کردم ( هر بار که ارتش سری رو می بینی ، چیزهای تازه ای رخ می نـُماید ! ) :

اولیش اینکه توی رستورانی که اون سه تا هوانورد بیچاره داشتن غذا می خوردن ، یه چیزی توی سقف آویزون بود که ظاهرا کارش مگس گیری بود ( چیزی شبیه به مگس کش برقی رستوران های  این روزها ) . یه چیزی شبیه به برگ بزرگ درخت آویزون بود که مایع لزج و شیره مانندی روش بود که وقتی مگس ها روش می نشستن بهشون می چسبید و مگس ها رو به تله می انداخت. یکی از هوانورد ها وقتی احساس کرد که داره گیر می فته همینطور داشت به سقف و همین مگس گیر و یه مگسی که روش گیر کرده بود نگاه می کرد .

نکته دوم دوبلور زن اولِ آلبر ( یا همون خواهر علیل صدا و سیمایی ! ) بود که صدای نیکو خردمند بود . اما تا اونجایی که من یادم میاد در قسمت های بعدی صدای اون تغییر می کنه و دیگه صدای خانم خردمند نیست.

دانلود پرونده ارتش سری در مجله 24


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۳۸۹/۸/۳ عصر ۱۱:۳۵
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, رزا, بانو, Classic, رامین_جلیلوند, Kassandra, KESSLER, ژان والژان, dered, مگی گربه, واتسون, کاپیتان اسکای
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
RE: ارتش سری ( کافه کاندید و ماجراهایش ) - سروان رنو - ۱۳۸۹/۸/۳ عصر ۱۱:۳۵
پیانوی مکس - برت گوردون - ۱۳۹۳/۱۰/۳۰, عصر ۰۱:۲۷