[-]
جعبه پيام
» <رابرت> به یاد مرحوم قاسم افشار در "خاطرات سودا زده من" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...4#pid45504
» <شارینگهام> مستند «سرانجام رعفت» هم اکنون از شبکه ی مستند
» <رابرت> نوروز خود را چگونه گذراندم؟ در "خاطرات سودا زده من" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...9#pid45489
» <کنتس پابرهنه> در ستایش وودی آلن و نکوهش باربی... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...4#pid45484
» <مارک واتنی> کارتون زیبای "هاکلبری فین" دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...4#pid45474
» <BATMAN> سریال Slasher فصل اولو دیدم و خوشم اومد ، خونریزی الکی نداره ، ببشتر جنایی و معماییه https://s8.uupload.ir/files/slasher_d89c.jpg
» <BATMANhttps://rooziato.com/1402490975/10-best-...-tv-shows/
» <BATMAN> سلام شارینگهام عزیز، با اجازه شما بله!
» <شارینگهام> سلام بتمن جان، گشت شبانه ات آغاز شده؟
» <BATMAN> شب بخیر https://s8.uupload.ir/files/the_batman_hpv2.jpg
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
فیلمنامه ( ScreenPlay )
نویسنده پیام
هستی گرا آفلاین
.
*

ارسال ها: 11
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۴/۱۰/۱۰
اعتبار: 3


تشکرها : 47
( 115 تشکر در 11 ارسال )
شماره ارسال: #2
RE: فیلمنامه ( ScreenPlay )

 .

.

.

.

دانلود:

دانلود فیلمنامه ی گاو

 

 

 

 

غلامحسین ساعدی  متولد ۱۳۱۴ درگذشته  ۱۳۶۴  معروف به گوهر مراد از نویسندگان معاصر ایرانی است.

قسمتی از مصاحبه ی ساعدی با رادیو بی‌بی‌سی : «زبان فارسی، ستونِ فقرات یک ملت عظیم است. من می‌خواهم بارش بیاورم. هرچه که از بین برود، این زبان باید بماند.

 

++++

_يكي از اهداف من از استارت اين جستار بررسي و گفت و گو پيرامون فيلمنامه ها بود،

اولین فیلم نامه ای که انتخاب کردم فيلمنامه ي گاو است.

_"قسمت هايي" از متني كه پيرامون اين "ف.ن" نوشته ام رو اينجا به اشتراك ميزارم اميدوارم براتون تازگي داشته باشه.

_پیشاپیش این رو هم بگم چون یه فیلمنامه نویس تازه کارم احتمالا متنم بدون اشکال نیست.

 

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ​ــــــــــــــــــــــــــــــ

"ف.ن گاوـــــــ هستي گرا"

 

ابتدا بايد بگم اين فيلمنامه که توسط غلامحسين ساعدي نوشته شد اقتباسي بود از يكي از داستان هاي خودش يعني داستان چهارم كتاب عزاداران بَيَل كه در سال 1348 داريوش مهرجويي فيلم موفق گاو رو بر اساس اون ساخت.(يكي از سه فيلم اصلي موج نوي سينماي ايران كه جوايز زيادي هم كسب كرد)

البته بايد اين نكته رو هم بگم كه اين داستان اولين بار در سال 44 و در تله تئاتر توسط جعفر والي كارگرداني شد.و چهار سال بعد والي در فيلم مهرجويي نقش كدخدا رو داشت.

در ضمن،در ويكي پدياي فارسي و انگليسي "ف.ن"نويس رو مهرجويي و ساعدي معرفي كرده ولي در دو كتابي كه در دسترس دارم و معتبر هم هستن فقط ساعدي رو معرفي كردند.

برخي معتقدند كه ايده ي اين فيلم نامه از داستان"شاهزاده نوح بن منصور" الهام گرفته شده.البته به نظرم اين گمان خيلي نميتونه درست باشه چون اين دو داستان باهم تفاوت هاي اساسي دارند و تنها وجه اشتراكشان«خود گاو پنداري» شخصيت اصلي داستان هاست.

اما نظر ديگه اي  كه به گمانم به حقيقت نزديك تر باشه نظر آقاي جمال مير صادقي نويسنده و منتقد ادبي است كه معتقده منبع الهام  مجموعه ي داستاني عزاداران بيل داستان كوتاه"بالماسكه مرگ سرخ"اثر "ادگارد آلن"بوده.

نميدونم كه واقعا آقاي ساعدي براي نوشتن اين مجموعه از اين داستان الهام گرفته اند يا اين شباهت اتفاقي بوده ولي آنچه كه مشخص است اينه كه در كنار تفاوت هايي كه اين دو داستان دارند شباهت هاي غير قابل انكاري هم دارند.

 

 

داستان اين "ف.ن" يك داستان نمادين و راوي داستان هم سوم شخص است.كه علاوه بر نمادين بودن سياسي اجتماعي نيز هست.

"ف.ن"گاو رو در دو كتاب مختلف خوندم كه هركدوم كمي با اون يكي تفاوت داشت. نميدونم كدوم اصليه ولي نظرم رو درباره ي نسخه اي كه براي دانلود گذاشتم ميگم.

هر كدوم از شخصيت ها (يا تيپ ها) و نماد ها كه برام جالب بود رو در اين قسمت همراه با توضيحاتي مينويسم.

 

 

 

گاو:

در این"ف.ن"گاو یکی از نماد های مهمه،گاو نماد محصول کشور های تک محصولیه و در فرهنگ اساطیری هم گاو رو نماد زمین میدونن،حالا اگه این دو نکته رو با هم در نظر بگیریم متوجه میشیم که "گاو"در ایران میتونه نماد محصولی مانند"نفت"باشه که اگر برای این محصول جایگزینی به وجود نیاد در آینده ای نزدیک تمام شدن و یا از بین رفتنش قطعا ضربه ی سنگینی به کشور خواهد زد.

چند نکته در مورد گاو خیلی برام جالب بود یکی از اون ها مردنش بود "خون آمدن از گلو" موقع افتادنش به چاه هم در ف.ن نوشته که "با چشمانی نیمه باز بالا رو نگاه کرد".

 

 

مشدی حسن:

چندجا خوندم نوشته بودن بعضی ها معتقدن که ایشون مسخ شده ولی به نظر من مسخی درکار نیست.مسخ زمانی اتفاق میفته که در ظاهر و شکل انسان دگردیسی(Metamorphosis) صورت گرفته باشه(شاید به موضوع ربط نداشته باشه ولی جالبه که بدونید مسخ و تناسخ هم کاملا با هم متفاوت اند).

در مورد شخصیت مشدی حسن ظاهرا "خود باختگی"اتفاق افتاده که روان پزشک ها بهش میگن "الینه شدن"(جالبه که خود ساعدی هم روانپزشک بوده).

در کل از این شخصیت میشه فهمید که وابستگی بیش ازحد به هرچیز اساسی که در زندگی جایگزینی براش وجود نداره در صورت از دست دادنش قطعا طبعات بد و گاها جبران ناپذیری به وجود میاره.

 

 

اسلام(اصلان):

هرچند که معتقدم که ما اگر بخواهیم فیلمنامه ها و در کل سینما رو بررسی کنیم باید به دین و سیاست هم بپردازیم،چون گاهی حتی به صورت کامل فیلمنامه ها به دین و سیاست مربوط میشه ولی اینبار بنا به دلایلی استثناء ترجیح میدم در مورد این شخصیت و هدف "ف.ن"نویس از اون و غیره نظر ندم و فقط قسمت هایی از فیلمنامه که قصد توضیح داشتم رو بدون توضیح اینجا قرارمیدم.

فقط این رو بگم که اسم اصلی این شخصیت"اسلام" هست که با گذر زمان و به صورت غیر خودجوش به "اصلان"تبدیل شد یا بهتر بگم تبدیلش کردند.در حقیقت اینکه نام این شخص اسلام باشه یا اصلان بسیار هم مهم است چراکه نویسنده قصد دارد با گفتار و رفتار این شخص ......... [no comment]

و اما متن هایی از ف.ن.......

 

 

_اسلام کلاهش را برداشت،گذاشت روی کاهدان.مردها هم بلند شدند،کلاه ها را گذاشتند روی کاهدان.

+

186_خارج .جلو خانه ی اسلام.روز.

اسلام مشغول بستن الاغ به گاری است. از دور صدای دایره شنیده میشود.گاری آماده است.اسلام بقچه و فانوس روشنی را توی گاری میگذارد و سوار میشود گاری راه می افتد......اسلام به طرف بیرون ده راه می افتد.

+

خارج.حیاط.روز

کدخدا:پس چه کارش کنیم؟

اسلام:می ندازیمش توی چاه!

+

158_خارج.دره.روز

اسلام ترکه را از دست کدخدا میگیرد و شروع به زدن مشد حسن میکند و به شدت عصبانی است.

اسلام:

هی!هی!راه برو حیوون!برو حیوون دیگه،برو حیوون!

 

+

 57_خارج.حیاط.روز

اسلام سنگی به ته چاه می اندازد و گوش می دهد(یا در نسخه ی دیگه،مردها همه گوش دادند)

 

 

زن مشدی حسن(و زن های دیگر):

در ادبیات اجتماعی زن ها نماد جامعه اند. نویسنده در این فیلمنامه هم زن مشدی حسن و هم زن های دیگه رو اشخاصی منفعل و نظاره گر نشون میده که تنها کارشون گریه و چاره جویی از دیگران است.

 

 

بیل و مردم بیل:

بیل به گمانم نمادی از کشور ایران باشه و مردم اون هم نمادی از مردم جامعه هستند.

 

 

کدخدا:

در فیلمنامه ای که در این پست اوردم پیشنهاد کنده شدن پوست گاو توسط  مشد جبار داده شده در نسخه ی دیگه توسط کدخدا پس در این مورد نمیتونم نظر بدم.

ولی چیزی که مشخص اینه که با وجود اینکه مردم برای مشکلاتشان از ایشون کمک میخوان اما سرنوشت مردم بیل برای کدخدا اهمیت چندانی نداره(مانند پادشاه داستان بالماسکه).

 

 

فانوس و ماه:

یکی از نماد های مورد علاقعه ی من در این داستان فانوس و ماه بودن،فانوس هم نماد حقیقت و روشنایی است.

فانوس در این ف.ن در قسمت های مختلفی از متن اورده شده و حالات مختلفی داره که مفاهیم مختلفی رو هم به خواننده انتقال میده.

در جایی از متن میگوید(البته نه در این نسخه) فانوس دودزده(سیاه) است در جایی دیگر روشن است در اواخر داستان اسلام فانوس روشنی رو روی گاریش گذاشته و به بیرون ده میبره.

در همون قسمت های آخر(بازهم نه در این نسخه)زن مشدی حسن با فانوس روشنی روی پشت بام طویله نشسته بود.

 

موسرخه:

هر چند که تفاوت های اساسی دارند اما شخصیت موسرخه توی این فیلمنامه تا حدودی منو یاد پسر بچه ای که توی فیلم مارمولک نقش کوتاهی داشت انداخت.هر چند در این فیلمنامه مورد تمسخر دیگران بود ولی احساس میکنم تنها کسی بود که تمام ماجرا و رویدادها رو داشت از بیرون میدید.

 

در مورد رابطه ی "حسنی و مشد ریحان" ، "خواهر عباس و اسماعیل" و نماد پورس و پورسی ها و چند مورد دیگر هم ترجیح میدم برداشت شخصیم رو نگم.

 


شک تنها حقیقت است.
۱۳۹۴/۱۱/۳۰ عصر ۱۲:۲۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Memento, oceanic, جیمز باند, کنتس پابرهنه, حمید هامون, BATMAN, واتسون, ماهی گیر, پیرمرد
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
فیلمنامه ( ScreenPlay ) - هستی گرا - ۱۳۹۴/۱۱/۲۲, عصر ۰۷:۱۹
RE: فیلمنامه ( ScreenPlay ) - جیمز باند - ۱۳۹۴/۱۱/۳۰, عصر ۰۳:۴۷