[-]
جعبه پيام
» <دون دیه‌گو دلاوگا> پاینده باشید "رابرت" گرامی. سپاس از لطف و پُست‌های ارزشمندتان
» <لوک مک گرگور> متشکرم دوست گرامی. منهم همیشه از خواندن مطالب جذاب و دلنشین تان کمال لذت را برده ام.
» <رابرت> بررسی جالب تأثیر فیلم "پاندورا و هلندی سرگردان" بر انیمیشن "عمو اسکروچ و هلندی سرگردان" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...6#pid45456
» <رابرت> سپاس از دون دیه‌گو دلاوگا و لوک مک گرگور عزیز به خاطر مطالب تحقیقی، تحلیلی و زیبای اخیرشان
» <دون دیه‌گو دلاوگا> "بچه‌های کوه تاراک" : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...3#pid45453
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سینما و معماری
نویسنده پیام
دون دیه‌گو دلاوگا آفلاین
مسافر سبزـپوش کافه
***

ارسال ها: 262
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۵/۱۲/۶
اعتبار: 31


تشکرها : 1232
( 2943 تشکر در 248 ارسال )
شماره ارسال: #7
RE: سینما و معماری

تا کنون در تاریخ سینما، هیچ فیلمسازی به اندازه‌ی میکل‌آنجلو آنتونیونی، معماری را چنین مؤثر به کار نگرفته است. در عنوان‌بندی فیلم شب (1961)، آنتونیونی صریحاً اعلام می‌کند که معماری نقشی فراتر از پس‌زمینه‌ی وقایع را به عهده خواهد گرفت:

ما نخست خیابانی را می‌بینیم که از شدت ترافیک، سر و صدا و تزئیناتِ پُرمایه‌ی یک ساختمان قرن نوزدهمی در حال انفجار است. یک قطع ناگهانی ما را در جهت آسمان به تراس‌های خالی و به وضوح برجسته‌ی بُرج جیوپونتی پیرلی (1957) بلندترین ساختمان میلان می‌برد. در این دو نمای اولیه، آنتونیونی ضدّیتِ میان نظم و آشوب، جمعیت و سکوت، سنت‌گرایی و جنبش مدرن را تثبیت می‌کند.

تقابل سنّت و مدرنیته در نماهای آغازین فیلم شب (1961)

نماهایی از فیلم شب

دوربین رو به دیوار عمودی بنا به سمت پایین حرکت میکند و به سطوح شیشه‌ای و فلزی مینگرد [همینجا میان شکل فریم‌های فیلم و طبقات یک بنا، قیاسی خلق می‌شود]؛ امّا در میانه‌ی بنا، به شکلی ناگهانی، 90 درجه می‌چرخد و رو به شهر نظر می‌اندازد. این قاب، همزمان به دو تصویر جداگانه تقسیم شده است؛ یکی تصویر مستقیم دوربین از شهر و دیگری تصویر بازتابِ شهر در بنای پونتی. "معماری" به شیء مورد مشاهده و قابی برای مشاهده کردن تبدیل می‌شود.

تیتراژ فیلم شب (1961) ـ معماری و بازتابِ معماری

نماهایی از فیلم شب

آنتونیونی در فیلم‌هایش، همواره معماری سرد و یخ‌زده‌ی شهر مدرن را در برابر رنگمایه‌های زمینی معماری قدیم قرار می‌دهد. برای مثال در صحنه‌ی بیمارستان فیلم شب، چندبار در منظر مقابل پنجره‌ی بیمارستان از دیدِ تومازو (برنهارد ویکی)، ساختمانی قدیمی با طرحی کلاسیک دیده می‌شود. ولی هر زمان که تومازو، نگاه عاشقانه‌اش را از لیدیا (ژان مورو) برمیدارد [بطور خاص، وقتی که احساس میکند لیدیا و جووانی قصد تنها گذاشتن‌اش را دارند]، با تغییر زاویه‌ی دوربین، منظری که از پنجره دیده می‌شود ساختمان‌های براق و خاکستری مدرن ـ به شکلی تهدیدآمیز است.

منظر دلگرم‌کننده‌ی معماری سنتی (دو قاب بالا)؛ و منظر تهدیدآمیز معماری مدرن (قاب سوّم)

نماهایی از فیلم شبح

نمایی از فیلم شب



یکی از سکانس‌های ماندگار فیلم شب، سفر طولانی لیدیا از مرکز میلانِ مدرن، به سمتِ حومه‌ی شهر است. سفری جستجوگرانه برای احیای عشق؛ عشق به همسرش جووانی. لیدیا در این سفر، از خیابان‌های بی‌نام شهر مدرن میگذرد. در طول راه، به افراد زیادی برمیخورد امّا توان برقراری ارتباط با هیچیک را ندارد. او با ساختمان‌ها و اتومبیل‌ها، آژیرهای پرطنین، ردیف متوالی پنجره‌ها و بالکن‌های یک‌شکل مواجه می‌شود؛ تابلویی درهم و برهم از اشکال و اصواتِ نامفهوم. در جایی از این سفر، لیدیا به زمین متروکی نظر می‌اندازد که در آن بنایی قدیمی در دست تخریب است. در آنجا به کودک گریان و تنهایی دلداری می‌دهد و به بقایای دیوارهای بنا دست میکشد. مادر ِ حامی، هم طفل و هم معماری را به حال خود رها کرده و تنها گذاشته است.

نماهایی از فیلم شب (1961). سفر "لیدیا" در شهر.

نماهایی از فیلم شب

لیدیا، برای رهایی از تنهایی مداوم و پر سر و صدای شهر مدرن، سوار تاکسی می‌شود تا به نقطه‌ای در حومه‌ی شهر برود که زمانی او و جووانی در آنجا ماجرا و خاطره‌ای عاشقانه داشته‌اند. امّا آنچه پیش از این شهرکی دنج در کنار خط راه‌آهن بود، اکنون در اشغال حواشی توسعه‌ی شهری است. ایستگاه راه‌آهن، متروک افتاده و مزارع بدون هرس، در انبوه علف‌ها و بوته‌ها. جادوی گذشته، از آنجا رخت بربسته است.


مطلب بالا، برگرفته از مقاله‌ی «معماری در فیلم‌های آنتونیونی: هیاهوی سکوت»، نوشته‌ی میچل شوارتز و ترجمه‌ی احسان خوش‌بخت است.


اگر قرار باشد سر یک سامورایی به ناگاه قطع شود، او باید بتواند یک کار دیگر را هم به انجام برساند با موفقیّت.
۱۳۹۶/۱/۲۵ عصر ۰۴:۲۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : ال سید, مراد بیگ, Classic, پرنسس آنا, زرد ابری, کاپیتان اسکای, کنتس پابرهنه, پروفسور
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
سینما و معماری - سروان رنو - ۱۳۹۵/۱۲/۱۴, عصر ۰۵:۵۰
RE: سینما و معماری - دون دیه‌گو دلاوگا - ۱۳۹۵/۱۲/۱۴, عصر ۰۹:۱۴
RE: سینما و معماری - دون دیه‌گو دلاوگا - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸, عصر ۰۹:۵۲
RE: سینما و معماری - مراد بیگ - ۱۳۹۶/۵/۱۶, صبح ۰۱:۵۹
RE: سینما و معماری - دون دیه‌گو دلاوگا - ۱۳۹۶/۱۲/۱۴, صبح ۰۳:۵۶