[-]
جعبه پيام
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/XI0kt
» <BATMANhttps://www.doostihaa.com/post/tag/%D8%A...kanon-2021
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/pFib3
» <BATMAN> با تشکر از مارک واتنی عزیز/ نسخه های سینمایی بامزی هم منتشر شدن/ بامزی تو سوئد خیلی محبوبه، از گذشته تا به امروز ازین شخصیت انیمیشن تولید میشه
» <مارک واتنی> ارادت شارینگهام عزیز
» <شارینگهام> درود بر همه ی دوستان ، سپاس از مارک واتنی عزیز
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
زندگی پای - Life of Pi
نویسنده پیام
خانم لمپرت آفلاین
مدیر بازنشسته
*****

ارسال ها: 394
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۵/۳
اعتبار: 61


تشکرها : 7981
( 8500 تشکر در 282 ارسال )
شماره ارسال: #1
زندگی پای - Life of Pi

 مدتی بود قصد داشتم درباره فیلم زندگی پای مطلبی بنویسم. اما موکولش کردم به زمانی که موفق شوم نسخه سه بعدی آن را ببینم که عاقبت نسخه سه بعدی آن را به جناب Keyser  سفارش دادم و خوشبختانه بسته در اسرع وقت بدستم رسید و اینبار به تماشای چندباره زندگی پای نشستم و ضمن اینکه از اعجاب تکنیک(CGI (Computer-generated imagery درخلق مناظر محشر سه بعدی لذت بردم بیشتر توانستم با فیلم، محتوی و پیامش و پای ارتباط برقرار کنم.

نام فیلم زندگی پای است و "زندگی ضرب زمین در ضربان دل ماست" پس چگونه می توان این وسعت را در یک پاراگراف، یک صفحه و یا یک پست جا داد؟! ناگزیر مطالب را به اختصار دسته بندی کردم. توضیحاتی کوتاه پیرامون هریک می نگارم و چنانچه عمری باقی بود هر موضوع یا حتی جوانب جدید را در ارسالهای بعدی بسط خواهم داد.

زندگی پای باور انسان به خدا را فراتر از قالب ادیان الهی و خرافات اساطیری به چالش می کشد، برای همین صمیمانه از دوستانی که در این گفتمان شرکت می کنند خواهشمندم ضمن بیان نظرات شخصی، اعتقادات هر فرقه و مذهب را محترم شمارند.

با سپاس

======================================

وقتی نویسنده خودش فیلم می شود!

 یان مارتل نویسنده اسپانیایی تبعه کانادا در سال 2002 برای نوشتن کتاب زندگی پای جایزه بوکر را که یکی از مهمترین جوایز ادبی دنیاست برنده شد. مارتل تا پیش از نگارش این کتاب دو کتاب دیگر به چاپ رسانده بود. اما اثر سومش را با بی انگیزگی نیمه کاره رها کرد و برای یافتن سوژه ای بکر راهی هندوستان شد و به ماجرایی برخورد که خودش هم درآن فیلم شد!...

مارتل در رستورانی در شهر بوندیچری با مردی به نام ماماجی ملاقات نمود که مدعی بود فردی را با داستانی بی نظیر سراغ دارد که انسان را به باور خدا می رساند!. مارتل در پی شنیدن داستان می رود و با مرد جاافتاده هندی به نام پای آشنا می شود. پای در کمال صفا و سادگی شروع به تعریف داستان خود می کند و این گونه مارتل یکی از شگفت انگیزترین سفرهای دریایی را از زبان این غریبه صمیمی می شنود. داستانی که در دل خود حکایت نوح پیامبر، رابینسن کروزوئه، پسرجنگل و مجموعه ای از اساطیر را یکجا دارد. آیا این داستان می تواند ایمان مارتل جوان به خدا را قوت بخشد؟...

در اینجا باید از فیلمنامه اقتباسی دیوید مگی هم سپاسگزار بود که گرچه با کتاب تفاوتهایی دارد ولی به شیوایی هرچه تمامتر حق مطلب را بیان نموده است.

خلاصه فیلم:

 سانتوش پاتل در شهر بوندیچری هند صاحب یک باغ وحش است، وقتی با بحران مالی مواجه می شود تصمیم به انتقال خانواده و حیوانات باغ وحش به کانادا از طریق آب می گیرد. اما با طوفانی شدن اقیانوس آرام، کشتی غرق شده پای پاتل پسر کوچکتر با یک گورخر پاشکسته زخمی، یک کفتار، یک اورانگوتان و یک ببر بنگال  تنها بازماندگان سانحه در قایق نجاتند. طولی نمی کشد که فقط پای می ماند و ببر و سفر هیجان انگیز 227 روزه ای در اقیانوس بیکران ... که درطی آن همیشه زنگ خطر بین شکار و شکارچی در گوش ذهن بیننده آرام و قرار را از او مانند پای و ببر می رباید. در طول سفر پای مدام به خدا متوسل می شود و عاقبت ببر را وادار به همزیستی مسالمت آمیز می کند. سرانجام قایق به ساحل مکزیک می رسد. ببر به جنگل می شتابد. محلی ها پای را یافته و برای مداوا به بیمارستان می برند. درجریان بازجویی پلیس حرفهای او را درباره سفر خارق العاده و همسفران عجیبش باور ندارد لذا دوباره داستانی به اختصار و بسیار خشن لیکن توجیه پذیر با حضور همسفران انسانی تعریف می کند تا به مذاق پلیس خوش آید...

عوامل فیلم:

 کمپانی فوکس پس از کنار رفتن چندین کارگردان نامی نظیر نایت شیاملان هندی، آلفونسو خوآرون و ژونه (کارگردان آملی)، بالاخره در سال 2009 انگ لی تایوانی را برای پروژه انتخاب نمود که در کارنامه اش فیلمهای موفقی چون حس وحساسیت و کوهستان بروک بک داشت. سورج شارما ی شانزده ساله برای بازی درنقش پای نوجوان از بین 3000 داوطلب غیر حرفه ای برگزیده شد. او هفته ها تحت تعالیم یوگا و مدیتیشن قرار گرفت و در نقش خود خوش درخشید. نقش نویسنده کتاب یان مارتل را ابتدا به توبی مک گوآیر( اسپایدرمن) سپردند اما در ادیت انگ لی متوجه شد توبی برای این نقش زیادی مشهور است لذا دوباره تمام صحنه های مربوطه با بازی راف اسپل  فیلمبرداری شد. نقش پای بزرگسال را عرفان خان هنرپیشه نام آشنای هندی بازی نمود که بازی قابل قبول و دلپذیری ارائه داد. قرار بود شاهرخ خان درفیلم حضور داشته باشد که به همان دلیل توبی مک گوایر او هم کنار گذاشته شد. ژرار دپاردیو بازیگر فرانسوی نقش کوتاه آشپز را در رستوران کشتی دارد. در کل انگ لی عملا هیچ سوپر استاری را در فیلمش به بازی نگرفت و شاید یکی از دلایل تاثیرگذاری محتوا و پیام فیلم همین امر باشد.

اشاره ای هم به موسیقی آرامبخش مایکل دانا کنم که اسکار را از آن خود کرد. موسیقی روحانی وی در روند فیلم و تلقین پیام احساسی آن بسیار موفق عمل نمود. فیلم در سال 2012 اکران گردید.

جلوه های ویژه:

 در ابتدا بگویم لی و گروهش دوماه و نیم داخل بزرگ‌ترین مخزن موج‌ساز جهان  با بیش از 1.5 میلیون گالن آب به‌ سر بردند تا اقیانوس مواج را برای فیلم شبیه سازی کنند. لی حتی برای در نظر گرفتن جزئی ترین نکات از استیو کالاهان، ‌که بیش از دو ماه تنها دراقیانوس متواری بود کمک فکری گرفت.

از همان ابتدای فیلم وقتی خرسی کوچک درخت را بغل می گیرد و ناگاه یک مرغ مگس خار بال زنان از صفحه جادویی بیرون می آید، تماشاچی از اعجاز تکنیکی فیلم به وجد می آید. فیلم سرشار از نمایشهای سه بعدی به تمام معنا است مراسم آیینی هندوها در رودخانه گنگ، یورش ماهیهای پرنده به قایق نجات پای، سکانس های فریبنده و باشکوه جزیره فانتزی در دل اقیانوس آرام با حضور هزاران میمون میرکت ناشی از همکاری هنرمندانه کلودیا میراندا فیلمبردار و اعضای تیم جلوه های ویژه کمپانی R&H بود که باعث شد خود جیمز کامرون زندگی پای را آواتار دوم بنامد! البته تکنولوژی در فیلم زندگی پای  در خدمت خلق صحنه های خیالی فانتزی نظیر آنچه در آواتار کامرون بود قرار نگرفت بلکه کمک کرد تا حقایق شفافتر به نمایش گذاشته شوند.

شاهکار CGI  در صحنه های حضور ببر در قایق نمود می کند که بیش از یک ساعت فیلم 127 دقیقه ای را تشکیل می دهد و چنان هنرمندانه است که کمتر کسی شک می کند سورج شارما تمام این مدت را تک و تنهادر قایق با تجسم حضور ببر بنگالی بازی کرده نه با خود واقعی آن! (که البته اوج مهارت شارما را هم می رساند که اینچنین نقش خود را در برابر یک ببر خیالی باورپذیر بازی کرده بدون کوچکترین خطا در زاویه دید یا دیالوگ).

ریچارد کورتیس منتقد روزنامه تایم ببر انگ لی را با ببر استوایی به تصویر کشیده توسط هنری روسوی نقاش مقایسه می کند؛ زنده، باشکوه و پرهیبت...

پای :

 همه چیز از ابتدا برای پای غیرعادی شروع شد. او را دکتر دامپزشکی که برای ویزیت حیوانات به باغ وحش آمده بود بدنیا آورد! نامش را از روی استخری روباز درفرانسه، پیسین مولیتور گذاشتند که باعث شد در کودکی همواره مورد تمسخر شاگردان باشد و او را به عمد پیسینگ (به معنای ادرار کردن) صدا کنند. همین باعث شد از نام غریبش به عدد پی برسد و با نمایش جالب نوشتن صدها رقم اعشار آن از بر، روی تخته سیاه مدرسه همگان را تسلیم نام جدیدش پای کند. (اینجا نویسنده زیرکانه اشاره ای به فیلم پی اثر آرنوفسکی دارد که شرح زندگی و اندیشه های ریاضیدان نابغه ماکسیمیلیان کوهن است که باور داشت از راه ریاضیات و اعداد می توان به تمام رموز جهان دست یافت و به خدا رسید)...

طبیعت کمال گرای پای هم از همان ابتدا او را به اندیشه در باب خالق جهان برد از وقتی مادرش تابو برایش از خدایان هندو قصه های شیرین تعریف کرد و از او هندویی مقید و گیاهخوار ساخت تا وقتی در نوجوانی در کلیسا عشق به خدا و در مسجد و ضمن نماز به راز وحدت الهی، برادری و آرامش رسید. پای می خواست با تمام ادیان ارتباط برقرار کند چون معتقد بود این راهها همه به یک خالق ختم می شوند. او بعدها هندویی کاتولیک شد که از نمازخواندن و ذکر الله آرامش می گرفت و در دانشگاه فلسفه یهود تدریس می نمود.

پدر پای این خط مشی را نمی پسندید. او خودش اعتقادی به دین نداشت برای همین می خواست به پای بقبولاند که چند دینه بودن فقط مایه سردرگمی است و تنها علم است که می تواند پاسخگوی همه چیز باشد. او حتی باور زیبای پای را درباره اینکه حیوانات در آیین هندو دارای روح هستند و می توانند با آدمی ارتباط برقرار کنند درهم ریخت پای سرگشته بود که عشق آناندی دخترک رقاص دوباره به او انگیزه تکاپو و زندگی داد.

بخش دوم زندگی پای از همان لحظه که به روی قایق نجات پرتاب می شود، شکل می پذیرد. تمام تمرکز فیلم نیز به این بخش است پای و ریچارد پارکر (ببر) ... تقابل انسان و حیوان یا بعبارتی خوی حیوانی-شیطانی خود پای. ببینده به این تصور می رسد که ریچارد پارکر جزئی از وجود خود پای است، نمایانگر خشم و قهر و درندگی ولی این دو (نیمه) مجبورند همدیگر را تحمل کنند. اینجاست که تعقل و دوراندیشی پای با تکیه بر اعتقادش به خدای نجات بخش به داد او می رسد. پای حیوان را اهلی یا تربیت نمی کند تنها مانند خودش او را به ساحل نجات هدایت می کند همانگونه که خودش خطاب به خدا در میان اقیانوس مواج فریاد می زند: " شاید نشه ریچارد پارکر رو رام کرد، اما با اراده‌ی خداوند می شه اون رو هدایت کرد."

 و وقتی نشانه هایی از لطف و بزرگی خدا در آن بین می بیند گویی بخشی از سوره حمد را بر زبان می آورد: "ستایش از آن خداست. خداوند تمام دنیاها. ای بخشنده‌ی مهربان."

در نیمه راه پای و همسفرش به جزیره فانتزی بهشت گونه ای می رسند که روزها سرشار از نعمت و شبها آکنده از مصیبت و هلاکت بار می شود. تمام امید پای برای اسکان گرفتن در این مکان عجیب برباد می رود. حتی ریچارد پارکر هم واقف است که اینجا جای ماندن نیست... سفر دریایی دوباره و اینبار با حداقل امکانات آغاز می شود و در اوج ناامیدی قایق به ساحلی امن می رسد.

اما در پایان این سفر پای ناچار می شود ماجرای سفرش را برای پلیسهای ژاپنی به گونه ای انسانی باز گرداند که نه خبری از ببر است و نه خدا، هرچه هست بازماندگانی انتقامجو مرگ تلخ پدر و کشته شدن مادر و قتل آشپز توسط خودش در قایق نجات است که البته بسیار قابل باورتر از حکایت اولی است . وقتی مارتل حقیقت را می پرسد او می گوید هر کدام را که ترجیح می دهی و مارتل می گوید قصه ببر بهتر است و پای می گوید: درباره خدا هم همینطور است...

سکانس ساده و محبوب من

 به اعتقاد من یکی از زیباترین سکانس هابدون هیچ تکنیک و جلوه ویژه یا معجزه، سکانس ضرب زدن پای در مجلس آموزش رقص دختران است که بسیاری منتقدان به آن کم لطفی کرده اند. ضرباهنگ ساز پای همان نظمی است که خدا در خلقت جاری کرده است. هر ضربه جنبش، زیبایی و عشق می آفریند. بدون این ریتم منظم رقص دختران (زن به عنوان نمادی از زمین) مختل شده و عاقبت متوقف می شود. پای در این صحنه جلوه گر آفریننده در جهان هستی است که در باطن فارغ از خویشتن خویش کوس انالحق می زند. دختران با ریتم پای و آوای مربی به رقص در می آیند. پای خالق است، مربی، خورشید و دختران زمین... آناندی با حرکاتش، جذابیتش، معصومیتش و هنرش پای را مجذوب می کند...

و همینجا پای از بعد الهی خود خارج می شود و می شود همان آدمی که به دنبال حوا و سیب سرخ است و ارتباطی ممنوعه. همزمان با ورشکستگی پدرپای از هند رانده می شود نه آنگونه که آدم همراه حوا از بهشت رانده شد. تنها و در پی طوفان حوادث واقعا تنها...اما عشق آناندی در تمام فیلم همراه پای است چه وقتی در اقیانوس او را ماهی وش تصور می کند چه جزیره فانتزی که تصویر آناندی خفته را دارد و چه در سکانس پایانی که در می یابیم پای دخترش را آناندی نامیده است. این امر طرفداران فیلمهای رومانتیک نظیر بنده را نیز تا آخر فیلم خشنود نگاه می دارد.

پیام فیلم:

 در نهایت می پردازم به باور پای و اعتقاد به پلورالیسم دینی برای رسیدن به ایمان الهی و تقویت آن. من شخصا در این وانفسای شیطان پرستی و کفر و الحاد با پذیرش این فلسفه مشکلی ندارم(هرچند علمای دین مبین اسلام تنها پیمودن صراط مستقیم را برای رسیدن به خدای واحد مجاز می دانند). البته در فیلم پدر پای سعی در متقاعد کردن او به این نکته دارد که ادیان در جاهایی کم می آورند و آنگاه علم حرف اول را می زند و چیزی به اسم معجزه وجود ندارد. اما همانگونه که علم روز بروز اسرار خلقت را رمز گشایی می کند، اسرار را نیز پایانی نیست. معجزات می توانند همواره خود را به اشکال بدیع تر نشان دهند. چه تفاوت دارد که ابن سینا  بگوید یا عطار یا ابوسعید که:

دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت...یک موی ندانست ولی موی شکافت

اندر دل من هزار خورشید بتافت... آخر به کمال ذره ای راه نیافت

بااین اوصاف زمانی که پای در ابتدای فیلم به مارتل می گوید ایمان اتاقهای بسیار دارد و اتاقهای شک و دودلی در هر طبقه آن زیادند و این شک است که ایمان را زنده نگه می دارد تا قدرت ایمان محک بخورد... این منظور را القا می کند که حتی مومنان نیز می توانند دچار تردید شوند.تردید، تعلیق می آفریند و تعلیقِ بجا همیشه باعث جذابیت است... حالا چه ایرادی دارد برای حل تعلیق از راه های گوناگون وارد شویم تا به هدف برسیم وقتی هدف ذات حق باشد؟ مولانا در این باره سروده است:

ملت عشق از همه دینها جداست ...عاشقان را ملت و مذهب خداست

زندگی پای فیلمی برای تقویت ایمان به خداست نه از فیلمهای مذهبی کلیشه ای پر از شعار و فلسفه بافی برای اثبات وجود خدا بلکه فیلمی است که اندیشه و احساس آدمی را به چالش می کشد که بهترین باور کدامست. بعبارتی بایدها در فیلم نقشی ندارند همه کار را شایدها در تقویت منظور و هدف فیلم می کنند.

در خاتمه، پای پاتل قرار است داستانی تعریف کند که به خدایان ایمان بیاوریم اما انگ لی یک قدم پا را فراتر می گذارد؛ ما به سینما هم ایمان می آوریم که اینگونه باورهایمان را تحت الشعاع قرار می دهد و با قدرت جادویی خود اندیشه ما را تسخیر می کند.


در مسلخ عشق جز نکو را نکشند ... روبه صفتان زشت خو را نکشند
۱۳۹۴/۹/۱۵ صبح ۰۱:۳۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : BATMAN, Memento, لو هارپر, اسکورپان شیردل, نیومن, واتسون, Keyser, بانو الیزا, Princess Anne, دزیره, Classic, کنتس پابرهنه, حمید هامون, rahgozar_bineshan, ویگو مورتنسن, اشپیلمن, هانا اشمیت, سروان رنو, اسپونز, زرد ابری, جروشا, نکسوس, مکس دی وینتر, ایـده آلـیـسـت, کاپیتان اسکای, پیر چنگی, هایدی, پروفسور, مراد بیگ, اکتورز
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
زندگی پای - Life of Pi - خانم لمپرت - ۱۳۹۴/۹/۱۵ صبح ۰۱:۳۲