تالار   کافه کلاسیک
سینمای جان فورد - نسخه قابل چاپ

+- تالار کافه کلاسیک (https://cafeclassic5.ir)
+-- انجمن: تالارهای تخصصی (/forumdisplay.php?fid=10)
+--- انجمن: بازیگران و فیلمسازان (/forumdisplay.php?fid=33)
+--- موضوع: سینمای جان فورد (/showthread.php?tid=171)


سینمای جان فورد - بچه رزماری - ۱۳۸۸/۱۱/۲۷ صبح ۱۲:۳۹

جان فورد با نام اصلی شون الوی سیوس اوفینی(که شکل انگلیسی شده اوفیرنا است) در اول فوریه 1895 در(کیپ الیزابت) ایالت مین متولد شد او سیزدهمین (واخرین) فرزند شون اوفینی و باربارا کاران(نام پدری) که از گالوی ایرلند به امریکا امده بودند, بود.او در(پالم دزرت)کالیفرنیا در 31 اوت 1973 در گذشت.هنگامی که هنوز کودک بود خانواده اش به (پورتلند ) ایالت مین نقل مکان کردند و پدرش در انجا صاحب یک بار شد .تابستان هایش را در جزیره (پیکرز) می گذراند (وقتی بزرگتر شد خیلی بیس بال تابستانی ) بازی می کرد.پس از اینکه در سال 1913 از دبیرستان (پورتلند) فارغ التحصیل شد مستقیما به هالیوود امد تا شغلی با برادر بزرگترش فرانسیس(با 13 سال اختلاف سن) به دست اورد.

برادرش اسم فورد را اختیار کرده بود و در استودیوی (یونیورسال) یک کارگردان, نویسنده و بازیگر قراردادی بود.نام او که خود را جک فورد می نامید در شماره سال 1916 سالنامه راهنمای استودیوی (اخبار فیلم) به عنوان یک دستیار کارگردان اورده شد ولی خودش می گوید که زندگی حرفه ای اش را به عنوان یک کارگر ساده و بعدتر به عنوان یک دستیار سوم مسئول اشیاء صحنه شروع کرد.




RE: سینمای جان فورد - بچه رزماری - ۱۳۸۸/۱۲/۱۳ عصر ۰۳:۴۶

1914-لوسیل لاو-دختر اسرار امیز(یونیورسال-گودسیل)


کارگردان:فرانسیس فورد-نویسنده(قلم استاد)(اسم مستعار ف.فورد و گریس کانارد). سریالی از 15 اپیزود (هرکدام 2 حلقه) که هر سه شنبه, از 14 اوریل,یک اپیزود ان پخش می شد.


با شرکت:گریس کانارد(لوسیل لاو),فرانسیس فورد(هوگو لو بک),هری راتن بری,ارنست شیلدز,ای.ام.کلر,هری شوم و ادی بولاند.


اولین سریال (یونیورسال) یک ملودرامای بین المللی جاسوسی_ تعقیب و گریزی و عشق 3 طرفه که فورد به یاد می اورد در ان به عنوان مسئول اشیاء صحنه کار کرده است.احتمالادر بخش های مختلف ان رلهای کوتاهی هم بازی کرده و کارهای بدل انجام داده (معمولا بدل برادرش می شده) و به عنوان دستیاری که همه کار می کرده,همه فعالیتی داشته است.




RE: سینمای جان فورد - بانو الیزا - ۱۳۹۶/۸/۲۷ عصر ۰۴:۴۷

اگر یک پری زیبا و سرگردان از کنارم بگذرد و به من بگوید " سرگئی میخائیلویچ " من الان هیچ کاری ندارم ، آیا مایلید برای شما معجزه ای بکنم ؟

آیا دوست دارید در نتیجه یک حرکت چوب دستی سحرآمیزم ، بصورت سازنده یک فیلم آمریکایی درآیید که در گذشته ساخته شده است ؟

من نه تنها موافقت خواهم کرد . بلکه بلافاصله نام فیلمی را خواهم برد که اگر سازنده اش می بودم احساس خوشبختی می کردم .

این فیلم " آقای لینکلن جوان " اثر جان فورد است .

فیلم های موثرتر و غنی تری وجود دارند.

فیلم های پرکشش تر و سرگرم کننده تری وجود دارد .

آثار تکان دهنده تری وجود دارند

حتی در بین آثار جان فورد

متخصصین احتمالا فیلم " Informer"  را ترجیح خواهند داد.

اکثریت تماشاگران به "Stagecoch"  رای خواهند داد.

جامعه شناسان به خوشه های خشم

" آقای لینکلن"  حتی اسکار یعنی همان مجسمه کوچک برنزی را که آکادمی فیلم هالیوود همه ساله به بهترین فیلم اهدا می کند ، نبرده است.

و با وجود این ، در بین همه فیلم هایی که ساخته شده است ، دوست داشتم خالق همین فیلم باشم.

بخشی از صحبت های سرگئی آیزنشتاین در سال 1945 در وصف جان فورد که در سال 1960 برای نخستین بار مجله ی ISKUSSTWO""  چاپ شوروی آن را منتشر کرد.