[-]
جعبه پيام
» <سروان رنو> تلگرام یا فروم ؟ مساله این است ! ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...4#pid45464
» <Dude> سلامت باشید. شده که ازعزیزانی با هم، کمی قدیمی تر از اینها را دیده بودیم، جز خودم همه دردیار باقی اند. خوشحالم هنوز هستند که از آن فیلمها خاطره دارند، با آرزوی سلامتی
» <دون دیه‌گو دلاوگا> سلام و سپاس فراوان "Dude" گرامی. آقا ممنون برای "Orions belte". با معرفی شما، خودم هم خاطره محوی از آن سراغ گرفتم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> پاینده باشید "رابرت" گرامی. سپاس از لطف و پُست‌های ارزشمندتان
» <لوک مک گرگور> متشکرم دوست گرامی. منهم همیشه از خواندن مطالب جذاب و دلنشین تان کمال لذت را برده ام.
» <رابرت> بررسی جالب تأثیر فیلم "پاندورا و هلندی سرگردان" بر انیمیشن "عمو اسکروچ و هلندی سرگردان" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...6#pid45456
» <رابرت> سپاس از دون دیه‌گو دلاوگا و لوک مک گرگور عزیز به خاطر مطالب تحقیقی، تحلیلی و زیبای اخیرشان
» <دون دیه‌گو دلاوگا> "بچه‌های کوه تاراک" : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...3#pid45453
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 9 رای - 4 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سینمای کلاسیک و اقتباس های ادبی
نویسنده پیام
ممل آمریکایی آفلاین
مملی پنجه طلا
***

ارسال ها: 20
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۷/۲۷
اعتبار: 3


تشکرها : 323
( 184 تشکر در 12 ارسال )
شماره ارسال: #4
اقتباس های ادبی و فیلم های نافرم

اون قدیم ها، همسایه ی ما کتاب های دست دوم می فروخت. ممد فلاپی هنوز تو کار کامپلوتر نبود، کامپلوتری نبود! من و ممد عشق خوندن داشتیم. پولامون رو رو هم می ذاشتیم . کتابای باحال اون روزگار رو می خریدیم. یادتون هست؟ کتاب قطور و گردن کلفت، قلمِ ریز، پونصد تا هزار صفحه، در دو یا سه جلد!

ممد فلاپی کندخون بود و من تند خون!

پاپیون که رسید، ممد هنوز تو کف "دایی جان ناپلئون" بود. پاپیون دوجلد بود، گردن کلفت، توپ توپ! تپلی ریزه میزه!

دو سه صفحه ی اول که رد شد، دیوونه ش شدم! نه کار، نه غذا، حالیم نبود. سر کار و وقت غذا سرم توی کتاب بود، برگ به برگ رو مثل برگه ی هلو قورت می دادم. پاپیون یه دیوونه ی تموم عیار بود.عشق آزادی و فرار. بدبخت همیشه کم می آورد. همیشه یکی بود بشه موی دماغش! بدتر از همه از اون زن زشت پیر صومعه، نفرت پیدا کردم. خداییش نامرد بود! زد پاپیون نازنین رو داد دست آژان!

بعدها وی اچ اسش رو پیدا کردم! خدا می دونه با چه حالی تا خونه رفتم و دور از چشم ننه بلقیس، فیلم رو کاشتم توی دستگاه.

چه تعریف هایی که نشنیده بودم!

چه بازیگرایی؟ همه توپ توپ، چه صحنه هایی!

راستش بعد از دیدن فیلم خیلی خُنُک شدم. حالم بدجور گرفته شد. عینهو بپری تو استخر خالی، با مخ!

فیلم خوب، موسیقی خوب، بازیگران خوب، کارگردانی خوب! اما نچسبید که نچسبید!

این بلا سر فیلم دایی جان ناپلئون هم سرم آمد!

این بلا سر فیلم باراباس هم سرم آمد!

این بلا سر فیلم های بینوایان، آرزوهای بزرگ، ...، یه جورایی بد بود، خیلی بد! روزی که محمود دولت آبادی گله کرد از ساخت فیلمی از نوشته هایش، بعد برای همیشه سینما رو ترک کرد، حال منو داشت.

سر "زوربای یونانی" و "بر باد رفته" کتاب رو نخوندم تا فیلمش رو ببینم. راستش هنوزم فرصت نشده این دو  کتاب رو بخونم اما شنیدم خوانندگان کتاب بدجوری دمغ شدن.

راستش از فیلم "زوربای یونانی" خوشم آمد! یکی دوتا نقد خوب هم توی کافه پیدا کردم ولی باید بخوانمش تا ببینم کارگردان چند مرده حلاج بوده! شاید اگه اول کتاب رو خونده بودم منم دمغ شده بودم.

به گمون من، یک رمان خوب، ازش فیلم خوبی در نمی آد! فیلم و رمان دو تا هنر جدا از هم هستن و جفت و جور کردن و به هم چسبوندنشون خطاست.

سر کتاب دایی جان ناپلئون مثل دیوونه ها می خندیدم اما فیلمش، نه! نه این که بامزه نباشه، مشکل جایی دیگه س! نمی دونم. با ممد فلاپی کلی بحث کردیم. اون نظرش چیز دیگه بود، می گفت براش فرقی نداره!

"خوب، بد، زشت" رو هیچ وقت نمی تونین کتاب کنین، این یه فیلمه، توپ توپ، یه شاهکار که اگه رمان بشه خراب می شه.

کازابلانکا اگه رمان بشه، حس و حالی توش نیست! بی رمغ و منگ می شه!

مرد پیر و دریا، حتی با حضور خود ارنست جون، جون نگرفته! این کتاب یه حس درونیه که توی تصویر جا نمی گیره.

شاید بشه یک فصل یک رمان رو خوب در آورد، شاید. ما که ندیدیم.

اگه فیلم نامه نویس خوبی باشه و بتونه ریخت کار رو از هم بپاشه و فرمش رو عوض کنه، شاید، که کار خیلی سختیه. مثل اینکه دست یکی شکسته باشه و کج جوش خورده باشه، بشکنیش تا دوباره راستش کنی و جوشش بدی.

نمونه ی خوبش، بر باد رفته س! کتابش رو نخوندم اما حس می کنم که شخصیت ها رو از دل کتاب در آوردن، بازسازی کردن، تغییر ماهیت دادن و برای هر کدوم فیلم نامه ای سینمایی از نو نوشتن

آقا جون، سینما سینماست، رمان رمانه! دخلی به هم ندارند! تمام!


اگه قراره یکی که پیر می شه دلشم کوچیک شه، خدایا اصلن منو پیر نکن
۱۳۹۰/۸/۲۶ عصر ۰۷:۲۶
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : ترومن بروینک, کاپیتان اسکای, همشهری_میثاق, ژان والژان, مگی گربه, دزیره, اسکارلت اُهارا, بانو, حمید هامون, بهزاد ستوده, الیشا, رزا, آوینا, علی بی غم, نوستالژیکا, زرد ابری, جو گیلیس, خانم لمپرت, هایدی, رجینا, مراد بیگ, ریچارد
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
سینمای کلاسیک و اقتباس های ادبی - Negar - ۱۳۸۸/۱۲/۱۲, عصر ۰۳:۵۳
اقتباس های ادبی و فیلم های نافرم - ممل آمریکایی - ۱۳۹۰/۸/۲۶ عصر ۰۷:۲۶