از دوستان کافه عاجزانه تقاضا میکنم بجای پرداختن به جنگهای ملل فرنگی (اعم از آلمان و انگلیس و فرانسه و شوروی و ...) به جنگهای کشور خود بپردازند. به اندازه کافی از جنگهای دیگران و از دلاوران بیگانه ،شنیده و خوانده ایم ... به اندازه کافی جنگهای آنها را در پرده سینما و تلویزیون دیده ایم و به اندازه کافی از تاریخ ایران خود غافل مانده ایم. بس است دیگر... بس است. در تاریخ ایران بیش از 450 جنگ به وقوع پیوسته است که جوانان ما از کل آنها فقط جنگ ایران و عراق را شنیده اند آنهم از پدرانشان! در جایگاهی که لئونیداس یونانی در نبرد با لشکر خشایارشا با 300 مبارز برتری یافت امروزه پارک و بنای یادبودی احداث گردیده است تا نام دلاورانشان را هیچ نسلی از یاد نبرد و جوان امروز عار دارد که حتی بخواند که آریوبرزن که بود و کجای این سرزمین لشکر 500 هزار نفری اسکندر را با 10 هزار نفر به زانو درآورد... که سورنا که بود و پاداش دلاوریش چه شد... کدام بنای یادبود از دلاوران تاریخ 7000 هزار ساله ایران بجا مانده است یا خود آنرا بنا کرده ایم؟ خدا پدر بانیان انجمن طراحی و ساخت بناهای فعلی مزار بزرگان ایران در دهه 1320را بیامرزد که این چند بنا (همچون حافظ و سعدی و بوعلی و فردوسی و خیام و کمال الملک و نادرشاه) را بیامرزد که اقلا به تعداد انگشتان 2 دست قبر ساخت تا سر ما بیشتر ازین پائین نماند و گرنه واقعا چه اقدام خاصی برای بزرگان و مخصوصا دلاوران جنگهای ایران کرده ایم؟ و اقعا چه کرده ایم. مزار سربازان جنگهای ما (غیر از جنگ اخیر) واقعا کجاست؟آنها کجای این سرزمین آرمیده اند؟ آنهائی که رفتند تا وجبی از این بوم بدست بیگانه نیفتد اما شاهان نالایق ما، ایران را طی 250 سال اخیر براحتی و از ترس تخت خود به بیگانه واگذار کردند.
کدام یک از دوستان میداند و میخواهد بداند که مساحت ایران در 250 سال قبل 5/5 میلیون کیلومتر مربع بود؟ من از 7000 سال قبل سخن نمیگویم از 250 سال پیش به اینسو صحبت میکنم. ایران ما طی یک ربع قرن 3 چهارم از مساحت قبلیش را از دست داد. این بذل و بخششها نه از نادلاوری سربازان ما که از بی لیاقتی سر و سرداران ما بود. طی 250 ساله اخیر این سرزمینها را بطور کامل از ما جدا کردند با این مساحتها:
ترکمنستان به مساحت 488100 کیلومتر مربع
ازبکستان به مساحت 447100 کیلومتر مربع
تاجیکستان به مساحت 141300 کیلومتر مربع
آران به مساحت 86600 کیلومتر مربع
ارمنستان به مساحت 29800 کیلومتر مربع
گرجستان به مساحت 69700 کیلومتر مربع
داغستان به مساحت 50300 کیلومتر مربع
چچن به مساحت 15700 کیلومتر مربع
اینگوش به مساحت 3600 کیلومتر مربع
از بلغارستان به مساحت12500 کیلومتر مربع
افغانستان به مساحت 625255 کیلومتر مربع
بخشهائی از مکران به مساحت 250000 کیلومتر مربع
از قزاقستان به مساحت 100000 کیلومتر مربع
از قرقیزستان به مساحت 50000 کیلومتر مربع
از عراق به مساحت 220000 کیلومتر مربع
اوستی شمالی به مساحت 8000 کیلومتر مربع
سرزمینهای فراوردان به مساحت 2161720 کیلومتر مربع
بحرین و بخشی از پاکستان به مساحت 363000 کیلومتر مربع
جوان ما هنوز که هنوز به دریای شمال ایران می گوید "دریای خزر" هنوز که هنوز است او نمیداند که خزرها مردمانی غیرایرانی و بیابانگرد، نیمه وحشی و بت پرست بودند از آسیای مرکزی که همواره شهرهایی چون بادکوبه یا باکوی ما را مورد تاخت و تاز قرار میدادند. در زمان اسلام آنها که حکومتی خاص را در همسایگی ایران برپا کرده بودند که بعدها پس از 3000 سال به اسلام و مسیحیت رو آورند و در مردم منطقه ادغام شدند و نامشان روی این دریاچه ماند که کاش نمی ماند. نام این دریا را هر ایرانی وطن پرستی باید دریای مازندران یا طبرستان بنامد که به واقع نیز چنین است. اگر ملت ما از نام خلیج با نامی دیگر عصبانی میشود باید تاب این نام را نیز نداشته باشد.
کاش بذل و بخششها به دوره قاجار و پهلوی محدود میشد. دریای مازندارن که در زمان اشکانیان و تا 300 سال قبل بطور کامل جزو مایملک ایران بود و صرفا در سال 1732 روسها یک قرار مبنی بر اجازه کشتی رانی در این دریا را با ایران منعقد کردند و در سال 1921 این دریا صرفا بین ایران و شوروی تقسیم شد، پس از فروپاشی شوروی بین کشورهای تازه استقلال یافته تقسیم شد. شوروی حق داشت مایملک خود از دریا را ببخشد اما یک نفر در این مملکت پیدا نشد که بگوید شما تازه استقلال یافته ها هرگز از دریای سهم ایران وجبی سهم ندارید و صرفا خاکتان متعلق به خودتان است نه دریای دیگران. بذل و بخشش کردند و اسمش را هم گذاشتیم " رژیم حقوقی دریای خزر" ! کدام حقوق؟ ... امروزه میبینید که چه استخراجهای نفتی ازین منبع سرشار بعمل می آورند در حالیکه ایران هنوز یک دکل نفتی در این دریا ندارد تنها با این بهانه که بخش ایرانی این دریا عمیق است و استخراج نفت سخت! دریایی که تا 20 سال قبل آبش از آبهای آزاد نیز زلالتر بود امروزه به یک لجنزار بیشتر شبیه است تا دریا و دریاچه...
امروزه می بیند که چه تبلیغاتی علیه سرزمین ما و ملت ما در بوغ تبلیغاتی دیگران گوش فلک را کر میکند. در فیلم 300 مادر اسکندر به او میگوید پدرت را ایرانیان کشتند و باید انتقام بگیری اما جوان بیننده فیلم نمیداند که آنچه در واقعیت تاریخ آمده اینست که مادر اسکندر که با یکی از سربازان یونانی رابطه داشت. پدرش در فرصتی صحنه رقت انگیز تجاوز را دید و با شخص متجاوز درگیر شد که نتیجه اش کشته شدن پدر اسکندر بود. غربیهای هرزه توپ هرزگی خود را به ایران پرت کردند و ایران را در این فیلم مقصر میدانند. از رابطه اسکندر با دوستش در این فیلم یک عشق افلاطونی تصویر میشود در حالیکه در تاریخ آمده است که وی با این فرد رابطه آنچنانی و همجنسگرائی داشت. موقع ورود به ایران ایرانیان را با گل و بلبل به استقبال اسکندر نشان میدهند و فراموش کرده اند که در تاریخ چه کشتارها که این جوانک مغروز از اروستائیان و سربازان ما کرد و چه برسر تخت جمشید ما آورد. کالین فارل را بازیگر این نقش انتخاب میکنند چون به جورج بوش شبیه بود. گوئی غرب نیز که نمادش بوش اساپت براحتی اسکندر توان غصب شرق را دارد و و و ... صدها فیلم با موضوعیت روم و یگانگی آن در دوران کهن تصویر شده است اما دریغ از یک فیلم حماسی از ایرانی که روم هرگز در برابرش پیروز نشد. آنها باید از شجاعت ما فیلم بسازند؟! زهی خیال باطل. فیلمهای ما از مرز قصه حسین کرد و عشق اصغر به صغری و آپارتمان نشینی و در حداکثر ممکن از قصه پردازی داستانهای اعراب فراتر نمی ورد ، خود میخواهیم که نرود ... تو را بخدا بس است دیگر قصه هیتلر گفتن و از ناپلئون تمجید کردن... بس است... به خود برسیم... به جنگهای خود و مردم خود.