تالار   کافه کلاسیک
آدری هپبورن - فرشته معصوم - نسخه قابل چاپ

+- تالار کافه کلاسیک (https://cafeclassic5.ir)
+-- انجمن: تالارهای تخصصی (/forumdisplay.php?fid=10)
+--- انجمن: بازیگران و فیلمسازان (/forumdisplay.php?fid=33)
+--- موضوع: آدری هپبورن - فرشته معصوم (/showthread.php?tid=121)


آدری هپبورن - فرشته معصوم - سروان رنو - ۱۳۸۸/۸/۲۰ صبح ۱۲:۲۲

توضیح: هر چی منتظر شدم تا بانو این تاپیک رو بزنه ، فایده نداشت. :D دیگه طاقت نیاوردم و خودم دست به کار شدم و برای آدری  آستین ها رو بالا زدیم. خب کلی مطلب در سایت های دیگه هست اما چون قرار بوده که کمتر کپی کنیم و بیشتر از مطالب اورجینال استفاده کنیم از طرفداران آدری می خوام که خودشون هر چی دوست دارن ( حتی در حد چند خط ) در موردش بنویسن ، از احساس شون نسبت به این هنرپیشه و از اینکه چه فیلم هایی رو ازش می پسندن و اولین باری که دیدنش کی بوده و ... و ..

با یه نگاه به فیلم هایی که او بازی کرده میشه گفت که این بازیگر ریز اندام با آن چهره و چشمان معصوم اش اگر نبود ، فیلم هایی مثل تعطیلات رمی - سابرینا - معما - تنها در تاریکی - بانوی زیبای من - صبحانه در تیفانی و ... هم اینقدر تاثیر گذار نبودند. بازیگری که در پشت صحنه نیز قلبی رئوف و مهربان همچون شخصیت های سینمایی اش داشت.




آدری هپبورن - فرشته معصوم - بانو - ۱۳۸۸/۸/۲۱ عصر ۰۸:۳۲

(۱۳۸۸/۸/۲۰ صبح ۱۲:۲۲)سروان رنو نوشته شده:  توضیح: هر چی منتظر شدم تا بانو این تاپیک رو بزنه ، فایده نداشت.  دیگه طاقت نیاوردم و خودم دست به کار شدم و برای آدری  آستین ها رو بالا زدیم.

و اما... سروان رنوی گرامی! نوشته بودید از انتظارتان برای آستین بالا زدن بانو و  راه اندازی این تالار...

هپبرن را دوست دارم، اما بیشتر از وی تعطیلات رمی بود و آن فضای رویایی پرجاذبه... شاید آرزویی بود محال... اما به خاطر شما دوست خوب، از بانویی می نویسم که وقار زنانه و معصومیت کودکی را توامان داشت. با نگاهی شاداب و لبخندی دلنشین... سالها قبل مقاله ای دیده بودم در مجله فیلم که نویسنده اش را به خاطر ندارم اما عنوانش چنین بود: چشمانی که می خندند! و پی بند آن جولیتا ماسینای جاده را نام برده بود و عکسی دلنشین از نگاه هپبرن... به واقع هم چنین بود...چشمانی که می خندند!

اینکه او همسر مل فرر بازیگر و کارگردان و تهیه کننده بود (بازیگری با چهره سرد و خشک مشابه لزلی هاوارد(اشلی در برباد رفته) که نقش آندری را در جنگ و صلح ایفا کرد و یا تهیه کننده فیلم تا تاریکی منتظر بمان(تنها در تاریکی) ادری بود)، اینکه او یک بالرین توانا بود یا اینکه او به تمامی کودکان عشق می ورزید و زمانی به عنوان سفیر ویژه یونیسف برگزیده شد و عمر خود را صرف امور خیریه کرد و در نهایت از بیماری سرطان روده از دنیا رفت؛ شاید تنها چند جمله تکراری باشند و بس...ولی برایم هپبرن با بانوی زیبای من آغاز شد، وقتی با حسرت به مربای روی میز خیره شده بود که پرفسور با بدجنسی آنرا از وی دریغ کرد و به پرنده درون قفس داد آه که چه نگاه معصوم و مضحکی به پرنده و لقمه نان و مربا کرد! یا در سابرینا، عاشق پسر اربابش می شد، ناگاه رویایش به شکلی شیرین تر تعبیر می گشت، برادر بزرگتر که آقاتر هم بود! مرد زندگی اش می شد و این داستان چقدر شبیه افسانه پریان بود... بعدها جنگ و صلح را دیدم، بعد تر صبحانه در تیفانی که خود آنرا دوست می داشت چون برای نخستین بار از نجابت همیشگی اش فاصله داشت و دختری امروزی و ولنگار را تصویر کرده بود(هرچند که بازهم به قول هنری مانچینی آهنگساز فیلم، آدری در صبحانه در تیفانی، معصوم ترین و پاکترین دختر تلفنی دنیاست!) و تعطیلات رمی... پری دریاییی است که انگار از دنیای زیر آب به خشکی افتاده باشد...هم متحیر است و هم شادمان، جمله ای در فیلم داشت که گویای نفرتش از بگیر و ببندهای قصرشان بود...از این لباس خواب متنفرم، از تمام لباس خوابهام متنفرم ! فیلمهایش را دوست دارم هرچند شاهکار در میانشان نیست اما حداقل می دانی بعد فیلم، سر درد نداری...به اندازه 2 ساعت آرامش داشته ای و همین اوج خوش اقبالی است...انگار ادری مهربان، دوست ندارد دست خالی از پای فیلمش بلند شوی!

یاد مطلبی از دیوید تامسن افتادم که نوشته بود ((ادری هپبرن، پرنسس کاملی بود برای کهنه شوالیه هایی چون: فرد آستر، گری کوپر،همفری بوگارت، ویلیام هولدن، هنری فاندا و کری گرانت... نگاه، صدا و پاکدامنی بانو ادری هپبرن، طنین یک زنگ نقره ای کوچک را داشت. بزرگ زنان سالهای 1950 از شخصیتی برخوردار بودند که این روزها با فقدانش روبرو هستیم...))

(ادری هپبرن و همسرش مل فرر)

 

با مهر...بانو




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - Savezva - ۱۳۸۸/۸/۲۶ عصر ۰۳:۳۴

با اجازه بانوی محترم...

آدری هپبورن با نام اصلی اوا فان هیمسترا هپبورن در 4 می 1929 در بروکسل بلژیک متولد شد. پدرش یک بانکدار انگلیسی و مادرش یک هلندی بود. او پس از جدایی والدینش از همدیگر به یک مدرسه دخترانه در لندن رفت. او پس از جنگ جهانی باله را فرا گرفت. در اوایل دهه 13950 شروع به ایفای نقش در چند فیلم انگلیسی کرد. در سال 1951 در نمایش زنده در برادوی نقش اصلی تئاتر ژی ژی را عهده دار شد. با وجودی که هپبورن از سال 1948 و با ایفای نقش های کوچک کار خود را در سینما اغاز کرده بود اما به نوعی اولین و مهمترین فیلم او تعطیلات رمی بود که در سال 1953 ساخته شد. هپبورن با هنرنمایی در این فیلم در نقش یک شاهزاده ظاهر شد درحالی که گریگوری پک مشهور نقش مقابلش را بازی می کرد. همین نقش آفرینی هنرمندانه اش باعث شد تا جایزه اسکار بهترین بازیگر را از آن خود کند. او چندی بعد با مل فرر بازیگر ازدواج کرد و همراه او در فیلم جنگ و صلح ساخته کینگ ویدور بازی کرد.

سابرینا(1954)، عشق در بعد از ظهر(1957)، داستان راهبه ها(1958)، خانه های سبز(1959)، نابخشوده(1960)، صبحانه در تیفانی(1961)، معما(1963) و بانوی زیبای من(1964) از شاخص ترین فیلمهای او به شمار می روند.

بیشتر نقشهایی که هپبورن بازی کرد، بازتابی از شخصیت آرام و دوست داشتنی اش بود. معصومیت و زیبایی چهره اش او را در بسیاری نقش آفرینی هایش یاری داد. از آنجایی که به کودکان علاقه فراوانی داشت در اواخر عمرش مدت زیادی از وقتش را به عنوان سفیر یونیسف صرف کارهای خیریه برای کودکان آفریقایی کرد.

این بانوی محبوب در 20 ژانویه سال 1993 در اثر ابتلا به بیماری سرطان چشم از جهان فرو بست.                                                                                                                    روحش شاد




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - Negar - ۱۳۸۹/۱/۱۰ صبح ۱۲:۰۲

(۱۳۸۸/۸/۲۱ عصر ۰۸:۳۲)بانو نوشته شده:  

 اینکه او یک بالرین توانا بود یا اینکه او به تمامی کودکان عشق می ورزید و زمانی به عنوان سفیر ویژه یونیسف برگزیده شد و عمر خود را صرف امور خیریه کرد و در نهایت از بیماری سرطان روده از دنیا رفت؛ شاید تنها چند جمله تکراری باشند و بس...

نه بانوی عزیزم, این جمله ها هرگز تکراری نمیشوند...




آدری هپبورن - فرشته معصوم - بانو - ۱۳۸۹/۱/۲۲ عصر ۰۹:۵۷

(( هیچگاه از یاد نمی برم، هرزمان که مادرم برای میهمانی و یا مجلسی خاص دعوت داشت، با تاسف می گفت ای کاش می توانستم در خانه بمانم و با تو در آشپزخانه چیزی بخوریم! ........روزهای مدرسه را به خاطر دارم، از امتحانات به منزل بازمی گشتم... امتحانی که مادر بیش از من دلهره اش را داشت... !! ))

" شون هپبرن فرر Sean Hepburn Ferrer "




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - میثم - ۱۳۸۹/۱/۲۳ صبح ۱۰:۱۹

http://img01.imagefra.me/img/img01/2/1/12/morsali/f_dqm_c7c0f99.jpg

آدری هپبرن با نام اصلی "ادری کاتلین روستون" در سال 1929 در روستایی به نام السن در نزدیکی بروکسل پایتخت بلژیک به دنیا آمد. او دوران کودکی و نوجوانی خود را در شهر آرنهایم هلند ، در زمان اشغال آن کشور توسط آلمان نازی به سر برد.

ادری در 19 سالگی برای آموختن باله ، از هلند به انگلستان رفت و در پس از مدتی در لندن به عنوان علاوه بر آموختن تئاتر ، به عنوان مدل عکاسی نیز مشغول به کار شد.

در سن 23 سالگی به امریکا رفت و در چند نمایشنامه موزیکال موفق از جمله ژی ژی (1951) به ایفای نقش پرداخت. همزمان با نقش های اصلی تئاتر ، به بازی در نقش های مکمل تعدادی فیلم سینمایی نیز پرداخت. تا اینکه ویلیام وایلر او را برای نقش اول فیلم تعطیلات رمی برگزید. او برای بازی در این فیلم هم جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را برد و هم تبدیل به یک ستاره متشخص سینمایی شد.

شخصیت غالب ادری هپبرن ، زنی معصوم و ملیح و تا حدی غمگین بود. پیتر باگدانویچ او را با یک جمله اینچنین توصیف می کند : "او آخرین معصوم سینما بود"

او در دوران بازیگری اش در سینما با ستارگانی چون گریگوری پک ، کری گرانت ، برت لنکستر ، پیتر اوتول ، مل فرر ، رکس هریسون ، همفری بوگارت ، ویلیام هولدن ، فرد آستر ، گری کوپر و ... همبازی شد و افتخار کار کردن با کارگردان های شاخصی چون بیلی وایلدر ، فرد زینه مان ، کینگ ویدور ، استنلی دانن ، ریجارد لستر ، استیون اسپیلبرگ  ، بلیک ادواردز ، جان هیوستون ، جرج کیوکر و ... را داشت.

از فیلم های شاخص او می توان به سابرینا(بیلی وایلدر) ، جنگ و صلح(کینگ ویدور) ، چهره نمکین(استنلی دانن) ، صبحانه در تیفانی(بلیک ادواردز) ، بانوی زیبای من(جرج کیوکر) ، داستان یک راهبه(فرد زینه مان) ، معما(استنلی دانن) ، تا تاریکی صبر کن(ترنس یانگ) و ... می توان اشاره کرد.

در سال 1964 ، ادری هپبرن برای بازی در نقش الیزا دولیتل در فیلم بانوی زیبای من ، یک میلیون دلار دستمزد گرفت که این رقم تا سالها بعد از آن نیز برای یک بازیگر زن بی سابقه بود.

او از معدود ستاره های سینما بود، که قدرت بازیگری و محبوبیتش را در سنین بالا نیز حفظ کرد و بازی های درخشانی از او در فیلمهایی چون رابین و ماریان(ریچارد لستر) ، آنها همه می خندند(پیتر باگدانویچ) و همیشه(استیون اسپیلبرگ) به یادگار مانده است. او درباره پا به سن گذاشتن جمله معروفی دارد : "هیچ لذتی بالاتر از پیر شدن نیست!"

ادری هپبرن در نظرسنجی انستیتوی فیلم امریکا (AFI) ، در رتبه سوم برترین ستارگان زن تاریخ سینما (پس از کاترین هپبرن و اینگرید برگمن) قرار گرفته است. همچنین بازی درخشان او در صبحانه در تیفانی در نظرسنجی همین موسسه در میان 100 پرفرمانس برتر تاریخ سینما قرار دارد.

او همچنین یک فعال اجتماعی بود و به عنوان سفیر صلح یونیسف سفرهای بسیاری به امریکای جنوبی و افریقا داشته است.

ادری هپبرن در سال 1993 در 64 سالگی درگذشت. آرامگاه او در تولوچناز در دامنه کوه های آلپ در سوییس  واقع شده است.

http://u p . i r a n b l o g . i r/7/1271154072.jpg

مقبره ادري هپبرن در سويس

منبع : آدری هپبرن در ويكيپديا




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - Kassandra - ۱۳۸۹/۵/۵ عصر ۱۰:۱۲

راستش من هم وقتي تو ليست تاپيكها ديدم اين تاپيك به اسم سروان رنو ي عزيز و گراميه تعجب كردم! :huh:آخه اتوماتيك انتظار ميره اسم ايشون با نامهايي مثل اينگريد برگمن ، هامفري بوگارت و اينها همراه باشه تا اينكه پست ايشون رو اينجا خوندم و متوجه شدم قضيه از چه قرار بوده! :D

مي بينم كه اينجا همه هر چيزي بوده و نبوده درباره ادري عزيز رو گفتند و من غير از اينكه بگم با تعطيلات رمي با ايشون آشنا شدم ، چيز ديگه اي براي گفتن ندارم!   :blush:

ولي خب البته بايد از اين همه مطالب خوب و عكسهاي به اين زيبايي هم تشكر كنم! mmmm:




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - Classic - ۱۳۸۹/۷/۵ صبح ۱۲:۰۳

آدری هپبورن ...




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - محمد - ۱۳۸۹/۸/۱۹ عصر ۰۷:۰۵

نكاتي از زندگي آدري هپبورن :

آدري هپبورن 2 بار ازدواج كرد.شوهر اول او مل فرر بود كه پس از 4_5 سال زندگي مشترك و داشتن يك فرزند از هم جدا شدند.او يك سال پس از جدايي از همسر اولش با آندره آ  دوتي ازدواج كرد كه زندگي مشتركشان 13 سال به طول انجاميد.هپبورن از دوتي نيز يك فرزند داشت.

پس از فيلم تا تاريكي صبركن (تنها در تاريكي) پيشنهادات بسيار زيادي داشت.اما ترجيح داد وقتش را صرف تربيت فرزندش كند.

در سال 1990 يكي از گل هاي خانواده لاله, براساس اسم او (آدري) نامگذاري شد.

تسلط كامل به زبان هاي انگليسي - اسپانيايي - فرانسوي- هلندي - ايتاليايي داشت.

در مصاحبه اي گفته بود, زماني كه هلند تحت اشغال ارتش آلمان بوده مجبور به خوردن گل لاله و حتي چمن نيز شده.

با اين كه ماندگارترين بازي اش در فيلم صبحانه در تيفاني بود خودش اعتقاد داشت كه به درد نقش اين فيلم نمي خورد.

در طول جنگ جهاني دوم, آدري 16 ساله به عنوان يك داوطلب در يكي از بيمارستان هاي هلندي پرستاري مي كرد.اين بيمارستان در خلال جنگ آرنهم, ميزبان كثيري از سربازان متفقين بود.يكي از سربازاني كه در بيمارستان بستري شده شده بود و آدري از او پرستاري مي كرد, جوان انگليسي بود به نام ترنس يانگ.آن دو بعدها در فيلم تا تاريكي صبركن با هم همكار شدند.ترنس يانگ كارگردان اين فيلم بود.

او در كنار بازي در سينما به بازي در تئاتر هم اشتغال داشت.موفقيت او در تئاتر به حدي رسيد كه در سال 1954 براي بازي در نمايش (اوندين) جايزه توني (كه معتبرترين جايزه تئاتر آمريكا مي باشد و هم رديف اسكار در سينما است) را از آن خود كرد.

پس از آن كه براي بازي به يادماندني اش در فيلم بانوي زيباي من كانديداي اسكار نشد.كاترين هپبورن در پيامي به او نوشت:((ناراحت نباش.يه روزي اين جايزه رو براي يه بازي مي گيري كه حفت نيست!)) جالب اين است كه وقتي آدري هپبورن براي آخرين بار با بازي اش در فيلم تا تاريكي صبر كن نامزد اسكار شد.جايزه آن سال كاترين هپبورن براي ايفاي نقش در فيلم (حدس بزن چه كسي براي شام مي آيد)رسيد بازي اي كه خيلي از مردم و منتقدين معتقد بودند, جايزه حقش نبود.

لباس شب مشكي معروفي كه در فيلم صبحانه در تيفاني به تن داشت در سال 2006 و در يك حراج به قيمت تقريبي 920 هزار دلار فروخته شد.

او مادر خوانده ويكتوريا برينر دختر يول برينر نيز بود.




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - اسکورپان شیردل - ۱۳۸۹/۸/۱۹ عصر ۰۸:۳۳




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - دانتس - ۱۳۹۰/۱۰/۱۱ صبح ۱۲:۲۸

چندی پیش تمبر کمیاب آدری هپبورن به قیمت نجومی فروخته شد. این شیت ده تایی در یک حراجی با مقاصد خیریه در برلین به قیمت بیش از 600 هزار دلار چوب حراج خورد. دو سوم این مبلغ در اختیار "خیریه کودکان آدری هپبورن" و یاقیمانده آن به سازمان "یونیسف" اهدا گردید.

  این تمبر که در سال 2001 در آلمان با تیراژ 14 میلیون نسخه چاپ شد، هپبورن را در نقش زیبایش در فیلم صبحانه در تیفانی نشان می دهد. پس از چاپ تمبرها با شون فرر، پسر 50 ساله هپبورن و مدیر موسسه کودکان آدری هپبورن، جهت پرداخت حق کپی رایت تماس گرفته می شود اما وی بدلیل تغییراتی که در عکس اصلی داده شده بود، از پست آلمان شکایت کرد.  عکس روی تمبر تصویر خندانی از هپبورن با کلاه لبه بلند را نشان می دهد که چوب سیگار سیاه بلندی بر لب دارد. اما شون فرر ادعا کرد که در عکس اصلی مادرش یک عینک آفتابی را بدندان گرفته است. وی پیشنهاد کرد که یا از عکس اصلی و یا از عکس دیگری از مادرش برای چاپ تمبر استفاده شود. با شدت گرفتن اعتراض و مطرح شدن آن در دادگاه توسط وکلا، پست آلمان تمام تمبرها بجز دو شیت را نابود کرد، یکی برای آرشیو خودش و دیگری برای موزه پست. یک شیت نیز بعنوان یادبود به شون فرر هدیه می شود.

اما در سال 2004 یک شیت از تمبر مذکور بدست مسئول حراجی آندرس شلگل میرسد، چهار شیت دیگر نیزطی سالهای 2004 تا 2009 به قیمت 62500 تا 173000 دلار در حراجی ها معامله شدند.  اصل بودن این تمبرها توسط کارشناسان تائید شده است. شلگل پس از دیدن این شیت تمبر اعلام داشت که از دیدن آنها بسیار متعجب شده است چون اصلا قرار نبود از آنها استفاده شود.

با پیشنهاد آندرس شلگل، شون فرر تصمیم میگیرد که شیت تمبر متعلق بخودش را برای مقاصد خیر خواهانه بفروش برساند و طی قراردادی با پست آلمان از آنها تضمین گزفت که تا سال 2040 حق فروش دو نسخه باقیمانده را ندارند. همین موضوع باعث افزایش قیمت این تمبر در حراجی گردید.

 شون فرر در یک مصاحبه اظهار کرد که خانواده اش از اینکه از مادرش بنام یک "بشردوست هنرمند نه یک هنرمند بشر دوست یاد" می شود، خرسند است. هپبورن به مدت 5 سال از سال 1988 تا کمی قبل از مرگش در سال 1993 بدلیل سرطان روده بزرگ سفیر یونیسف بود.

یکی از منابع:

http://www.ndtv.com/article/world/rare-audrey-hepburn-stamps-auctioned-60334

 در طول 30 سال جمع آوری تمبر، اسکناس و سکه خودم شیت های تمبر هنرپیشه گانی مانند کاترین هپبورن، مرلین مونرو و یا شخصیت های مشهوری مانند پرنسس دیانا و شخصیت های کارتونی مانند گوفی  را با قیمت گران از کشورهای دیگر تهیه کردم، تمام این شیت ها را با کیفیت بالا در اختیار دارم. اینگونه تمبرها توسط شرکتهای خصوصی با تیراژ کم چاپ می شوند. تصور بکنید اگر روزی یکی از این تمبرها نایاب شوند ......

مجموعه دار کافه




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - دانتس - ۱۳۹۰/۱۰/۱۴ صبح ۰۱:۵۱

  آدری هپبورن به مدت 30 سال در ویلای خود بنام "La Paisible"  در منطقه تولوچناز کشور سوئیس زندگی می کرد. اسم این ساختمان بازسازی شده که معماری آن مربوط به قرن هجدهم می باشد، به معنی "ساکت و آرام" می باشد که بنظر مناسب انتخاب شده است. او عاشق این دهکده کوچک در Vaud بود. ویلای وی پس از مرگش فروخته شد.

نمای مقابل ساختمان




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - دانتس - ۱۳۹۰/۱۰/۱۴ عصر ۱۱:۳۰

مطالبی در مورد آدری هپبورن پیدا کرده ام که بتدریج برای دوستان کافه خواهم نوشت. به عکسهای روی جلد هپبورن بر روی مجلات توجه کنید.

 تصویر هپبورن بر روی یک مجله ژاپنی با تی شرت سبز، آوریل 1954 - چقدر در این عکس زیبا و معصوم بنظر میرسد! در اوج جوانی چه صورت کوچکی دارد!

مجله معتبر Movieland، ژانویه 1957

هپبورن در فیلم داستان راهبه، مجله  Life Magazine ژوئن 1959

شماره ویژه مجله  Town & Country، ده سال پس از مرگ هپبورن، می 2003

مجموعه دار کافه




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - دانتس - ۱۳۹۰/۱۰/۲۰ عصر ۱۱:۴۲

موزه آدری هپبورن در تولوچناز کشور سوئیس در اکتبر 2002 پس از شش سال نمایش لوازم شخصی، عکس، پوستر و فعالیتهای بشردوستانه هپبورن بسته شد. از این ساختمان که در نزدیکی ویلای وی قرار دارد قبلا بعنوان یک مدرسه دو کلاسه استفاده می شد و دوستداران هپبورن بصورت داوطلب نمایشگاهی را راه اندازی کردند که در آن جوایز جشنواره ها، پوسترهای اصلی فیلمها، عکسهای مختلفی از دوران بچگی تا بازی وی در فیلمها و همچنین بعضی از لباسهایی که وی در فیلمهایش ازآنها استفاده کرد، مانند لباس سیاه کوتاهی که در فیلم صبحانه در تیفانی پوشید، را در معرض دید همگان قرار دادند.

 فکراحداث موزه پس از فوت هپبورن در 1993 شکل گرفت. پس از مرگش دوستداران وی از سراسر دنیا نامه هایی را در ستایش و همدردی با از دست دادن هپبورن به آدرس خانه اش در تولوچناز سوئیس ارسال کردند، عده ای دیگر دسته های گل را به قبر ساده وی در گورستان دهکده فرستادند. با شدت گرفتن این موضوع، مردم دهکده تصمیم گرفتند یکی از ساختمانها را تبدیل به موزه کنند.

 

در طول شش سال بر پایی نمایشگاه حدود 30000 نفر از آن بازدید کردند. درآمد حاصل از ورودی این نمایشگاه به 290000 هزار دلار بالغ گردید که در اختیار "بنیاد آدری هپبورن" قرار گرفت تا به سازمانهایی که از کوکان نیازمند در کشورهای بحران زده حمایت می کنند، مانند یونیسف و کمیته بین المللی صلیب صلح کمک شود.

 کلیه این وسایل به مدت 5 سال از طرف پسران هپبورن، شون فرر و لوکا دوتی بصورت امانت در اختیار موزه قرر گرفته بود و بعد از پس گرفتن لوازم موزه بسته شد. مقامات محلی موزه را از پرداخت هزینه های برق و سوخت معاف کرده و خود آن را تقبل کردند. هزینه های بیمه و امنیتی ساختمان از محل فروش بلیط و لوازم یادگاری تامین می شد.

گفته می شود دلیل بسته شدن موزه اعتراض فرزندان هپبورن از نحوه اداره آنجا بود. فرر در مصاحبه ای با مجله تایم به بیش از حد تجاری شدن آن مکان اعتراض کرده و از وضعیت زننده کوه نوردان بازدید کننده اظهار ناخرسندی نمود. وی همچنین بشدت از مسئولین موزه بخاطر فروش وسایل مختلف بخصوص مربای خانگی بنام آدری هپبورن گلایه کرد.

 وی گفت: "مادرم اینجا را برای سکونت انتخاب کرد چون دوست داشت در آرامش زندگی کند، بتواند آزادانه به بازار برای خرید رفته و همه با او مانند دیگران رفتار کنند. اینجا آرامگاه مادرم می باشد نه گریسلند*. همه چیز از کنترل خارج شده است،  ما به تعهدات خود عمل کردیم ولی زمانی که خواستیم وسایل را پس بگیریم با عکس العمل مردم مواجه شدیم."

 

مدیر موزه خانم فرانک پرایس هیچگاه نتوانست پاسخ قانع کننده ای به این اتهامات بدهد. وی به خبرگزاری سوئیس گفت: "نمی دانم چطوری باید به موضوع تجاری شدن اینجا پاسخ دهم. همانطور که قبلا با همه از جمله پسران هپبورن توافق شد برای ورودی، مردم مبلغی را پرداخت می کردند. تمام اجناسی که در فروشگاه فروخته می شد مانند کارت پستالها قبلا به تائید فرر و دوتی رسیده بود. دیدن اینکه وسایل آدری ناپدید می شوند بسیار مشکل است. ما نمی خواهیم دعوایی راه بیفتد. شاید بهتر یاشد بگذاریم وی در آرامش بخوابد."

وی در مورد فروش مربا بنام آدری هپبورن گفت که به اعتقاد وی جای اعتراضی وجود ندارد زیرا این هنرپیشه همیشه از میوه داخل باغش مربا درست میکرد و به دوستانش می داد.

 *توضیح: گریسلند ساختمان مجلل  با ستونهای سنگی سفید می باشد که در ممفیس تنسی قرار دارد و قبلا محل زندگی الویس پریسلی بوده و اکنون تبدیل به موزه شده است.

فیلم مربوط به این موزه را اینجا گذاشتم، بهتر است از گزینه  تورنت برای دانلود استفاده شود.

http://www.4shared.com/video/VwXgkw9s/Audrey_Hepburn_Museum.html

مجموعه دار کافه




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - دانتس - ۱۳۹۰/۱۰/۲۶ عصر ۰۶:۴۲

نقاش های زیبایی از آدری هپبورن پیدا کردم که توجه دوستان کافه را به آن جلب می کنم. از این یکی بیش از همه خوشم آمد، این اثر در سال 2011 توسط یک نقاش ژاپنی بنام خانم  ریلیا اسلابی کشیده شده است.

نقاشی از هانا مارتین – 2009

این همان عکسی است که بانوی گرامی کافه آن را قبلا پست کرد، قلم سیاه اثر دیمین گیت سال 2008

آخری اثر شارلوت کخ می باشد در سال 2007




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - دانتس - ۱۳۹۰/۱۱/۹ عصر ۱۱:۳۱

در موقع جمع آوری مطالب در مورد آدری هپبورن به موضوع جالبی برخورد کردم در مورد مادام توسو. قطعا جای این مطلب اینجا نیستم ولی نتوانستم جای بهتری پیدا بکنم. متن زیر را بخوانید.

 در روز 7 دسامبر 1761 دختری بنام ماریا آنا گروس هولتز در استراسبورگ فرانسه در خانواده ای فقیر بدنیا آمد. پدرش دو ماه قبل از تولدش در جنگ کشته شد. پس از آن مادر با بچه به شهر برن سوئیس نقل مکان کرد تا در خانه دکتر فیلیپ کورتیوس به عنوان خدمتکار مشغول کار شود، و در آنجا تابعیت آن کشور را بدست آورد.

کورتیوس یک پزشک بود و ماریا او را عمو صدا می کرد. وی مهارت خاصی در ساخت مجسمه های مومی جهت نشان دادن آناتومی بدن انسان داشت، کمی بعد همین کار را در مورد صورت افراد انجام داد. در سال 1765 کورتیوس به پاریس رفت و نمایشگاهی را در آنجا برپا کرد. در همان سال مجسمه مومی مادام بوآری، یکی از معشو قه های لویی پانزدهم،  پادشاه فرانسه را ساخت. دو سال مادر و بچه به پاریس رفته و به دکتر کورتیوس ملحق شدند. اولین نمایشگاه آثار مومی کورتیوس در سال 1770 برگزار شد که جمعیت زیادی را بخود جذب کرد.

کورتیوس هنر ساخت مدلهای مومی را به ماریا آموخت، او علاقه زیادی از خود نشان داد و برای وی کار می کرد. ماریا در سال 1778مجسمه مومی فیلسوف معروف فرانسوی، ژان ژاک روسو را ساخت و بعدها شخصیت های دیگری مانند ولتر و بنیامین فرانکلین را مدل کرد.

در پاریس ماریا درگیر انقلاب فرانسه شد و بسیاری از رهبران مهم آن مانند ناپلون بتاپارت و روبسپیر را ملاقات کرد.  در 12 ژولای 1789 انقلابیون در تظاهرات خود سرهای مومی ژاک نکر و دوک اورلئان از حامیان انقلاب، که توسط دکتر کورتیوس ساخته شده بود، را حمل کردند. ماریا دستگیر و سر او را برای اعدام با گیوتین می تراشند. ولی خوشبختانه با مداخله و حمایت کولوت هربویس، یکی از اعضای کمیته امنیت ملی، دکتر و ماریا آزاد می شوند. پس از آزادی از او خواسته شد تا چهره قربانیان گیوتین را با موم بازسازی کند. ماریا چهره افراد مشهوری مانند لویی شانزدهم، ماری آنتوانت و مارات را با موم می آفریند. انقلابیون در تظاهرات خود این صورتهای مومی را خیابان به خیابان می گرداندند. وی بعدها در خاطرات خود نوشت که در میان جنازه ها دنبال سرهای بریده شده اعدامیو ن می گشت تا بتواند مجسمه های مومی آنها را درست کند.

پس از مرگ دکتر کورتیوس در 1794، ماريا وارث تنديس‌هاي مومي او مي‌شود. در 1795 با فرانسوا توسو ازدواج می کند و پس از آن با نام مادام توسو شناخته می شود. ثمره این ازدواج دو پسر با نامهای جوزف و فرانسوا بود.

در سال 1802 با پسر چهار ساله خود جوزف به لندن رفت و در یکی از موزه های لندن آثار خود را به نمایش گذاشت. بدلیل جنگهای ناپلئون او قادر نبود که به فرانسه برگردد و با آثار خود سراسر انگلیس و ایرلند را گشت. در 1821 یا 1822 پسر دیگرش فرانسوا بوی ملحق شد.  در 1835 اولین نمایشگاه دائمی خود را در طبقه فوقانی مجتمع بیکر استریت راه اندازی کرد. در 1838 خاطرات خود را نوشت و در 1842 پرتره خود را ساخت که هم اکنون در ورودی تمام موزه ها قرار دارد. بعضی از مجسمه های ساخته وی هنوز وجود دارند که قدیمی ترین آن مجسمه مومی مادام بوآری می باشد. وی در 16 آوریل 1850 در سن 88 سالگی در خواب چشم از جهان فرو بست.

در 1883 محدودیت فضا و افزایش هزینه ها نوه بزرگ این خانواده جوزف راندال را مجبور کرد تا نمایشگاه را به محل فعلی آن در جاده مریلبون منتقل کند. بازگشایی گالری جدید در 14 ژولای 1884 یک موفقیت بزرگ بود. هزینه های ساختمان که قیمت آن پس از خرید شدیدا افت کرد باعث شد تا دختر عموی وی، لوئیزا با وی شریک شود. قرار شد شرکت محدودی برای جذب سرمایه گذاران تشکیل شود ولی بدلیل اختلاف بین سهام داران خانواده، این شرکت منحل شد و در فوریه 1889 توسو به گروهی به سرپرستی ادوین جاشوآ پویسر فروخته شد.

نمایشگاه شامل 400 مجسمه بود ولی در آتش سوزی سال 1925 و نیز بمباران 1941 آلمانها بعضی از آنها آسیب دیدند که مورد ترمیم قرار گرفتند. موزه تندیس های مومی مادام توسو بتدریج به یکی از جذاب ترین نقاط دیدنی و جذب توریست در لندن تبدیل شده است و شعبه هایی در شهرهای برلین، هامبورگ، نیویورک، واشنگتن، لاس وگاس، هالیوود، آمستردام، بانکوک، دبی، وین، هنگ گنگ و شانگهای دارد و قرار است شعبه های دیگری نیز افتتاح گردد.

برگردان متن به فارسی از ویکی پدیای انگلیسی و سایتهای دیگر - مجموعه دارکافه

تندیس مومی آدری هپبورن، تداعی کننده نقش وی در فیلم صبحانه در تیفانی

تندیس مومی مریلین مونرو در موزه لندن

تندیس مومی نیکول کیدمن در موزه آمستردام

کیم کارداشیان (سمت چپ) هترپیشه آمریکایی، در کنار تندیس مومی خودش در موزه نیویورک

تندیس مومی مادام توسو (وسط) در کنار تندیس های مومی ملکه الیزابت دوم، دیوید کامرون (نخست وزیر بریتانیا)، راسل برن (هنرپیشه)، دیوید بکهام (فوتبالیست)، همسر وی ویکتوریا بکهام (خواننده گروه اسپایس گرلز) و هلن میرن (بازیگر) –  در جلو کیک تولد 250 سالگی مادام توسو قرار دارد، موزه لندن

فیلمی از موزه مادام توسو را می توانید از اینجا دانلود کنید، سایت فیلتر است.

http://www.stumbleupon.com/su/64js8y/www.tripfilms.com/Travel_Video-v76023-London-Madame_Tussauds-Video.html

همان فیلم را با فرمت AVI  اینجا نیز گذاشتم.

http://www.4shared.com/video/tRbYu030/Madame_Tussauds_Museum.html




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - آوینا - ۱۳۹۰/۱۱/۱۴ عصر ۱۱:۳۴

 

 







RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - دانتس - ۱۳۹۰/۱۲/۲۵ عصر ۰۱:۱۷

دوستداران آدری هپبورن می توانند صحنه هایی از فیلمهای مختلف این هنرپیشه نامدار را همراه با آهنگ زیبای تایتانیک در این سایتها تماشا کنند. اولین سایت ف ی ل ت ر است.

 vkontakte.ru/video-19361338_157107528

http://www.4shared.com/get/j-YgwNkJ/Видеозаписи_Timeless_Audrey_He.html




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - دانتس - ۱۳۹۰/۱۲/۲۹ عصر ۱۱:۰۴

تصادفی عکسهای دوران کودکی و نوجوانی آدری را پیدا کردم که توجه دوستان را به آنها جلب می کنم.

سال 1939 – 10 ساله ، چقدر در این عکس زیباست.

1939 — age 10

آدری به همراه برادرانش آنتونی و یان در نمایشی در سال 1939

آدری هشت ساله کنار دریا سال 1937 قبل از جنگ

Audrey at the beach in 1937, 8 years old, before the war

آدری در نمایشی همراه با مادر خود الا برای روحیه دادن به مردم شهر در دوران اشغال

Audrey in costume for one of the plays in which she and Ella performed to raise spirits in the town during the occupation

بلژیک سال 1939، پنج سال قبل از شروع جنگ

In Belgium in 1934, five years before the war broke out




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - اتان ادواردز - ۱۳۹۱/۱/۳ عصر ۰۳:۴۷

حيفم اومد عكسها را با كيفيت پايينتري آپلود كنم




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - اتان ادواردز - ۱۳۹۱/۱/۳ عصر ۰۴:۵۱

يك مجموعه عكس كه فكر كنم براي آواتار كاربران مناسب باشد

ادري هپبورن يك پرنسس واقعي




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - دانتس - ۱۳۹۱/۱/۴ عصر ۰۹:۱۶

(۱۳۸۹/۵/۵ عصر ۱۰:۱۲)Kassandra نوشته شده:  

مي بينم كه اينجا همه هر چيزي بوده و نبوده درباره ادري عزيز رو گفتند و من غير از اينكه بگم با تعطيلات رمي با ايشون آشنا شدم ، چيز ديگه اي براي گفتن ندارم!

قطعا تمام مطالب در باره ایشان گفته نشده، موضوعات زیادی در باره این هنرپیشه وجود دارد که ارزش نوشتن را دارد. حداقل هشت موضوع متفاوت در باره آدری را باید ترجمه کنم که فرصت آن تاکنون پیش نیامده است. جمع آوری مطالب از سایتهای خارجی که گاها ف ی ل ت ر می باشند زمان زیادی می گیرد. فعلا دوستداران آدری هپبورن شناسنامه ایشان را ببینند.

 Birth Certificate




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - اتان ادواردز - ۱۳۹۱/۱/۵ عصر ۰۷:۲۲

فيلم تلويزيوني داستان ادري هپبورن (The Audrey Hepburn Story) : در سال 2000 در امريكا ساخته شده و فيلمبرداري آن در مونترال و كبك كانادا انجام شده است . داستان فيلم به كودكي ، نوجواني و زندگي هپبورن در هلند تحت اشغال نازيها بعنوان يك بالرين و رفتن به امريكا و بازيگري مي پردازد . سه بازيگر نقش هاي كودكي ، نوجواني و بزرگسالي هپبورن را ايفا مي كنند ، كه به نظر من هيچكدام شبيه هپبورن نيستند . در فيلم از صحنه هاي واقعي هم استفاده شده است . ضمن اينكه به فيلمهاي تعطيلات رمي ، سابرينا و صبحانه در تيفاني هم اشاره شده است . فيلم انتقاد برخي از طرفداران هپبورن و رسانه ها را برانگيخت . در كل فيلم چندان خوبي نيست اما ديدن آن خالي از لطف هم نيست ، به ويژه اينكه در آن مي توان بازيگراني را ديد كه در نقش همفري بوگارت ، گريگوري پك ، ويليام هولدن و ... بازي كرده اند و البته هيچكدام شبيه بازيگران اصلي نيستند .

فيلم دو نسخه 133 دقيقه و 175 دقيقه دارد و به دو زبان انگليسي و آلماني در آن صحبت مي شود

ضمناً من زيرنويس فارسي براي آن پيدا نكردم و تا آنجاييكه مي دانم دوبله هم نشده است .

آدرس فيلم در سايت IMDb كه مي توانيد تريلر فيلم را هم آنجا ببينيد :

http://www.imdb.com/title/tt0163887

 لينك دانلود فيلم  :

http://www.gappon.com/the-audrey-hepburn-story-dvdrip-xvid-ac3-bully-654779.html




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - دانتس - ۱۳۹۱/۱/۷ عصر ۱۰:۱۵

آدری هپبورن اسکار بهترین بازیگر زن را بخاطر بازی در فیلم تعطیلات رومی  در بیست و ششمین جوایز سالانه آکادمی در سال 1954 به خود اختصاص داد. وی پس از دریافت جایزه از دست جین هرشولت گفت:

"می خواهم از همه کسانی که در ماهها و سالهای گذشته به من کمک و راهنمایی کرده اند و چیزهای زیادی به من آموخته اند تشکر کنم. بسیار صمیمانه سپاسگزار و خوشحال هستم."

فیلم کوتاه مربوطه را میتوان از اینجا دانلود کرد. به اندام لاغر آدری که در پست بعدی در باره آن خواهم نوشت توجه نمائید.

http://www.videohippy.com/video/120136/Audrey-Hepburn-winning-an-Oscar%C2%AE-for-Roman-Holiday

همان فیلم را با پسوند AVI اینجا گذاشتم.

 http://www.4shared.com/get/NDy_g9nb/Audrey_Hepburn_winning_an_Osca.html




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - دانتس - ۱۳۹۱/۱/۱۰ صبح ۱۱:۴۹

در صفحه اول دومین عکس سیاه و سفیدی که جناب اسکوربان شیردل پست کرد یک چیز جلب توجه می کند، لاغری بیش از حد هپبورن، شدت این لاغری خصوصا در طرفین شانه های وی مشهود است. دلیل چیست؟ جستجو در یافتن پاسخ این سوال منتهی به مطالب جالب دیگری شد که در ادامه نوشته شده است. ترجمه از متون خارجی سایتهای مختلف انجام شده است.

زمانی که آدری شش ساله بود، پدرش که طرفدار نازی بود از مادر و دختر جدا شد، واقعه ای که آدری بعدها آن را مهمترین حادثه زندگی اش نامید. وی در این باره گفت: "وقتی به چشمان پر از اشک مادرت نگاه می کنی، بخود می ترسی. از خودت می پرسی "چه بلایی سر من خواهد آمد؟" زمین زیر پایتان خالی شده است. او واقعا رفت. او رفت و هرگز برنگشت."

  پس از جدایی والدین در 1935، مادر با سه بچه خود ( آدری و دو برادر خوانده وی) راهی آرنهم هلند شدند. در 1939 ارتش هیتلر وارد کشور هلند شد و دوران مصیبت بار آدری در طول اشغال ارتش نازی رقم خورد. پس از مدتی شایعه شد که اصالت خانوادگی آنها به یهودیت برمی گردد و عمو و پسر عموی وی اعدام شدند، خانه اجدادی خانواده ضبط و حسابهای بانکی آنها مسدود شد.

در زمستان سرد سال 1944 زمانی که آدری 15 ساله بود، هزاران نفر در هلند بر اثر گرسنگی و سل جان خود را از دست دادند. جیره ی این افراد در روز تنها یک عدد سیب زمینی بود. شرایط زندگی در هلند پس از حمله متفقین به نورماندی بدتر شد چون ‌نازی‌ها آذوقه غذا و سوخت هلندی‌ها را تصرف کردند. بعدها وی گفت که در دوران قحطی و گرسنگی مجبور به خوردن پیاز گل لاله و درست کردن نان از چمن شدند، اینکه فقط آب برای خوردن بود و برای ذخیره انرژی از بعد از ظهرمی خوابیدند.

 هپبورن بازمانده  دوران جنگ جهانی دوم بود که در آن با سوء تغذیه مواجه شد، به همین دلیل در دوران بلوغ هرگز نتوانست وزن خود را زیاد کند و همواره دچار کمبود وزن بود. این لاغری غیر طبیعی تا پایان عمر وی ادامه داشت. هلند در روز 4 ماه می 1945 همزمان با شانزدهمین سال تولد آدری آزاد شد. در آن زمان آدری از کم خونی، زردی و تنگی نفس رنج می برد. از آنجا که در کودکی گرسنگی را تجربه کرده بود، برای غذا ارزش زیادی قائل بود و دوست نداشت مردم آن را هدر دهند.

وی در مصاحبه ای در مورد وقایع جنگ گفت: " خاطراتی دارم. بارها در ایستگاه شاهد جابجایی قطارهای مملو از یهودیان بودم، چهره های این افراد را در بالای واگنها می دیدم. بوضوح پسر بچه ای را بیاد دارم که همراه با والدین خود در سکو ایستاده بود، با موهای بور و چهره ای رنگ پریده ، کتی پوشیده بود که برایش خیلی بزرگ بود، و قدم بداخل قطار گذاشت. بچه ای به تماشای بچه دیگر ایستاده بود. نمی دانم برایمان چقدر طول کشید تا بدانیم چه اتفاقی قرار بود بیافتد. بعدها فهمیدم چه بلایی سر آنها آمد. با خواندن خاطرات آن فرانک تمام وقایع برایم تکرار شد."

 وی برای بازی در فیلم خاطرات آن فرانک به کارگردانی جورج استیونس که مربوط به دوران اشغال می باشد انتخاب شد، ولی یادآوری صحنه های جنگ آنقدر برایش آزاردهنده بود که نقش را نپذیرفت.

 قد آدری 5 فوت و 7 اینچ (170 سانتیمتر) ، وزن 103 پاوند (47 کیلو) و دور کمر وی 20 اینچ (51 سانتیمتر) بود. (در سایتهای مختلف اعدادی مشابه دیگری ذکر شده است.)  گفته می شود در تمام طول زندگی، وی هیچگونه افزایش وزنی نداشته است. مطابق تمام منابع به غیر از دوران حاملگی اش، چنین اتفاقی نیفتاده است. او صاحب چهره بیش از حد لاغر بدون هیچگونه  آثار بیماری بود. علیرغم این لاغری در هیچ عکسی دارای چشمانی گود و چهره ای زشت نیست. پرنسس اروپایی با چهره ای لاغر و چشمانی درشت که در بازیهایش گاه مانند یک دختر بچه رفتار می کند، در فیلمهایش سعی می کند پایانی خوش را به تصویر کشد.




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - دانتس - ۱۳۹۱/۲/۵ عصر ۱۰:۲۹

تعدادی از دوستان مطالب کوتاهی در مورد زندگی آدری مانند ازدواج و درگذشت وی نوشته اند. اجازه دهید نگاه عمیق تری به زندگی این هنرپیشه نامدار داشته باشیم. ابتدا می خواستم مطالب مربوط به فوت آدری را در انتها ارسال نمایم ولی بعد تغییر عقیده دادم. فکر کردم درست نیست داستان آدری را با مرگ وی به پایان برسانیم. این پست همراه با سه پست بعدی را به دلیل مرگ و مراسم خاکسپاری وی اختصاص دارد. قسمت عمده ترجمه از سایت ویکی پدیا انجام و با مطالب سایتهای دیگر ادغام شده است.

 در اواخر سال 1992 مدتی کوتاه  پس از بازگشت از سومالی به سوئیس، هپبورن احساس درد در ناحیه شکم و معده خود کرد. وی به دکترهای متخصص مراجعه کرد اما جوابهای بی نتیجه ای گرفت. آنها تصور می کردند وی به نوعی عفونت آمیبی مبتلا شده است، بیماریی که در آب آشامیدنی کشورهای آفریقایی رایج می باشد. بنابراین تصمیم گرفت در اکتبر همان سال طی سفری به لوس آنجلس کالیفرنیا آزمایشات کاملی از خود انجام دهد. در اول نوامبر هپبورن به همراهی خانواده خود در مرکز پزشکی سدارس سینای مورد معاینه قرار گرفت.

پزشکان با انجام لاپراسکوپی پی به سرطان معده بردند که از قسمت آپاندیس وی شروع به گسترش کرده بود، گونه ای بسیارنادر از سرطان از گروه سرطانهای موسوم به سرطان روده. (لاپراسکوپی نوعی آندوسکوپی در ناحیه شکم است که با ایجاد سوراخی در شکم دوربین فیلمبرداری را برای معاینه به داخل حفره های شکمی می فرستند.) سرطان با پیشرفت آرام در طی چند سال تبدیل به متاستاز شده بود، نه بصورت یک تومور بلکه بصورت لایه نازکی روده کوچک وی را پوشانده بود. (متاستاز به‌ معنای شیوع و سرایت سرطان از نقطعه ای از بدن به نقاط دیگر می باشد.)

 در این عمل حدود 30 سانتیمتر از روده کوچک وی برداشته شد،  بعد از جراحی تجویز دکترها به هپبورن استفاده از داروهای ضد سرطانی و شیمی درمانی بود. در روز شنبه 14 نوامبر 1992 آدری از بیمارستان مرخص شد. سخنگوی مرکز پزشکی سدارس سینای با اعلام این خبر گفت : "جراحان بر این باورند که تمام تومور را خارج کرده اند و هیچ یک از اندامهای وی در خطر قرار ندارد. آنها تمام توده بدخیم را از بین برده اند."

 چند روز بعد وی دچار انسداد روده شد و داروها نمی توانستند درد را تسکین دهند. در اول دسامبر برای بار دوم تحت عمل جراحی قرار گرفت. یک ساعت بعد جراح به این نتیجه رسید که سرطان آنقدر پیشرفته است که امکان برداشتن آن بطور کامل میسر نیست و غیر قابل عمل می باشد.

 خانواده وی پس از آنکه خود را با شرایط بیماری آدری وفق دادند تصمیم گرفتند وی را برای آخرین جشن کریسمس به سوئیس برگردانند. از آنجایی که هپبورن هنوز در دوران نقاهت پس از عمل بسر می برد، قادرنبود با هواپیمای تجاری سفر نماید. با کمک کنت هوبرت جیوانی (1)، خانم راشل لمبرت بانی ملون (2) هواپیمای جت خصوصی گلف استریم خود را پر از گل برای بردن آدری از لوس انجلس به ژنو فرستاد.  در عصر روز 20 ژانویه 1993، هپبورن در خانه خود در تولوچناز سوئیس  بر اثر سرطان آپاندیس در خواب چشم از جهان فرو بست. بعد از مرگش گریگوری پک جلوی دوربین رفت و با چشمان اشکبار شعر مورد علاقه آدری با نام "عشق بی پایان" را از رابیندرانات تاگور خواند.

 مراسم تدفین در روز 24 ژانویه 1993 در کلیسای روستای تولوچناز برگزار شد. اجرای مراسم به عهده ماریوس ادینبور بود، همان مرد مذهبی که هپبورن و فرر را به عقد یکدیگر درآورد و پسرش شون را در 1960 غسل تعمید داد، همچنین پرنس صدرالدین آقاخان کمیسرعالی پناهندگان سازمان ملل متحد و نماینده یونیسف  در ستایش هپبورن جملاتی را ایراد کرد. در مراسم تدفین خانواده ها و دوستان زیادی شرکت کردند که شمار آنها به 120 نفر بالغ می گردد، همچون پسران آدری، معشوقه وی رابرت ولدرز، برادرناتنی وی یان کوارلس ون یوفورد، شوهران قبلی وی آندرا دوتی و مل فرر، هوبرت جیوانی، مدیران اجرایی یونیسف و بازیگرانی مانند آلن دلون و راجر مور. از سوی گریگوری پک، الیزابت تایلور و خاندان سلطنتی آلمان گلهایی برای مراسم فرستاده شد. در همان روز هپبورن در گورستان  کوچک تولوچناز واقع در بالای تپه ای مشرف به روستا، بخاک سپرده شد. قبر آدری در کنار دیوار پشتی قرار داشته و از ورودی گورستان کاملا قابل تشخیص است.

(1) طراح مد و اشراف زاده فرانسوی که موسس خانه جیوانی در سال 1952 می باشد. عمده شهرت وی بدلیل طراحی حرفه ای کمدهای لباس آدری هپبورن و سفارش لباس از شخصیت های مشهوری مانند فرح پهلوی، ژاکلین کندی، اینگرید برگمن، گرتا کاربو و  لورن باکال می باشد.

 (2) بشر دوست، مجموعه دار هنری، طراح باغ و فضای سبز کاخ سفید آمریکا

شون فرر، لوکا دوتی و رابرت ولدرز در حال حمل تابوت آدری هپبورن

 راجر مور در ورود به کلیسا

قبر آدری مجاور دیوار پشتی گورستان




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - دانتس - ۱۳۹۱/۲/۲۳ عصر ۱۰:۳۶

دوستان کافه می توانند فیلم کوتاه مراسم خاکسپاری هپبورن را از اینجا دانلود نمایند. اولین سایت فیلثرمی باشد. در این مراسم مل فرر با همسر پنجم روسی خود بنام الیزابت سوخوتین معروف به لیزا شرکت داشت. وقتی خبرنگاران خواستند با فرر مصاحبه نمایند، وی که از شدت هیجان بخود می لرزید گفت: "امروز نمی توانم صحبت کنم."  وی بعدها گفت بهترین دوران زندگی اش در کنار آدری سپری شده است.

itnsource.com/en/searchresults

http://www.4shared.com/video/Hj_HDSd3/Audrey_Hepburn_Funeral.html

ورودی گورستان تولوچناز

مل فرر با همسر خود پس از خروج از نمازخانه گورستان




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - دانتس - ۱۳۹۱/۳/۴ عصر ۱۰:۱۳

در مراسم تدفین آدری هپبورن، پسر بزرگ وی شون فرر، گفت:

"مادرم بیش از همه به یک چیز اعتقاد داشت. او ایمان داشت که عشق شفا دهنده و التیام بخش بوده و می تواند به هر چیزی در انتها چهره ای زیبا و شاداب ببخشد. و همینطور هم شد."

 وی سپس شعر مورد علاقه مادرش را  از سم لونسون برای حضار خواند. سم یک فکاهی نویس، نویسنده، خبرنگار، معلم و مجری تلویزیونی آمریکایی بود که این شعر مشهور را برای نوه خود نوشت که بعدها اشتباها سرودن آن به آدری هپبورن نسبت داده شد. گفته می شود آدری این شعر را در آخرین کریسمس سال 1992 برای بچه های خود شون و لوکا و رابرت ولدرز خواند، شاید این بهترین دلیلی باشد که هنوز این شعر با آدری بیاد آورده می شود.

نهایت سعی در ترجمه شده است، دوستانی که می توانند ترجمه بهتری ارائه دهند، لطفا همکاری نمایند.

For attractive lips, speak words of kindness
For lovely eyes, seek out the good in people
For a slim figure, share your food with the hungry

For beautiful hair, let a child run his/her fingers through it once a day

For poise, walk with the knowledge that you never walk alone
People, even more than things, have to be restored, renewed, revived, reclaimed, and redeemed; never throw out anyone
Remember, if you ever need a helping hand, you will find one at the end of each of your arms
As you grow older, you will discover that you have two hands; one for helping yourself, and the other for helping others

برای داشتن لبانی جذاب، با مهربانی صحبت کنید.

برای  داشتن چشمانی زیبا، خوبی را در مردم بجویید.

برای تناسب اندام، غذای خود را با نیازمندان تقسیم کنید.

برای داشتن موهای زیبا، اجازه دهید کودکی روزی یک بار انگشتان خود را میان آنها حرکت دهد.

برای توازن، با دانش قدم بردارید که تنها نخواهید ماند.

بیش از هر چیزی، مردم باید احیا، تقویت، تجدید و بخشیده شوند، هرگز کسی را نرانید.

 بدانید هر زمان احتیاج به یاوری داشتید، آن را در انتهای هر یک از بازوانتان پیدا خواهید کرد.

با گذشت زمان خواهید دانست که دو دست دارید، یکی برای کمک به خود و دیگری برای یاری

رساندن به دیگران.




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - زرد ابری - ۱۳۹۱/۳/۲۱ عصر ۰۶:۰۴

با درود به همه شما عزیزام و سروران

هنوز هم میتوان با دیدن فیلم های آدری مانند صبحانه در تیفانی با اون آهنگ قشنگ  moon river ، نشست و اشک ریخت. cccc:

دوران عشق های کودکانه :heart::heart::heart::heart::heart::heart::heart:

یادش بخیر




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - زرد ابری - ۱۳۹۱/۳/۲۳ عصر ۱۱:۳۷




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - دانتس - ۱۳۹۱/۳/۲۵ عصر ۰۹:۳۲

در مراسم تدفین آدری چندین خبرنگار و فیلمبردار شرکت داشتند، به همین دلیل برایم قابل قبول نیست که فیلم خاکسپاری این هنرپیشه بزرگ منحصر به همان فیلم کوتاه یک دقیقه ای باشد که در پست شماره 27 به اشتراک گذاشتم. سایتها و تالارهای گفتگوی زیادی وجود دارند که تمام موضوعات آنها در رابطه با این بازیگر بزرگ می باشد. با عضویت در این سایتها سوالاتی را که برایم مهم بود مطرح کردم مانند درخواست فیلم کاملتری از مراسم، وصیت نامه آدری، لباس عروسی وی و چند سوال دیگر که تاکنون جوابی دریافت نشده است. چندی پیش یکی از این اعضا سایتی را معرفی کرد که در آن عکسهای دیگری از مراسم وجود داشت. فکر می کنم مطالب خود سایت بزبان کره ای بود ولی هر عضو می توانست موضوعات خود را به زبانهای دیگر نیز بنویسد. عکسها و مطلب زیر از آن سایت برداشته شده است.

در این مراسم پرنس صدر الدین آقا خان پس از تشریح خدمات آدری  برای کودکان بی خانمان و قحطی زده در کشورهای درگیر جنگ گفت: "آدری می گفت که جاهای خطر ناک را دوست دارد. او یک بازیگر واقعی بود. او با لبخند، با دستانش و با قلب مهربان خود به همه جا رسید. او نمونه کامل اهداف سازمان ملل بود و همچنان به ما الهام خواهد داد. ممنون آدری و روحت شاد." مراسم با اجرای سرود کودکان کلیسا به پایان رسید.

آلن دلون در خروج از کلیسا

آلن دلون و راجر مور همراه با همسرش پس از خروج از کلیسا

آخرین وداع آلن دلون، مل فرر و راجر مور با آدری




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - زرد ابری - ۱۳۹۱/۳/۲۹ عصر ۱۰:۰۴

با درود

 میکسی از فیلم صبحانه در تیفانی با بازی آدری و آهنگ زیبای MOOM RIVER

امیدوارم از دیدنش لذت ببرین.cryyy!http://s3.picofile.com/file/7412558167/moon_river2.flv.html




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - دانتس - ۱۳۹۱/۴/۲۰ عصر ۱۱:۴۶

سایت ویکی پدیا مطالب جالبی در باره زندگی آدری در موضوعات مختلف نوشته است که تمام آن توسط اینجانب ترجمه شده است. اما مطالب در هر موضوعی کامل نیست و برای تکمیل باید با مطالب سایتهای دیگر ادغام گردند، ترجمه هم وقت زیادی می گیرد.

 تا آماده شدن مطالب بعدی در باره زندگی آدری، علاقه مندان تصاویر گذرنامه های ایشان را ببینند. دوستان باید توجه نمایند که وقت زیادی برای پیدا کردن این عکسها صرف شد، عکسهای با کیفیت فقط در چند سایت حدود دو سال پیش توسط شون فرر پسر بزرگ  آدری در معرض نمایش گذاشته شد.

 اولین گذرنامه آدری  که در تاریخ 23 ماه می سال 1936 صادر شده است. اطفال انگلیسی معمولا تا رسیدن به سن مشخصی به عنوان همراه در گذرنامه والیدن قرار می گرفتند. رنگ مو: قهوه ای، رنگ چشم: قهوه ای، علامت مشخصه: ندارد. – چقدر در این عکس زیباست.

 کارت شناسایی ملی آدری در سال 1944 که در دوران اشغال هلند توسط آلمان صادر شده بود و مطابق قانون داشتن آن برای  همه افراد بالای 14 سال اجباری بود.

گذرنامه انگلیسی آدری در طول سالهای 51-1946

گذرنامه انگلیسی آدری در طول سالهای 65-1955

گذرنامه انگلیسی آدری در طول سالهای 74-1964

گذرنامه انگلیسی آدری در طول سالهای 84-1974

گذرنامه انگلیسی آدری در طول سالهای 92-1982

گذرنامه سازمان ملل متحد آدری – سال 1988




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - دانتس - ۱۳۹۱/۶/۲ عصر ۰۹:۵۳

نابغه سینما استنلی کوبریک در سال 1968 طی نامه ای به آدری پیشنهاد می دهد که در فیلمی حماسی بر مبنای زندگی ناپلئون بناپارت نقش ژوزفین بو هارنه (همسر ناپلئون) را به عهده بگیرد. کوبریک به آدری اطمینان می دهد که می تواند با بازی او بزرگترین فیلم خود را بسازد. آدری در پاسخ چنین می نویسد.

 آقای کوبریک عزیز،                                                                        یکشنبه هفدهم نوامبر 1968

با تشکر از نامه محبت آمیز شما، از تمایلتان مبنی بر همکاری اینجانب با شما خوشحال و شادمانم.

فعلا تا مدتی نمی خواهم کاری انجام دهم بنا براین در حال حاضر نمی توانم خود را درگیر یا مشغول هیچ پروژه ای نمایم.

امیدوارم موضوع را درک نمائید و در آینده بازهم به من بیاندیشید.

 با سپاس دوباره

بهترین آرزوها

آدری هپبورن

همانطور که از بالای اولین عکس مشخص است،  آدری جواب نامه را از خانه خود در تولو چناز نوشت. کوبریک دوباره در سال 1971 برای راضی کردن آدری تلاش کرد اما نتیجه ای نگرفت. وی برای نقش ناپلئون، دیوید همینگز را درنظر داشت اما این فیلم هرگز ساخته نشد و از آن به عنوان رویای دست نیافتنی کوبریک نام برده می شود.

منبع:

http://blood.syncweekly.com/index.php/2011/01/07/stanley-kubrick-audrey-hepburn-and-the-greatest-movie-never-made




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - کنتس پابرهنه - ۱۳۹۱/۶/۱۰ عصر ۰۸:۴۲

این هم چند عکس از آدری زیبا.همیشه از اینکه برای بازی در صبحانه در تیفانی اسکار نگرفت افسوس میخورم.




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - محمد - ۱۳۹۱/۸/۵ عصر ۰۴:۱۷




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - زرد ابری - ۱۳۹۱/۹/۲۲ صبح ۰۳:۲۲

تقدیم به آدری کافه کلاسیک




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - کنتس پابرهنه - ۱۳۹۲/۲/۱۴ عصر ۰۵:۲۴

زادروزت مبارک




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - دانتس - ۱۳۹۲/۳/۲۱ عصر ۱۱:۳۰

سازمان ملل متحد تنها سازمانی در جهان می باشد که بی آنکه شامل کشور یا منطقه ای خاص باشد اجازه چاپ تمبرهای پستی را دارد. همچنین تنها مرجع پستی می باشد که تمبرها را با سه واحد پولی متفاوت چاپ می کند، دلار آمریکا، فرانک سوئیس و یورو.

بیشتر تمبرهای سازمان ملل برگرفته از آثار هنری می باشند که جوایز طراحی بین المللی به آنها تعلق گرفته است. این تمبرها توسط هنرمندانی از سراسر جهان طراحی می شوند، و در کشورهای مختلف با بهترین دستگاهها به چاپ می رسند. این سازمان دارای مراکزی در نیویورک، ژنو و وین می باشد.

در 13 فوریه 2013 هر سه شعبه سازمان ملل به مناسبت روز جهانی رادیو دو قطعه تمبر چاپ کردند. شعبه نیویورک برای یکی از دو تمبر خود از تصویر آدری هپبورن استفاده کرده است که مربوط به سخنرانی آدری از رادیو این سازمان می باشد .




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - آماندا - ۱۳۹۲/۴/۱۹ عصر ۱۲:۴۹

طراحي زيبا از

Ileana Hunter





RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - پرشیا - ۱۳۹۲/۱۲/۲ صبح ۱۰:۳۰

Audrey

 

در سال 1958 آدری هپبورن سرگرم بازی در فیلم Green Mansions به کارگردانی مل فرر (Mel Ferrer) بود؛ کسی که بعدا همسر آدری شد. او در این فیلم هم بازی کوچکی داشت که قرار بود در فیلم نقش دوست او را بازی کند: یک آهو بره کوچک به نام پیپین (Pippin). مربی حیواناتی که سر صحنه ی فیلم حضور داشت, به آدری پیشنهاد کرد که پیپین را با خود به خانه ببرد تا به هم انس بگیرند و آهوبره عادت کند که همه جا به دنبالش روانه شود. آدری به این توصیه عمل کرد و به زودی پیپین عضوی از خانواده شد.

آدری و مل از یک وان حمام قدیمی بستری برای پیپین درست کردند. آدری او را ایپ (Ip) صدا می زد و آهوی کوچک همه جا همراه او می رفت: موقع خرید در بورلی هیلز که دیدن فوق ستاره ی محبوب مردم همراه با موجودی ظریف و دوست داشتنی عابرین و ساکنین بورلی هیلز را در هیجان و شادمانی وصف ناپذیری فرو می برد؛ وقتی آدری برای خوابی کوتاه به بستر می رفت و پیپین کنار او با آرامش هرچه تمام تر به خواب می رفت و خدمتکار آدری را غرق در شگفتی می کرد و باعث می شد با لبخند سری تکان دهد.

Audrey

آدری و ایپ در حال خرید در بورلی هیلز, 1958

Audrey

آدری یک سگ تری یر یورکشایری کوچک به نام آقای مشهور (Mr Famous) داشت که هم بازی ایپ شده بود.

Audrey

آدری, پیپین و آقای مشهور

Audrey

بازی و شیطنت آدری با دو حیوان کوچک خانگی اش

Audrey

و بعد از آن همه جست و خیز, خوابی آرام برای سه دوست

تا ماه ها بعد این آهو بره ی کوچک در کنار آدری زندگی کرد و به زندگی این فرشته ی مهربان رنگ و بویی تازه بخشید.

Audrey

 

 

 




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - Jacques Clouseau - ۱۳۹۳/۲/۱۴ عصر ۰۴:۵۹

و مثل چنین روزی در 85 سال پیش، این فرشته زیبا و هنرمند رئوف قدم به این کره آبی گذاشت. یادش گرامی و جاویدان باد




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - زرد ابری - ۱۳۹۳/۲/۲۲ عصر ۰۹:۴۴

تصاویر ،نوجوانی و جوانی آدری:!z564b




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - خانم لمپرت - ۱۳۹۳/۱۰/۷ عصر ۰۴:۵۰

آدری هپبورن 25 ساله و مل فرر 37 ساله در یک مهمانی کوکتل پارتی به میزبانی گریگوری پک یکدیگر را اول بار ملاقات و هشت ماه بعد باهم درسال 1954 ازدواج کردند.این زوج هنری در فیلم جنگ و صلح، نیز بطور مشترک در صحنه ظاهر شدند. و بالاخره پس از اشتراک درزندگی و فیلم شادمانه در عکس زیرمیبینیم چه شاد و مفرح میتوان در هرچیزی شریک گردید. هروقت این عکس را در گالری تصاویرم میبینم بی اختیار یاد کانگورو کوچولوهای معصومی می افتم که درون کیسه شکمی مادرشان جا خوش کرده اند... حیف که مل فرر قدر این کوچولوی معصوم افسانه ای را ندانست و پیوندشان پس از 15 سال از هم گسست...





بانوی زیبای من! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۳/۱۱/۳۰ عصر ۰۹:۳۱

این هم از "بانوی زیبای من!"

سروده‌ای برای زیباترین و دوست داشتنی‌ترین بازیگری که می شناسم.

دلبران را رَخت نو آید به کار

تا شود دیدارشان چون نوبهار

دلبر من رخت ها آراسته است

رخت ها را، روی او پیراسته ست

کهنه پیراهن بَرو بُستان شود

کُت در آغوشش چو سَرمستان شود

دلبر من مُو پریشان می کند

جمله عالم را، پریشان می کند

ناز ابرویش گل و ریحان و باغ

روی گوشش گوشواره چون چراغ

الغرض دلدار من در دلبری

می برد هوش از سر حور و پری

"کاپیتان"




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - مگی گربه - ۱۳۹۳/۱۲/۷ عصر ۰۲:۴۹

مجلۀ بیست و چهار ویژه نامه سینمایی همشهری ماه (شماره 83، مهرماه 90) در بخش نوستالژی یک فیلم، صفحات 168 تا 173 خود را به فیلم معما ساختۀ استلی دانن اختصاص داده بود و در حاشیۀ آن نیز مرور کوتاهی بر فیلم های مطرح آدری هپبورن شده که خواندنش خالی از لطف نیست:

هفت فیلم شاخص آدری هپبورن

1. تعطیلات رمی (فیلمی از ویلیام وایلر، 1953):

نقش پرنسسِ آفتاب مهتاب ندیدۀ این فیلم را قرار بود الیزابت تیلور بازی کند. اما تقدیر به گونه ای رقم خورد که هپبورن همبازی گریگوری پک در این کمدی-رمانتیک پر فروش شد و جایزۀ اسکار را هم به خاطرش به خانه ببرد. هپبورن در تست های اولیه نظر وایلر را جلب نکرد اما فیلمبردار که شیفتۀ هنرنمایی او شده بود، بعد از کاتِ وایلر به فیلمبرداری ادامه داد و نظر وایلر بعد از تماشای همین نماهای ناخواسته نسبت به بازی هپبورن تغییر کرد.

2. سابرینا (فیلمی از بیلی وایلدر، 1954):

قطعاً اگر خویشتن داری هپبورن نبود، سابرینا فیلمی به این خوبی از کار در نمی آمد. همفری بوگارت که می دانست انتخاب اول بیلی وایلدر، کری گرانت بوده، دل خوشی از این فیلم نداشت و دائماً به ایده های وایلدر و بقیه ایراد می گرفت و هپبورنِ جوان و کم تجربه را به خاطر برداشت های مجددش تحقیر می کرد. اما هپبورن بی توجه به گلایه های بوگارت، یکی از بهترین بازی هایش را در نقش دختر شوفر خانوادۀ لارابی که گرفتار یک عشق غیرعادی شده، به یادگار گذاشت.

3. داستان راهبه (فیلمی از فرد زینه مان، 1959):

زینه مان در ابتدای کار با اینگرید برگمن برای بازی در نقش خواهر لوک مذاکره کرد؛ اما برگمن که فکر می کرد کمی برای این نقش پیر شده، هپبورن را به عنوان یک گزینۀ ایده آل به زینه مان معرفی کرد. برگمن بهتر از هر کسی می دانست که صورت مهربان و صدای مادرانۀ هپبورن می تواند سرگذشت غم انگیز راهبۀ دلسوز این فیلم را کاملاً باورپذیر از کار دربیاورد. داستان راهبه یکی از فیلم های محبوب خود هپبورن هم بود که فروش نسبتاً بالایی داشت.

4. صبحانه در تیفانی (فیلمی از بلیک ادواردز، 1961):

هپبورن در کنار دوستان وفادارش، دشمنان کینه توزی هم داشت. ترومن کاپوتی که صبحانه در تیفانی با اقتباس از داستان بلندی به قلم او ساخته شد، یکی از این بدخواهان بود که دل خوشی از بازی هپبورن در نقش هالی گولایتی نداشت. کاپوتی دوست داشت مرلین مونرو این نقش را بازی کند اما هپبورن که استعداد زیادی در اثبات توانایی های خودش در هالیوود بی رحم داشت، چنان حضور تأثیرگذاری از خودش نشان داد که تمام مخالفانش را به سکوت واداشت.

5. معما (فیلمی از استنلی دانن، 1963):

زوج کری گرانتِ 59 ساله و هپبورنِ 34 ساله در آخرین سالهای رواج ستاره سالاری سینمای کلاسیک، معما را به فیلمی تبدیل کرد که همزمان به مؤلفه های فیلم های معمایی و کمدی های رمانتیک وفادار بود. معما علاوه بر اینکه به لطف فیلمنامۀ منسجم و هوشمندانۀ پیتر استون دائماً به مخاطب خود رودست می زند، با انتخاب یک زن به عنوان شخصیت محوری روایت جدیدی را در قالب یک داستان معمایی-کمدی امتحان می کند و دانن با قرار دادن هپبورن به نقش زنی با روحیۀ شکننده و اخلاقی حساس در دل یک داستان معمایی، لحن باطراوتی به فیلمش اضافه می کند که هنوز هم جذابیت خودش را حفظ کرده است.

6. بانوی زیبای من (فیلمی از جرج کیوکر، 1964):

هپبورن قبل از بانوی زیبای من در موزیکال هایی مثل چهرۀ نمکین هم بازی کرده بود؛ اما در بانوی زیبای من به خاطر ویژگی های شخصیتی الیزا دولیتل و نوع حرف زدن او، تجربۀ دشوارتری را پشت سر گذاشت و یکی از آخرین موزیکال های دوران کلاسیک را به فیلمی خاطره انگیز تبدیل کرد. بانوی زیبای من برندۀ هشت اسکار شد که البته هپبورن هیچ کدام از آنها را برنده نشد؛ به همین دلیل رکس هریسون اسکار خود را به او تقدیم کرد.

7. تا تاریکی صبر کن (فیلمی از ترنس یانگ، 1967):

هپبورن در 38 سالگی و در حالی که یکی از پر افتخارترین بازیگران دورن خود محسوب می شد، در این درام جنایی نقش یک زن نابینا را به شکل همدردی برانگیزی بازی کرد. تا تاریکی صبر کن را همسر هپبورن، مل فرر تهیه کرده بود و به همین دلیل پروژه ای شخصی برای آن دو محسوب می شد. هپبورن که به موقعیت دلخواه خود در سینما رسیده بود، عجله ای برای دیده شدن نداشت و تا دقیقۀ 21 این فیلم بر پرده ظاهر نشد.


از دیگر فیلم های آدری هپبورن: جنگ و صلح (1956)، عشق در بعد از ظهر (1957)، چهرۀ نمکین (1957)، خانه های سبز (1959)، نابخشوده (1960)، ساعت کودکان (1961)، وقتی پاریس می سوزد (1964)، چگونه می توان یک میلیون دلار دزدید؟ (1966)، دو همسفر (1967)، رابین و ماریان (1976)، پیوند خونی (1979)، آنها همه خندیدند (1981) و همیشه (1989).




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - Jacques Clouseau - ۱۳۹۴/۲/۱۴ عصر ۰۷:۲۱

تولدت مبارک دوست داشتنی ترین بانوی تاریخ سینما

جا داره یادی هم از بانو مهین کسمایی کنیم که صداشون به چهره معصوم و جذاب آدری عزیز حسابی میومد.

اینم عکسی هست که آدری هپبورن رو در کنار نخستین همسرش مل فرر و پسر کوچولوشون یعنی شان نشون میده




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - Princess Anne - ۱۳۹۴/۲/۱۴ عصر ۱۱:۳۰

ا

(( به مناسبت سالروز تولد فرشته دوستداشتنی سینمای کلاسیک ))

آدری هپبورن ، ستاره ای که سبک خاص خود را به وجود آورد ، او نماد سبک شیک اروپایی بود ، دنیا عاشقش شد و او تا امروز مارا محسور خود کرده است.

 

آدری یک ستاره هالیوودی معمولی نبود. خیلی بیشتر از سایر هنرپیشه های هالیوودی ، زندگی را میشناخت.

آنچه که به دنیا معرفی کرد ، متفاوت و جذاب بود.

دختری شوخ طبع،سرزنده ولی در عین حال آنچنان جدی بود که شاید بتوان گفت سایر هنرپیشه ها در برابرش مبتذل دیده می شدند.

ستاره ای که تجربه زندگی در جنگ به او نوعی قدرت و بینشی خاص  داده بود.

ادری در کنار پوستر نمایش ژی ژی ، اولین اجرایش در تئاتر برادوی

 ادری و مادرش

ادری در حال دادن تست بازیگری برای فیلم تعطیلات رومی

( ادری آنقدر عصبی و مضطرب بود که ویلیام وایلر در فاصله بین برداشت ها وانمود کرد که دوربین خاموش است)

ترانه زیبا و فراموش نشدنی moon river با صدای ادری هپبورن

بیلی وایلدر : آدری به خاطر خصوصیاتی محبوب بود که حالا دیگر اثری از آنها باقی نیست ،به خاطر شکوه، وقار و شخصیت




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - خانم لمپرت - ۱۳۹۴/۲/۱۶ صبح ۰۹:۴۹

هشتاد و ششمین سالروز تولد آدری نازنین هم مثل برق و باد گذشت بسیاری از سایتهای خارجی مطالب جالب کمتر خوانده و دانسته شده ای درباره این آیکون دنیای سینما و مد و همچنین فرشته بشردوست و نماینده فعال یونیسف منتشر کردند که ماضمن ذکر هشتاد بار خدابیامرزی از ته دل برای او با هم شش تای آنها را مرور خواهیم نمود:

1- اولین نقش او در یک فیلم مستند آموزشی

آدری هجده ساله در سال 1948 در فیلم هلند در هفت جلسه  که در imdb بعنوان یک مستند کمدی آموزشی طبقه بندی شده است. در این مستند از زبان و نگاه یک فیلم بردار طی یک هفته اقامتش مناطق مهم این سرزمین ازطریق هوایی به نمایش گذاشته شده و ما شاهد اولین حضور آدری هپبورن در نقش یک مهماندار شاداب هواپیمایی هستیم.

2- نقش آفرینی ستاره نوظهور مقابل گریگوری پک کبیر

زمانی که هپبورن که هنرپیشه ناشناسی بود ، برای بازی درنقش پرنسس آن درفیلم تعطیلات رُمی انتخاب شد تا مقابل گریگوری پک ستاره هالیوودی بازی کند، قرار شد برای احترام به پک نام آدری هپبورن با فونتی ریزتر زیر نام پک با فونت درشت و یادرآخر به عنوان معرفی چهره تازه وارد در تیتراژ ابتدایی قرار گیرد اما گریگوری پک اصرار کرد :"اینکار را نکنید او بزودی یک ستاره بزرگ خواهد شد و این عمل مرا درمقابل بینندگان به یک احمق تمام عیار مبدل خواهد کرد. " خواهش پک اجابت شد و نام آدری بلافاصله پس از نام او و با همان فونت در ابتدای تیتراژ نقش بست والبته پیش بینی پک هم درست ازآب درآمد و آدری از راه نرسیده اسکار بهترین هنرپیشه زن سال را ربود.

3- حراج لباس زیبا و آیکون فرازمانی مد

در حراج سال 2006 کریستی لباس ساده مشکی ژیوونشی که آدری هپبورن در «صبحانه درتیفانی» پوشیده بود نزدیک به یک میلیون دلار بفروش رسید که در زمان خود رکوردی برجای گذاشت.البته این رکورد درهمان سال توسط لباس سفیدی که مریلین مونرو در ایستگاه مترو در فیلم خارش هفت ساله پوشیده بود شکسته شد.لباس سفید رقصان در باد را 5/6 میلیون دلار خریدند.

4- "تولدت مبارک جناب رییس جمهور کندی"

فقط مریلین مونرو نبود که آهنگ تولدت مبارک برای کندی آنهم با لوندی خاص خود سرداد. آدری هپبورن یکسال پس از او یعنی در1963 در آخرین مراسم تولد خصوصی کندی برای وی آهنگ تولدت مبارک را با آوای مخملینش به استناد بیانات شاهدین جشن باسادگی و وقارخاص خودش اجرا نمود.

5- دو فوق ستاره با یک عشق مشترک

عشق و رابطه مریلین مونروی فقید به رییس جمهور متاهل وقت یعنی کندی برهیچکس پوشیده نیست رابطه ای شوم که چه بسا منجر به مرگ مریلین گردید. اما بخت و اقبال کندی عجب بلند بود که در گذری از زمان آدری هپبورن نیز رابطه ای باوی آغاز نمود که خدارا شکر هرگز جدی نشد یا به رسوایی نینجامید چرا که بسیار کوتاه و بیشتر صمیمانه و زمانی بود که کندی یک سناتور جوان مجرد بود.

6- لاله سفید " آدری "

آدری که درنوجوانی دراوان جنگ جهانی از فرط گشنگی پیاز لاله های هلندی را تناول می کرد ، چندصباح بعد درسال 1990 یک لاله هیبریدی بسیار کمیاب سفید به نامش نامگذاری شد... به پاس خدمات شایان و بشردوستانه آدری هپبورن درهیبت سفیر یونیسف دراقصی نقاط محروم جهان، طی مراسمی باحضور خودش و خویشاوندانش این لاله کمیاب و بسیار قیمتی نامگذاری شد و همانجا آدری سخاوتمند اولین لاله خودش را به خاله جان مسن دوست داشتنی اش جاکلین تقدیم نمود.

---------------------------------------------------

این هم لاله های زیبای آدری از طرف ویراستارکافه تقدیم به شما عزیزان




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - خانم لمپرت - ۱۳۹۴/۳/۵ عصر ۰۴:۴۸

ثبت است بر جریده عالم دوام ما ...

چه کسی فکر می کرد دخترِ این آقاپسری که بغل مامان عزیزش جا خوش کرده درآینده دردنیای مد پا جای پای مامان بزرگش بگذاره؟!

آدری هپبورن با اولین حضورهالیوودیش در فیلم تعطیلات رُمی  چنان درخشید که نه فقط برنده اسکار بهترین بازیگر زن شد بلکه چهره منحصر بفردی از نشاط دخترانه را به نمایش گذاشت، چنانچه مجله معروف وُگ در آن زمان نوشت: " او یک دختر خارق العاده امروزی است... این دوشیزه نازک اندام با ابروهای کمانی و سروگردنی بسان ملکه نفرتی تی،محبوبیتی جهانی یافته است"...

برای فیلم سابرینا آدری طراحی های کلاسیک لباس ادیت هد طراح مشهور پارامونت را نپسندید. او طالب نگاهی تازه با برشهایی ساده در لباس بود و سفارش یک گنجه پر از لباس را به اسطوره مد پاریس هیوبرت  ژیونشی برای فیلم سابرینا داد. خواسته انجام شد و آدری هپبورن با سابرینا خود را به عنوان مظهر زیبایی زنانه به رخ دنیا کشید. ولی اسم ژیونشی در عنوان بندی مطرح نشد که مایه دلخوری وی گردید. هرچند آدری از وی دلجویی نمود وکمپانی قول داد درفیلمهای بعدی جبران مافات نماید.

اما ورود آدری به دنیای مد عملا با فیلم چهره مضحک Funny Face وتداوم همکاری تنگاتنگ و دوستی وی با هیوبرت ژیونشی بود. ژیونشی همواره این دخترعموی بالرین کاترین هپبورن را به جذابیت وزیبایی او، اما با قابلیتی فراتر از کاترین بخاطر بدن باریک و پاهای کشیده وسرظریفی که هر مدل کلاهی رویش باشکوه هرچه تمامتر قالب میشد می دید و اینگونه شد که آدری  در چهره مضحک در نقش یک مدل پاریسی ظاهر وعملا تبدیل به یک آیکون مد گردید. البته آدری هم از همکاری با ژیونشی راضی ومسرور بود. او اعتقاد داشت لباسهای ژیونشی به وی شخصیت خاصی می بخشد ودر آنها همیشه براحتی خود حقیقی اش را احساس می کند. آدری وگنجینه  لباسهایش الگوی مد میلیونها زن در سراسر جهان نه فقط در عصر خویش بلکه با طیفی فرازمانی بوسعت گذشته-حال-آینده گردیده است و چنین بود که به عنوان یکی از زیباترین زنان قرن بیستم شناخته و رسما نامش درسال 1961 در لیست شیک پوش ترینهای جهان درتالار افتخارات the International Best Dressed List Hall of Fame ثبت گردید.

مجله مد هارپربازار که قدمتی بیش از یک قرن و تیراژی جهانی دارد مثل تمام جراید مشهور مد، بارها عکس آدری هپبورن را آذین روی جلدش نمود. هارپر وجه تمایزی نسبت به سایر مجلات داشت و آن نگاه عمیق و فیلسوفانه ای بود که به مد داشت. حتی گاهی از مد بعنوان ابزاری درجهت اهداف مثبت و بشردوستانه استفاده می کرد. طبیعتا آدری هم از انتشار تصاویرش روی جلد این جریده مشهور و محبوب خرسند بود ولی آیا تصورش را می کرد روزی تصاویر نوه اش هم بر آن نقش بندد؟!

اِما کتلین فرر یک سال پس از مرگ مادربزرگش آدری هپبورن در سال 1994 زاده شد. اوبا اینکه هرگز مادربزرگش را از نزدیک ندید اما با عشق به او و استایل خاصش بزرگ شد. اِما خیلی زود خود را به عنوان یک مدل زیبا به دنیای هنر تحمیل کرد. او همواره تیپ خود را متاثر از سبک پوشش مادربزرگ محبوبش آدری هپبورن می داند و می گوید: " فکر می کنم یک میلیون دخترحتی حاضرند خود را به کشتن دهند تا گنجه ای با لباسهای آدری هپبورنی داشته باشند..."

مجله هارپربازار اول بار در سپتامبر 2014 جلد خود را به نمایش تصویر اِما فرر بیست ساله اختصاص داد با این تیتر و مضمون که چهره مضحک Funny Face باردیگر بر صحنه ظاهر شد...

پس از آن چندبار دیگر نیز عکس اِما فرر تزیین گر جلد هارپر شده است. شاید همانگونه که سالها قبل تصاویر استادانه ی عکاس خبره و شهیر، ریچارد آوِدون از الهه اش آدری هپبورن روی جلد هارپر نقش بست وچشمها را خیره نمود اینک نوه او مایکل آوِدون در ادامه راه پدربزرگ سعی دارد نمایشی از ستاره مد زیبای نوظهور اِما فرر نوه آدری هپبورن را روی جلد هارپر و در ذهن خوانندگان حک نماید تا بلکه پس از ده ها سال بار دیگر جادوی جاودانه هپبورن رگهای خشکیده دنیای هنر را طراوت بخشد.

منابع مورد استفاده:

http://www.thefashionspot.com/buzz-news/...rs-bazaar/

http://silverscreenmodes.com/?p=277

http://blogs.wsj.com/speakeasy/2012/09/0...y-hepburn/

http://www.stylelist.com/view/audrey-hep...formation/




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - خانم لمپرت - ۱۳۹۴/۳/۳۰ صبح ۰۶:۳۵

آدری از نگاه مولوی !

تصویر زیبایی که از آدری هپبورن دوست داشتنی ملاحظه می کنید توسط ریچارد آوِدون عکاس خبره مجله هارپر بازار در اواخر دهه پنجاه میلادی از این فوق ستاره جذاب گرفته شده و اخیرا به عنوان تصویر کمتر دیده شده توسط سایت مجله رونمایی شده است (باتشکر از جناب برت گوردون برای اطلاع رسانی خبر درجعبه پیام)... این عکس آنقدر خیره کننده و باشکوه و حتی بنوعی روحانی و معنوی! است که دوست دارم با اجازه اساتید ادب آن را مزین به یک غزل زیبا از زبان مولوی، تقدیم عزیزانم نمایم:

آن سرخ قبایی که چو مه پار برآمد

امسال در این خرقه زنگار برآمد

آن یار همانست اگر جامه دگر شد

آن جامه بدل کرد و دگربار برآمد

آن باده همانست اگر شیشه بدل شد

بنگر که چه خوش بر سر خمار برآمد

شب رفت حریفان صبوحی به کجایید

کان مشعله از روزن اسرار برآمد

***

آدری چو گل سرخ شکفتست بیایید

عطرش ز دل هارپرِ بازار برآمد*

* بیت آخر البته از حقیر بود که امید است مولوی جان خطای بنده حقیر را به لقای آدری کبیر ببخشاید...




آدری هپبورن - شور زندگی - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۴/۷/۱۴ عصر ۰۴:۱۶

برای آدری که شوریدگی و زیبایی‌های زندگی را بازی می کرد.




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - بانو الیزا - ۱۳۹۴/۸/۱۲ صبح ۰۹:۴۳

واقعا سوالی که همیشه از خودم می پرسم اینه که کسی تو این دنیا وجود داره که آدری رو دوست نداشته باشه؟

دختری که تا آخر عمرش همچنان در ذهن علاقمندان در نقش یک دختر جوان معصوم و صاف و ساده و در عین حال پرستیدنی نمود داره و حتی با یک نگاه ساده هم ، اون چهره ی کودکانه اش درست مثل قلب مهربانش دل هر کسی رو می بره.

32

چند وقت قبل گوگل هم در اقدامی جالب به مناسبت تولد آدری عزیز با یک لوگوی مناسبتی ۸۵ امین سال تولد ادری هپیورن را گرامی داشت

21

ادری هپبورن در زمان جنگ جهانی دوم، در هلند بزرگ شد و زندگی‌اش را در اوج تردید و بلاتکلیفی آغاز کرد. مطمئن نبود آیا می‌تواند دوباره پدرش را ببیند، وعده غذایی بعدش‌اش از کجا فراهم خواهد شد و یا اصولا از آفت جنگ، جان سالم به در خواهد برد یا خیر.

تنها مایه تسلای خاطرش، باله بود و همین هنر بود که او را وارد عالم سینما کرد و از او یک ستاره ساخت.

بقیه گفتنی ها رو دوستان گفتند فقط به ذکر چند نکته دیگه اکتفا میکنم:

– اگر چه ادیت هد (طراح لباس مشهور) به خاطر سابرینا اسکار گرفت ولی بسیاری از لباس‌های ادری هپبورن را در این فیلم اوبر دوژیوانشی -طرا لباس فرانسو- طرح زده بود. سابرینا سرآغاز همکاری چهل ساله او و ادری هپبورن بود که در دنیای مد انقلابی به وجود آورد.

ترومن کاپوتی برای ایفای نقش قهرمان‌اش در صبحانه در تیفانی، مریلین مونرو را می‌خواست و هپبورن را قبول نداش و بعد وقتی هپبورن نقش لازا دولیتل را در بانوی زیبای من برعهده گرفت، طرفداران جولی اندروز که همیشه نقش را در برادوی با موفقیت اجرا کرده بود، بسیار خشمگین شدند.

– گریگوری پک در ابتدا نفش شخصیت خبرنگار را در تعطیلات رمی رد کرد، چون نمی‌خواست در مقابل بازیگر زن ناشناسی کار کند. این ویلیان وایلر بود که او را مجاب کرد نقش را قبول کند و بعد وقتی گریگوری پک متوجه شد هپبورن چه بازیگر فوق العاده‌ای اش، مصرانه از استودیو خواست نام هر دویشان را در عنوان‌بندی، در  یک ردیف بیاورند.

– هپبورن موقع فیلمبرداری نابخشوده -تنها فیلم وسترن‌اش- از اسب افتاد و مجروج شد. طی روزهایی که بستری بود، پرستاری می‌آمد و از او مراقبت می‌کرد. بعدها فاش شد که این پرستار همان زنی است که فیلم داستان راهبه بر اساس ماجرای زندگی‌اش ساخته شده است.

ولی این تنها اتفاق پزشکی در زندگی هپبورن نبود، در دوران جنگ نیز وقتی در بیمارستان پدرش کار می‌کرد و به بیمارها می‌رسید، یکی از این بیماران، ترس یانگ، کارگردان آینده سینما بود که بعدها هپبورن تنها در تاریکی را با هدایت او بازی کرد.

– بعد از مرگ‌اش، نامش بر روی یک گونه از گل لاله قرار گرفت.

او اقرار کرده است که در سال‌های سخت جنگ جهانی دوم پیاز گل لاله می‌خورده و سعی کرده طعم علف پخته را با نان امتحان کند.

– هنری منچینی که نویسنده ترانه معروف moon river اجرا شده در فیلم صبحانه در تیفانی است بر این باور است که که هیچ کس به اندازه ادری، این ترانه را درک نکرده بود.

– بر اساس کتاب زندگی‌نامه‌اش «ادری هپیورن: یک چهره صمیمی» او با خودش عهد کرده بود که وزن‌اش هیچ وقت از ۴۵ کیلوگرم تجاوز نکند، به جز در دوران بارداری که در این راه موفق بود!

– او از معدود بازیگرانی است که در طول فعالیت هنری، اسکار، جایزه گرمی، اِمی و تونی را برده است.

32




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - آسیموف - ۱۳۹۴/۸/۱۲ عصر ۰۹:۲۳

در سال 2003 اداره پست ایالات متحده , یک شیت(برگه) از تمبرهای یادگاری به افتخار

او منتشر کرد.

[تصویر: th_hepb.jpg]




هپبورن-هیچکاک - خانم لمپرت - ۱۳۹۵/۷/۱۱ عصر ۰۱:۴۵

همه ما به علاقه هیچکاک به بانوان موبلوند واقفیم اما با همه این احوال چه کارگردانی راغب نیست ستاره ای مثل آدری هپبورن در فیلمش نقش آفرینی کند. مخصوصا که هپبورن در دو فیلم سبک هیچکاکی هم بازی کرده و درخشیده بود: معما 1963 به کارگردانی استنلی دانن و تا تاریکی صبر کن 1967 به کارگردانی ترنس یانگ. جالب است که از معما به عنوان بهترین فیلم هیچکاکی یاد می شود که هیچکاک آن را نساخته است!...

البته می گویند هیچکاک و سناریستش ایوان هانتر برای فیلم پرندگان 1963 پیش از گزینش تیپی هدرن در نقش ملانی دانیلز ظریف و دوست داشتنی، ابتدا آدری هپبورن را بسیار مناسب کاراکتر نقش اول فیلم دانسته و از او دعوت به عمل آوردند. اما هپبورن پیشنهاد بازی در فیلم پرندگان را رد کرد. به هرحال گرچه قسمت نشد اسم این دو ستاره در یک فیلم در آسمان نقره ای سینما نقش ببندد، اما رونمایی یک مجله مشهور، آرزوی محال هپبورن-هیچکاک دوستان را برآورده نمود؛ مجله آلفرد هیچکاک! Alfred  Hitchcock's Mystery Magazine

چاپ این نشریه ماهانه در سال 1956 و ابتدا توسط انتشارات HSD آغاز شد و ناشر برای نامگذاری و استفاده از چهره جناب هیچکاک از وی رسما مجوز گرفت. محتویات مجله شامل داستانهای کوتاه پلیسی-جنایی و جدول، پازل و معماهای رمزآلود و کارآگاهی بودند. تعداد کمی از داستانها اقتباسی از سریال آلفرد هیچکاک تقدیم می کند بودند. بقیه را جنایی نویسان متعدد مجله می نگاشتند. هنری اسلرز در این بین برای سریال و مجله مشترکا سناریو و داستان می نوشت. این مجله هرساله جوایز داستانهای رمزآلود جشنواره های متعدد را دریافت می کرد که معتبرترینش جایزه داستان کوتاه جنایی ادگار آمریکا است.

از کلیات مجله بگذریم و با عجله به جزییات موضوع خودمان برگردیم... نسخه آوریل 1965 مجله آلفرد هیچکاک  La revue du suspense و ارتباط آن با فیلم زیبای چگونه می توان یک میلیون دزدید 1966 به کارگردانی ویلیام وایلر.

کامئوی مجله ای جناب هیچکاک در ثانیه هایی از فیلم چگونه می توان یک میلیون دزدید دیده می شود... و این است حضور مهیج H-H کنار هم اما به گونه ای متفاوت در صحنه ای سرشار از تعلیق...

خوب... شاید آدری هم دوست داشت بازی در معیت هیچکاک را تجربه کند...کسی چه می داند....





RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - آدری لاووا - ۱۳۹۷/۲/۱۶ صبح ۱۰:۲۶

سلام به دوستان عزیز

دو روز پیش،تولد بانوی مهربان سینما بود ... آدری هپبورن اگر زنده بود 89 ساله می شد؛هر چند که در یاد و قلب دوستدارانش تا ابد زنده است:heart:




"بانوی زیبای من" و یک درس بزرگ! - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۷/۶/۲۷ عصر ۰۱:۱۳

... سال‌ها پیش رفتارم را با فراگیران تغییر دادم، درست از همان زمانی که فیلم “بانوی زیبای من” را برای نخستین بار تماشا کردم.

این فیلم، ساختاری مبتنی بر روان شناسی، بسیار گیرا، آموزنده و ارزشمند دارد، دست کم یک جمله‌ی بسیار مهم و ارزشمند دارد که از زبان شخص اول فیلم بازگو شده است، خانم الیزا دولیتل!

(خطر لو رفتن داستان فیلم!)

فیلم داستان دختر گل فروشی است که زبان انگلیسی را بسیار بد بیان می کند و دو استاد زبان شناسی تصمیم می گیرند او را در مدت شش ماه به یک اشراف زاده با رفتار و گفتار نیک، با نزاکت و با ادب تبدیل کنند!

نکته ی مهم، شیوه‌ی برخورد این دو است.

پروفسور هیگینز با او به شکلی بسیار تند و سرد و زننده برخورد می کند و کلنل پیکرینگ بسیار با ادب و با نزاکت!

وقتی از دختر، اختلاف بین یک بانوی محترم با یک دختر گل فروش را می پرسند پاسخ خردمندانه ای می دهد:

-: “فرق یک بانوی محترم با یک دختر گل فروش، در این نیست که اون ها چه رفتاری دارند، بلکه در اینه که چطور با اون ها رفتار می کنن! من برای پروفسور هیگینز همیشه یک دختر گل فروشم چون همیشه با من مثل یک دختر گل فروش رفتار کرده و بعد از اینم خواهد کرد ولی برای کلنل پیکرینگ یک بانوی محترمم چون همیشه با من مثل یک بانو رفتار خواهد کرد.”

**********

این جمله یک سند است، یک اصل در روان شناسی اجتماعی است!

“تو همان هستی که من باور دارم، تو همان هستی که ما باور می کنیم!”

 باورهای ماست که شخصیت افراد پیرامون ما را می سازد.

راستی، باور شما از آدم های پیرامونتان چیست؟

رفتار آن‌ها بازخورد همان باورهای شما از ایشان است! همان تصویری که شما از او ساخته اید!

در فیلم "بانوی زیبای من" روند این برخورد و تاثیرات برخورد شخصیت های اصلی فیلم به خوبی نمودار است.

و اینجاست که باور می کنیم:

"گاهی سینما از صدها کلاس درس آموزنده‌تر است."




"بانوی زیبای من" ساخته ی جرج کیوکر - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۷/۷/۲۵ صبح ۰۶:۲۹

سکانسی از فیلم بانوی زیبای من (My fair lady) تماشای سکانس




آدری هپبورن، ستاره ای با یک زخم عمیق - آلبرت کمپیون - ۱۴۰۰/۴/۲ عصر ۱۰:۱۰

آدری هپبورن

ستاره ای با یک زخم عمیق

آدری هپبورن سال 1929 در بلژیک به دنیا آمد.

مادر و پدرش هر دو از خانواده های اشرافی اروپا بودند.

پدرش سیاستمدار بلندپروازی بود. برای همین خیلی زود به آلمان نازی مهاجرت کردند.

حتی مادرش چند مقاله در ستایش فاشیسم هیتلر در روزنامه های آلمان چاپ کرد.

وقتی آدری 6 ساله بود پدر و مادرش از هم طلاق گرفتند. پدر آنها را رها کرد و به انگلیس

رفت تا به حزب فاشیست انگلیس بپیوندد.

این زخمی بود که همیشه با آدری ماند.

حس رها شدن، ناکافی بودن و دوست داشتنی نبودن.

مادر آدری رفتار خشنی داشت. فکر میکرد اگر لاغرتر بود همسرش ترکش نمیکرد و 

حس ناکافی و زشت بودن را به آدری هم منتقل می کرد. این زخم دومی بود که روی زندگی

آدری تاثیر گذاشت.

آدری و مادرش به هلند مهاجرت کردند. آدری عاشق این بود که بالرین شود.

برای همین شروع کرد به یادگیری این رقص.

تا اینکه دوران وحشت فرا رسید. ارتش آلمان نازی در سال 1940 هلند را اشغال

و یکی از سیاه ترین حکومت ها را در آن کشور برقرار کرد. تقریباً تمام فعالیت ها

به زیرزمین منتقل شد.

در دورانی که حتی غذا هم به سختی یافت میشد، رقصیدن در گردهمایی های 

مخفی راه فرار آدری بود برای فراموش کردن آنچه در اطرافش می گذشت.

بعد از پایان جنگ به دنبال رویاهایش رفت و در مدرسه بالری رامبرت لندن ثبت نام کرد.

برای تامین هزینه های زندگیش در شوهای مختلف می رقصید و کم کم زیبایی

و مهارتش در اجرا، چشم تهیه کننده های سینمای اروپا را گرفت.

بین سالهای 1948 تا 1949 در چند فیلم آلمانی و بریتانیایی بازی کرد تا بالاخره قرعه

شانس به نامش افتاد.

برای بازی در نقش اصلی تئاتر جیجی در برادوی نیویورک دعوت شد. این شروع دوران درخشان 

آدری در آمریکا بود.

زیبایی خیره کننده و شخصیت منحصربفرد آدری باعث شد تا خیلی زود اولین نقش اصلیش در

یک فیلم هالیوودی را به دست بیاورد.

اولین بازیگری شد که برای یک نقش هر سه جایزه اسکار، بفتا و گلدن گلوب را می برد.

با بازیگر آمریکایی مل فرر آشنا شد. آنها در فیلم جنگ و صلح با هم همبازی بودند. این شروع

یک داستان عاشقانه بود. و سال 1954 با هم ازدواج کردند. 6 سال بعد اولین پسرش "شان فرر"

را به دنیا آورد.

آدری قلب آمریکایی ها را تسخیر کرده بود. در فیلم ها یکی پس از دیگری می درخشید. اولین

بازیگر تاریخ شد که دستمزد میلیون دلاری گرفت و مدل اصلی برند لباس ژیوانشی بود.

ولی در عمق این ظاهر زیبا و درخشان، یک کودک آسیب پذیر و زخم خورده وجود داشت. آدری

همیشه از اضطراب رنج می برد. احساس ناامنی و ناکافی بودن همیشه همراهش بود.

با وجود اینکه همه دنیا زیباییش را تحسین می کردند، از نظر خودش زیبا نبود. می گفت که با

ظاهرش مشکل دارد. دوست داشت پاهای کوچکتر و موهای بلوند و بینی باریکتر داشته باشد.

و همیشه از کک و مک های پوستش ناراضی بود.

حس زیبا بودن سابجکتیوه، یعنی تلقی خود فرد از body image خودش و الزاماً ربطی به واقعیت

بیرونی ندارد. به همین دلیل است که یک الهه زیبایی مثل آدری هپبورن هم ممکن است

احساس زیبا بودن نداشته باشد.

آدری لاغر بود، یعنی خیلی لاغر بود. 170 سانت قد و 47 کیلو وزن !

گفتیم که آدری اختلال در body image داشت و ریشه هایش را هم با هم مرور کردیم. همین

مساله باعث شده بود تا میل شدیدی به لاغر ماندن داشته باشد.

اطرافیان آدری می گفتند که او عادات غذایی عجیبی داشت و معمولاً خیلی کم غذا میخورد.

گفتیم که آدری با مل فرر ازدواج کرد. فرر دو زن و 4 بچه قبل از آدری داشت و 12 سال از او

بزرگتر بود. شاید یک جورهایی قرار بود جای خالی پدر را برایش پر کند و همین کار را هم می کرد.

مل کنترل شدیدی روی آدری داشت. مل عملاً مدیریت تمام فعالیت های آدری را انجام میداد.

و همان چیزی که در ابتدا آدری را جذب مل کرده بود کم کم باعث شد که از او دور شود. سر آخر

بعد از 14 سال زندگی مشترک از هم جدا شدند.

او یک سال بعد با روانپزشک ایتالیایی، آندره آ دوتی ازدواج کرد.

 آدری خیلی خوشحال بود که همسر یک پزشک شده است. یک سال بعد فرزندشان

لوکا به دنیا آمد. آدری در اوج شهرت تصمیم بزرگی گرفت. به مدت ده سال از تمام

فعالیت های هنری کناره گرفت و تبدیل به یک مادر خانه دار شد.

مشکل از جایی شروع شد که معلوم شد آندره آ با خانم های دیگری هم رابطه دارد و این مساله

ادامه دار بود. انگار دست گذاشته بود روی زخم قدیمی آدری. حس ناکافی بودن، دوست داشتنی 

نبودن و ترس از رها شدن.

در این سالها چند بار سقط جنین داشت که هر بار او را در معرض یک اپیزود افسردگی قرار میداد.

افسردگی مثل یک سایه آدری را در تمام طول عمرش دنبال می کرد و به دنبال استرس های بزرگی

مثل سقط جنین و خیانت همسر و طلاق، علایم عود می کرد.

سال 1982، بعد از 13 سال زندگی مشترک از آندره آ جدا شد. 

آدری از سال 1980 رابطه عاشقانه عمیقی را با رابرت والدرز بازیگر هلندی آغاز کرد و رابرت تا زمان مرگ 

آدری در سال 1993 همراهش بود. آدری همواره می گفت که از سال 1980 تا سال 1989 شادترین

سالهای زندگی او بوده است. او در مصاحبه اش با خبرنگار آمریکایی باربارا والترز گفت: "این سالها برای

من کافی بودند."

آدری هپبورن در سال 1954 همکاری خود با سازمان یونیسف را آغاز کرد و در سال 1992 و حدوداً 4 ماه

قبل از مرگش به کشور سومالی رفت و از چیزهایی که شاهدشان بود بسیار منقلب شد و همواره 

می گفت: "من به یک کابوس پا گذاشتم. من قبلاً قحطی را در اتیوپی و بنگلادش دیده بودم. اما تا بحال

چیزی شبیه به این ندیده بودم. چیزهایی که در کشور سومالی دیدم از تمام تصوراتم بسیار

وحشتناکتر بود !"

آدری پس از بازگشت از کشور سومالی در ماه سپتامبر سال 1992 دچار دردهای شدید شکمی شد و

سرانجام پزشکان تشخیص دادند که آدری هپبورن به بیماری سرطان آپاندیس متاستاتیک مبتلاست.

سرانجام آدری هپبورن در ماه ژانویه سال 1993 در خانه خودش در سوییس هنگام خواب درگذشت و 

مراسم تشییع جنازه او در تاریخ 24 ژانویه سال 1993 و در سوییس برگزار شد.

آدری هپبورن یکی از بزرگترین ستاره های قرن بیستم بود. با وجود دشواری هایی مثل افسردگی، 

اختلال در تصویر ذهنی از بدن و اختلال احتمالی که در عادات غذایی اش وجود داشت، توانست تاثیر بزرگی

بر تاریخ سینما بگذارد. همچنین در سال های آخر عمرش سفیر حسن نیت یونیسف شد و به فعالیت های

انسان دوستانه پرداخت.

روانش شاد

instagram.com/abrakips




RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - Dude - ۱۴۰۲/۱۱/۱۹ صبح ۰۱:۴۴


منظورم این مصاحبه و "من سوپرانو نیستم، من خواننده نیستم " بود چرا باید ادری جواب می داد و اذیت می شد؟ بعید نیست که خود را ضد قهرمان آواز در باران حس کرده باشد، با توجه به زخم هایی که البرت کمپیون اشاره کرده اند.خودم که صدای خودش را بیشتر دوست داشتم. این همه زحمت برای یاد گرفتن لهجه و موسیقی را باید بزرگ می کردند, هرچند مطمئنا برای این نقش  بهترین گزینه جولی اندروز بود که چندین سال در برادوی اجرایش کرده بود و خواننده حرفه ای هم بود و کمی انگلیسی تر هم بود! مثل مری پاپینز، که با غیر خودش قابل تصور نیست و امیلی بلانت در این نقش گواه است. ولی بازیگر را دیگرانی انتخاب کردند که دغدغه سود بردن از سرمایه ای را داشتند که برای گرانترین موزیکال تاریخ تا آن زمان خرج می کردند، و به خطر انداختنش با انتخاب بازیگری گمنام معقول نبوده، و جایگزین کردن صدا هم که قابل درک است، مطمئنا خواست بارونس نبوده. . جولی اندروز هم به نظر می آید  می دانسته که بدست آوردن جایزه اسکار با ایفای این نقش، و بدون نفوذ والت دیسنی برای هنر پیشه ای گمنام، آسان نباید باشد.

در ضمن از بارونس نقل شده که فکر می‌کردم به اندازه دختر سوم حق این کار را دارم، پس قبول کردم. پس بسیار هم شکر گزاری دارد وقتی بدانیم که دختر سوم، الیزابت تیلور بوده! اما تامپسون هم دیگرانی را اگر "Twee & Mimsy-Mumsy" توصیف می کرد باز هم حرفش کمتر بود.
از آفتاب پنهان 2007

البته moon river که برای سالها و نسل ها و برای هپبورن ساخته شده، استثناء است. به نظرم نه غم آلود، نه شاد و نه رمانتیک، برای کسانی که دوست دارند در گذشته و آینده سیر کنند، آمد! که اکثریت مطلقی هستند با احساسات نوستالژیک و حسرت گذشته، و از فرداها هم انتظارات دارند با آرزوهای دور و دراز. جالب است که تهیه کنندگان و هم کارگردان قصد حذف آهنگ را از فیلم داشتند. که هپبورن مجبور شد آن روی خود را نشان دهد و حرف خود را به کرسی هم نشاند.


RE: آدری هپبورن - فرشته معصوم - Dude - ۱۴۰۲/۱۱/۲۱ عصر ۰۲:۰۱


ژنتیک بودنش را شک دارم، ولی از یک خانواده اشرافی بودن بارونس مطمئنا بی تاثیر نبوده در رفتار وگفتار بارونس پس از تستش، و دوربین خاموش نشده یک پرنسس واقعی را به تصویر کشید که نیازی به نقش بازی کردن هم نداشت. و چنان اثر گذار بود که همه این تشکیلات و کارگردان و هنرپیشه ها که بزرگانی بودن، برای آغاز فیلمبرداری منتظر فراغت بارونس از کاری که در حال اجرایش در تئاتری بود، ماندند. هر چند که تمایل استودیو برای صرفه جویی که از تکنی کالر نشدن فیلم هم پیداست هم بی تاثیر نبوده، و گرنه الیزابت تیلور گزینه اول بوده!