[-]
جعبه پيام
» <شارینگهام> برگی زرین در کارنامه ی رابرت عزیز
» <مارک واتنی> کارتون به یاد ماندنی "پروفسور بالتازار" دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...8#pid45508
» <آلبرت کمپیون> جناب رابرت، مطلب "نوروز خود را چگونه گذراندم؟" خیلی حق بود. شما تنها نیستید برادر، ما هم تقریباً همین مشکلات رو داریم.
» <رابرت> به یاد مرحوم قاسم افشار در "خاطرات سودا زده من" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...4#pid45504
» <شارینگهام> مستند «سرانجام رعفت» هم اکنون از شبکه ی مستند
» <رابرت> نوروز خود را چگونه گذراندم؟ در "خاطرات سودا زده من" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...9#pid45489
» <کنتس پابرهنه> در ستایش وودی آلن و نکوهش باربی... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...4#pid45484
» <مارک واتنی> کارتون زیبای "هاکلبری فین" دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...4#pid45474
» <BATMAN> سریال Slasher فصل اولو دیدم و خوشم اومد ، خونریزی الکی نداره ، ببشتر جنایی و معماییه https://s8.uupload.ir/files/slasher_d89c.jpg
» <BATMANhttps://rooziato.com/1402490975/10-best-...-tv-shows/
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 8 رای - 4 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
خاطرات فیلم دیدن ... ( از ویدیو تا ... ماهواره )
نویسنده پیام
seyed آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 133
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۲/۸
اعتبار: 14


تشکرها : 241
( 919 تشکر در 86 ارسال )
شماره ارسال: #18
RE: خاطرات فیلم دیدن ... ( از ویدیو تا ... ماهواره )

كرمانشاه(باختران)، قرارگاه رمضان، يه بچه بسيجي بي عقل(خودمو ميگم)، در به در دنبال فيلم.
اسمش يادم نيست، بچه كرمانشاه بود و سرباز قرارگاه.  توي تبليغات بخش تعميرات كار ميكرد. فني بود و تا دلت بخواد رفيق فيلم باز داشت توي كرمانشاه.
كارمون شده بود مثل خفاشها، شبها ميزديم توي محلات قديمي و خونه بر و بچ فيلم باز. فقط خدا ميدونه چه دروغ هايي سرهم ميكرديم واسه رد گم كني، كه اگه مي فهميدن كي هستم، شكمم شده بود سفره هفت سين.
اونجا بود كه با وي اچ اس و يوماتيك آشنا شدم. هفت مرد جنگي، شكار انسان، بازي بزرگان، سه مرد در راه سخت، عبور از مرز جهنم، سگ، شكارچي و... حاصل تلاشهاي جيمزباندانه حقير بود براي جمع آوري و آرشيو.
وارد كردنش به قرارگاه هم خود حديثي ديگر دارد كه بماند.
اونروز فيلمي رو از رفيق سربازمون تحويل گرفتم و داخل محوطه قرارگاه ميرفتم طرف اتاق محل كارم كه با مسئول تبليغات قرارگاه روبه رو شدم. صدام زد و بعد از چاق سلامت مفصل گفت:
اين چيه دستت؟
فيلم عمليات مرصاده، مي برم با نسخه اصلي فيلم تدوين كنم واسه ستاد.
كدوم نسخه است، فيلمي كه خودمون گرفتيم، يا فيلم اونا(منافقين از ابتدا تا انتهاي عمليات فيلم كاملي تهيه كرده بودن)
(پت پتي كردم و...) نه، فيلم اوناست كه ميخوام با فيلمهاي خودمون تلفيق كنم
نميخواد، بده من يه نگاهي بندازم ظهر بيا بگيرش.
ولي حاجي... گفته بود كه بايد تا قبل از نماز تحويلش بدم
خودم باهاش صحبت ميكنم....
توي 1 لحظه فقط اين به ذهنم رسيد كه ساكمو بردارم بيام شهرستان و بيخيال همه چي بشم كه يهو احمد... ديدم، بچه تهران بود و الان هم خبرنگاري ميكنه. فيلمبردار جنگ بود و البته مثل من عاشق فيلم. موضوع رو بهش گفتم. گفت بيخيال، خودم ترتيب كارو ميدم. نگران نباش...
1 ساعت بعد اتاق كارم بود و 1 پلاستيك فيلم باز شده ويدئو. قاب شكسته فيلم برام آشنا ميومد، آره درسته، فيلم امانتي مردم بود اما چرا به اين روز افتاده بود؟
احمد عصباني و ناراحت، چپ چپ نگام ميكرد: تو هم آره. مومن غلطي ميكني حداقل به ما بگو تا تكليفمون رو بدونيم.
مگه چي شده؟ چرا فيلم مردم رو به اين روز انداختي؟ مرد حسابي فيلم امانت بود.
عجب؟!!! فيلم س و پ ر شد امانتي مردم؟!!!
جان؟؟؟ س و پ ر؟!!!!
بله، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. طرف اشتباها فيلم ... رو به جاي دوبله داده بود دست رفيقمون، باقي ماجرا رو هم كه مي دونيد.
احمد به بهونه اي همون لحظه ميره و فيلم رو از مسئول مربوطه ميگيره و وقتي ميزاره نگاهش كنه، چشمتون روز بد نبينه... بيچاره نوار ويدئو رو چنان جرواجر كرده بود كه يقين دارم اثرش روي هنرپيشه هاي فيلم هم مونده بود.
اينو بهش ميگن امداد غيبي، البته از نوع هنريش.


http://www.dvddoub.persianblog.ir
۱۳۸۹/۹/۴ عصر ۰۷:۵۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Kassandra, سم اسپید, دشمن مردم, بهزاد ستوده, رزا, بانو, اسکورپان شیردل, سروان رنو, Classic, ترومن بروینک, Papillon, زرد ابری, برو بیکر, Memento, آلبرت کمپیون, هایدی, ریچارد, مهدی مولایی
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
RE: خاطرات فیلم دیدن ... ( از ویدیو تا ... ماهواره ) - seyed - ۱۳۸۹/۹/۴ عصر ۰۷:۵۹