تالار   کافه کلاسیک
نقد های سرپایی - نسخه قابل چاپ

+- تالار کافه کلاسیک (https://cafeclassic5.ir)
+-- انجمن: تالارهای عمومی (/forumdisplay.php?fid=21)
+--- انجمن: محله چینی ها (/forumdisplay.php?fid=38)
+--- موضوع: نقد های سرپایی (/showthread.php?tid=1041)


نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۵/۵/۶ عصر ۱۰:۰۲

در قسمت شعر و ادبیات و در تاپیک دستنوشته ها و دلخوری ها نقد های سرپایی در خصوص چند فیلم نوشته ام . از دوستان مسئول خواهش میکنم آنها را به این تاپیک در محله چینی ها منتقل کنند . زیاده چه حاجت .




RE: نقد های سرپایی - سروان رنو - ۱۳۹۵/۵/۱۱ عصر ۰۶:۰۶

لینک های اون پست ها را اعلام کن نسیم بیگ




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۵/۵/۱۱ عصر ۰۸:۰۱

(۱۳۹۵/۵/۱۱ عصر ۰۶:۰۶)سروان رنو نوشته شده:  

لینک های اون پست ها را اعلام کن نسیم بیگ

یاد فیلم لورل هاردی افتادم که لورل نابغه بود و در دانشگاه درس میداد و موقع عصبانیت گوش هاش تکون میخورد . تو یه سکانس لورل به هاردی میگه فلان کتاب رو بدا من ( در حالی که کتاب با دستاش کمتر از 30 سانتی متر فاصله داره ) هاردی تو دوربین نگاه میکنه و کتاب رو از جلوش ور میداره بهش میده . بعدشم بهش میده میگه بذار سر جاش :))

خوب جناب سرکار ! صفحه آخر همون تاپیک رو نگاه میکردی همش همون جا بود دیگه :))




RE: نقد های سرپایی - سروان رنو - ۱۳۹۵/۵/۱۱ عصر ۱۰:۵۳

(۱۳۹۵/۵/۱۱ عصر ۰۸:۰۱)نسیم بیگ نوشته شده:  

(۱۳۹۵/۵/۱۱ عصر ۰۶:۰۶)سروان رنو نوشته شده:  

لینک های اون پست ها را اعلام کن نسیم بیگ

یاد فیلم لورل هاردی افتادم که لورل نابغه بود و در دانشگاه درس میداد و موقع عصبانیت گوش هاش تکون میخورد . تو یه سکانس لورل به هاردی میگه فلان کتاب رو بدا من ( در حالی که کتاب با دستاش کمتر از 30 سانتی متر فاصله داره ) هاردی تو دوربین نگاه میکنه و کتاب رو از جلوش ور میداره بهش میده . بعدشم بهش میده میگه بذار سر جاش :))

خوب جناب سرکار ! صفحه آخر همون تاچیک رو نگاه میکردی همش بود :))

آره. .تشبیه خوبی بود khhnddh

.شاهکاری بود این فیلم . طرف به انیشتین وقت ملاقات برای چند روز دیگه می داد. :cheshmak:




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۵/۵/۱۴ صبح ۰۵:۴۰

شک (Doubt.2008)

http://www.jdemirdjian.com/Movies/Movies/Doubt%20(2008)1.jpg

جالب بود .

معنی داشت .

در خصوص پیش داوری .

موسیقی متن کمی داشت و فضای آرامی .

اما اکشن بود و نفس گیر .

انسان ها کم و بیش (پیش داوری) میکنند .

جالب اینجاست که کسی از انسان های بد انتظار ندارد که پیش داوری نکنند .

آنها آزادند که هر کاری خواستند بکنند. در بازی دنیا آنها ( نخودی ) هستند و سیاهی لشکر

خوشبختانه یا متاسفانه ، انسان های خوب نباید پیش داوری بکنند چون دانش آنها کامل نیست.

و در قبال رفتارشان مسئولند چون میدانند که مسئولند.

ما محکوم به قضاوت بر اساس ظاهر قضایا هستیم و تا دانش مان کامل نشده،همین درست است

گویا به داوود نبی (ع) نیز همین امر از طرف پروردگار نازل شد. (یعنی حکم کردن بر اساس ظاهر)

ولی میگویند قرار نیست همیشه درب بر روی همین پاشنه بچرخد.

منتظریم تا بیاید و این اوضاع بلبشو را درست کند.

چرا که برخی ها در پس این انسانیت و مروّت من و تو سنگر میگیرند و به انسانیت خیانت میکنند




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۵/۵/۲۶ عصر ۱۱:۵۴

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/6/63/1408poster.jpg/220px-1408poster.jpg

شاید نقدهایی که مینویسم خیلی سینمایی نباشد . بیشتر به دلم ربط دارد تا هنر هفتم . ولی باز هم خوبانی اینجا هستند که بخوانند.

بستر خوبی داشت برای حرفهای خوب .

ولی در آخر ، کارگردان داستان را حرام کرد .

موضوع فیلم در خصوص فردی داستان نویس و ماجراجوست که در آخر این ماجراجویی کار دستش می دهد .

در فیلم flash back های خوبی به سرگذشت این مرد زده شده بود و اینکه فرد معتقدی نیست . دلیلش هم از دست دادن فرزندش بود .

فضایی مالیخولیایی داشت که در آخر به مردن کاراکتر فیلم ختم شد .

وقتی فیلمهایی میبینم که داستانش میتواند بستر مناسبی برای حرفهای خوب باشد ، از اینکه کارگردان فیلم را بد تمام میکند عصبانی می شوم .

میدانی ! آدم از فیلمهایی نظیر mad max انتظار نتایج اخلاقی و آموزشی ندارد .

ولی فیلمهایی که کارگردان در میانه آن گریزهای اخلاقی و خانوادگی میزنند ، من را بیشتر وسوسه میکند که بیشتر به داستانش بچسبم و تا آخر نگاهش کنم .

وقتی که آخرش را آنطوری که باید تمام نمی کند ، یاد فوتبال بازی کردن ایرانی ها میافتم که توپ را با بدبختی و با پاس کاری تا درون 18 قدم میآورند ولی در آخر یا آن را به طاق آسمان میکوبند یا دودستی تقدیم حریف مقابل میکنند .

خلاصه آدم دوست دارد با کف دست به پیشانی اش بکوبد و بگوید :

ووووووووووووواااااااااااااااااای ی ی ی ی ی ی




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۵/۵/۲۷ صبح ۰۴:۱۸

sin city

فیلمفارسی بود . از نوع افتضاحش . طرف بازی مکس پین را با پسر جهنمی و قیصر قاطی کرده بود و مقداری چاشنی بالیوودی هم به کار زده بود تا بشود فیلم. خلاصه ترشی هفته بیجار بود. به درد سینماهای لاله زار زمان شاه میخورد . فقط در زمینه تصویرگری (سیاه و سفید و بعضی جاها رنگی) بدیع بود . نتوانستم تا آخرش را ببینم . گلاب به رویتان ، داشتم بالا می آوردم . هنوز بعد از گذشت نصف روز از دیدنش ، دلم میخواهد سرم را بکوبم توی دیوار . یک نصیحت برادرانه ! هیچوقت از روی اینکه چه کسی در فیلم بازی میکند ، گول خوب یا بد بودن فیلم را نخورید .


پی نوشت:
جورج میلر از این دیوانه بازی ها باز هم دارد . فیلمهایش را به فرهیختگان توصیه نمیکنم .


RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۵/۵/۳۰ صبح ۰۵:۵۶

MAN FROM THE EARLTH

یک فیلم رده (ب) خوب بود.

بیشتر به تله فیلم میخورد تا فیلم سینمایی.

99 درصد زمان فیلم در (حال پذیرایی) یک کلبه میگذشت.

فیلم بر پایه دیالوگ استوار بود . یک گپ دوستانه بین چند نفر .

نه اکشن داشت و نه صحنه . پاک بود . ولی نه پاکه پاک

مخلص کلام کارگردان این بود :

من بی دین هستم ولی از بودا خوشم میآید .

بقیه داستان را چیده بود که همین را بگوید .

حرفش را قبول ندارم . ولی حداقل برای گفتن همین حرف، خیلی اسراف نکرده بود

یک فیلم کم خرج ساخته بود تا همین را بگوید.

نه اینکه میلیونها دلار خرج ساخت یک فیلم پرهزینه کند که همین چرندیات را تحویلم دهد.




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۵/۵/۳۱ صبح ۰۸:۵۳

می‌گویند مردمی که زیاد می‌خندند لزوماً انسان‌های شادتری نیستند. اصلا کمدی و طنز از دل بی‌تعادلی و بی‌نظمی بیرون می‌آید. پس هرجا شوخی و خنده بیشتر دیده می‌شود درد و رنج هم فراوان است. چاپلین می‌گفت: «40 سال انسان‌ها را خنداندم درحالیکه از درون می‌گریستم.» طنز در ذات خود نوعی فرافکنی گریه هم هست. یک‌جور تلخند. غمی که با نقاب خنده بیرون ریخته می‌شود. می‌گویند وقتی کمدی به کمال می‌رسد تراژدی خلق می‌شود.




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۵/۵/۳۱ عصر ۰۹:۲۷

http://tse2.mm.bing.net/th?id=OIP.M2d7dcbec39e4ced865843032e02b2c5bo1&pid=15.1

داستان ساده ای داشت .

مشکلات آخرالزمانی بشر و تلاش برای رهایی از آن .

داستانی تکراری که هر از چند گاهی یک کارگردان آن را دستمالی میکند.

درست است که داستانی تکراری است ولی به نظرم داستانی مهم است که دنیا از آن غافل است

پیامهای سیاسی مذهبی هم داشت که حوصله توضیحش را ندارم.

یعنی نمیخواهم فیلم را با دید یک ایرانی مسلمان ببینم .

میخواهم به عنوان مخاطب عام ببینم تا ببینم درآمده یا نه .

از داستانش که بگذریم به نظرم فضا سازی ها و تعلیق های هیجان انگیزش تا حدودی درآمده بود .

سبک فیلمبرداری نیز دوربین روی دست بود که مثلا یک مقدار حالش بیشتر شود :)

برای هوا کردن طرز تفکر کارگردان از داستان همین را بگویم که :

(قرار است یک حرامزاده تازه متولد شده امید را به مردم برگرداند.)

نکته :

وقتی زیرآب دین و اخلاقیات مردم زده شود ( چه با سوء استفاده و چه با عناد و دین ستیزی ) نتیجه اش میشود همین دنیایی که میبینی .




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۵/۶/۱ عصر ۱۰:۵۲

http://resizing.flixster.com/6ocoMBhJEoZVmBH01Acudi92_lI=/799x1066/v1.bTsxMTM3MjM0MztqOzE3MTc0OzIwNDg7OTAwOzEyMDA

معمولا در انتخاب فیلمی که میخواهم ببینم وسواس به خرج میدهم .

به موضوع ، بازیگران ، امتیاز داده شده توسط مخاطبان و حتی کلیپ تبلیغاتی فیلم توجه میکنم.

ولی گویا فقط باید دید چه کسی فیلمنامه نویس و چه کسی کارگردان بوده . اینگونه شاید بهتر بشود آثار ارزشمند را یافت .

بیماریهای روحی روانی دستمایه خیلی از فیلمها بوده است . بهترینی که دیدم (ذهن زیبا) بود.

اما این موضوع خوب میتواند چنان با بی سلیقگی کار شود که از درونش این فیلم در بیاید.

از بعد روانشناسی ، بدترین بیماری روانی (اسکیزوفرنی) است که در آن ، بیمار چیزهایی را میبیند و حس میکند که وجود خارجی ندارد .

میبینید . از روی حالات بیماران این بیماری میتوان سناریوهای جالبی نوشت .

اما فیلم ماشینیست از هیچکدام از این قابلیت ها استفاده درستی نکرده است.

فردی دچار حالات اسکیزوفرنی میشود و در انتها روشن میشود که عذاب وجدان یک تصادف را داشته است که از لحاظ روان شناختی بعید است عذاب وجدان منجر به دیدن چیزهای غیر واقعی آنهم در سطح حالات این فرد شود.

متاسفانه فیلم هیچ پیامی برای مخاطب ندارد . پایانی بی ثمر .

نه از بعد روانشناسی ، نه اخلاقی و نه هیچ بعد دیگری چیزی به مخاطبش نمیدهد .

من اسم اینگونه فیلمسازی را دزدی میگذارم.

دزدی پول مردم و از آن مهم تر ، دزدی زمان مردم .




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۵/۶/۲۱ عصر ۰۲:۱۷

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/4/4c/Edge_of_Darkness_the_Movie_poster.jpg

در یک کلام

زیبا بود

اگر ندیدید ، ببینید .




RE: نقد های سرپایی - BATMAN - ۱۳۹۵/۶/۲۱ عصر ۱۰:۳۰

فیلم سینمایی که به اون اشاره شد در اصل خلاصه شده ای از سریالی با همین عنوان Edge of Darkness است که فیلمساز با نگاه کلی بهش پرداخته

اگر وقت و حوصله داشتید سریال رو هم تماشا کنید چون دید عمیق تری به داستان فیلم داشته (خصوصا از بعد عاطفی) ضمنا از سریالهای پر طرفدار دهه 60 بود

گویندگان/ جلال مقامی (رونالد کریون)، حسین عرفانی (داریوس جدبرگ)، منوچهر نوذری (هنری هارکورت) ، ژرژ پطرسی (جری گروگن) ، خسروشمشیرگران (گوینده تیتراژ)

مینو غزنوی (اما کریون) ، نوشابه امیری (کودکی اما) ، عطاءالله کاملی (جیمز گادبولت) ، ایرج رضائی (پندلتون)، ناصر نظامی (راس) ، ولی الله مومنی (رئیس کلانتری)

جواد پزشکیان ، تورج مهرزادیان ، تورج نصر ، امیر هوشنگ قطعه ای ، زهره شکوفنده ، ناصر احمدی ، بهرام زند ، اکبر منانی ، محمد عبادی 

تماشای سریال




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۵/۹/۲۱ صبح ۰۲:۲۹

سه گانه rampage از لحاظ سیاسی و فلسفی ، حرف برای گفتن دارد . سومین فیلم از این سه گانه یعنی rampage president down 2016 فیلم مهمی است که متاسفانه هنوز زیرنویس فارسی ای براش نیست . یه مرد پیدا میشه ترجمه و زیرنویسش کنه ؟




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۵/۱۰/۱۳ صبح ۰۸:۱۱

http://i.blogs.es/37bcb0/calvary_poster/450_1000.jpg

آقا این فیلم خیلی حال ما رو گرفت

یه فیلمی که توش مردم یک دهکده از اول تا آخر به یه کشیش خوب متلک میندازن و آخر هم توسط یه نفر کشته میشه .

در یک کلام
فیلمی نبود که قرار باشه تهش با چیز خوبی تموم بشه .
مث که کارگردان یک سری حرف داشت که عوض اینکه بیاد بشینه جلوی دوربین و خودش همش رو بگه ، اون رو تبدیل به دیالوگهای مختلف کرده بود و تو دهن اهالی دهکده گذاشته بود .
دیالوگهایی سنگین که در بیشتر اوقات هم گنده تر از دهن یه سری آدم دهاتی بود.
یعنی تو طول فیلم باید دیالوگها رو میشنیدی و روشون فکر میکردی و نباید انتظار میداشتی که آخر فیلم به جای خوبی ختم بشه.
خیلی تلخ و بد مزه بود . فکر کن داری خرمالوی نرسیده رو گاز میزنی

نتیجه اخلاقی فیلم فقط همین بود :

اگه یکی شما رو تهدید کرد (حالا تهدید به هر چیزی) ، لازم نکرده که لات بازی در آرید برید سر قرار . شاید یارو تهدیدش رو عملی کرد




RE: نقد های سرپایی - سروان رنو - ۱۳۹۵/۱۰/۱۳ عصر ۰۶:۳۸

(۱۳۹۵/۱۰/۱۳ صبح ۰۸:۱۱)نسیم بیگ نوشته شده:  

نتیجه اخلاقی فیلم فقط همین بود :

اگه یکی شما رو تهدید کرد (حالا تهدید به هر چیزی) ، لازم نکرده که لات بازی در آرید برید سر قرار . شاید یارو تهدیدش رو عملی کرد

شایدی در کار نیست نسیم بیگ ؛

کلا رفتن سر قرار در تمام فیلم ها مساوی است با کشته شدن یکی. چه خارجی چه ایرانی . چه هالیوودی چه بالیوودی چه فیلمفارسی ! :eee2

پ.ن:  اینهمه فیلم خوب هست , اونوقت تو میری این فیلم های افسرده کننده رو می بینی نسیم بیگ ؟!




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۵/۱۰/۱۴ صبح ۰۱:۴۳

(۱۳۹۵/۱۰/۱۳ عصر ۰۶:۳۸)سروان رنو نوشته شده:  

پ.ن:  اینهمه فیلم خوب هست , اونوقت تو میری این فیلم های افسرده کننده رو می بینی نسیم بیگ ؟!

جناب سروان عزیز ! دیالوگ های پر مغز کم نداشت فیلمش . ولی آخرش رو بد تموم کرد .




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۵/۱۰/۱۸ صبح ۰۲:۰۷

https://www.blackgate.com/wp-content/uploads/2010/08/mongol-sword2.jpg

فیلم آمریکایی نیست . محصول روسیه ، آلمان و قزاقستانه . سرگی بودروف کارگردانشه .

چنگیزخان آدم درست حسابی ای نبوده که ارزش داشته باشه براش فیلم بسازی و اون رو مثل یه قهرمان نشون بدی . اتفاقی که تو فیلم میافته اینه که یه ذره از این شخصیت قهرمان سازی میکنه. مثلا رول اول فیلم همین باباست . و مشقت هایی که تو زندگیش کشیده تا آخرش تونسته با جنگ کل مغولستان رو متحد کنه . قطعا آدم فرهیخته ای نبوده و فیلم هم روایت ارتباطات و بزن بزن های قبایل بدوی مغول رو نشون میده .

کاندیدای یک جایزه اسکار بوده (نمیدونم برای چه قسمتی) و نمره 7/3 از 10 رو در امتیاز دهی IMDB کسب کرده .

با تمام هزینه ای که براش شده ، از نظر من یه فیلم متوسط و معمولیه .




RE: نقد های سرپایی - مراد بیگ - ۱۳۹۵/۱۰/۱۸ صبح ۰۸:۲۶

نسیم بیگ بعد تعقیب عادل خان مامور شدی چنگیز خان رو زیر نظر بگیری؟راستی اینا خس هم بحساب نمیاند کی گفته خانند؟رفیق ما از تبار جلال الدین شاه هستیم:

چه اندیشید آن دم کس ندانست   که مژگانش به خون دیده تر شد

چو آتش در سپاه دشمن افتاد  وز آتش هم کمی سوزنده تر شد

در آن باران تیغ و برق فولاد  میان شام رستاخیز می گشت

در آن دریای خون در دشت تاریک  بدنبال سر چنگیز می گشت

اسلحه ی ستارخان رو بندازیم رو دوشمون و بریم که میرزاکوچک خان چشم براهمونه...

چه اندیشید آن دم، کس ندانست
که مژگانش به خون دیده تر شد



RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۵/۱۰/۲۲ صبح ۱۲:۰۶

فیلمی چالشی و نفسگیر
با یک نیت ناجوانمردانه
یک راننده آمریکایی در عراق زنده به گور شده است
در تمام فیلم شاهد تلاش او برای نجات از گور هستید
آخرش او را پیدا میکنند و نجات میدهند .
چرا ؟
چون یک شورشی ((شیعه)) اعتراف کرده که اگر به او امان بدهند جای او را نشان خواهد داد.
چقدر جالب.
دنیا از دست زامبی های وهابی در عذاب است.
آنوقت قرار است شیعیان آدم بده های فیلمها باشند.
تفو بر تو ای چرخ گردون ، تفو !



RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۵/۱۱/۲ صبح ۰۷:۳۸

http://moviesnewtrailers.com/all_posters/World_Trade_Center_poster_1212910.jpg

فیلمی با موضوعی کاملا مشابه اتفاق ساختمان پلاسکو

آن زمان ندیدمش

چون انگیزه نداشتم

ولی الان دیگر دارم




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۵/۱۱/۳۰ عصر ۱۰:۱۵

و اینک ((نسیم بیگ))




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۶/۱/۲۰ عصر ۰۱:۳۷

باید عرض کنم که : آخ آخ آخ
(این توضیحی که میدم در خصوص بنده حقیر یادتون باشه تا اخلاقم دستتون بیاد. برا بقیه پستهام به دردتون میخورهkhande)
وقتی یکی دو تا فیلم پرت و پلا میبینم از فیلم دیدن پشیمون میشم . بعد هی یه مدت فیلم نمیبینم باز یادم میره که این روزها حتی دیگه دیدن فیلمهای شاخص هم وقت تلف کردنه .
خلاصش رو بگم . من فریب جلوه های ویژه و زد و خورد درون فیلم رو نمیخورم . میشینم ببینم کارگران چه داستانی رو داره روایت میکنه
باید یه فرقی بین یه فیلمی که چند ملیون دلار خرجش شده با یه صحنه تصادف باشه دیگه ! نه ؟ و الا چه مرضیه بشینی فیلم ببینی ! میری کلیپ های تصادف رو نگاه میکنی . حداقل میدونی واقعیه . شوک آور و برای بعضی ها هیجان انگیز هم هست . یا مثلا میشینی صحنه شکار کروکودیل رو نگاه میکنی . یا گاو بازی اسپانیایی
سئوال اینه ! چرا وقتی میخوان فیلم بسازن ، درست و منطقی داستان پردازی نمیکنن ؟ چرا به جزئیات توجه نمیکنن ؟ هالیوود هم کم کم داره میشه بالیوود !
آقا جان ! مگه مجبوری فیلم بسازی ؟ مگه زورت کردن ؟ نساز آقا جان ! نساز !
باز یه داستان آبدوخیاری دیگه با یک پایان هندی . اگر بعضی دوستان بهشون برخورد توضیح میدم چرا !
نکته : داستان the dark knight هم مشکل داست . اونم تو ذوق میزد . اونم حال گیری بود . ولی نه دیگه اینقدر . حیف شخصیت جوکر ! بیشتر به درد قسمت سوم میخورد تا دوم !




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۶/۱/۲۷ صبح ۰۶:۰۰

https://www.transcend.org/tms/wp-content/uploads/2016/02/where-to-invade-next-michael-Moore2.jpg

یه فیلم مستند لذت بخش ! با خمیر مایه طنز !
مستندی که نشون میده ، آمریکا اونقدر هم که فکر میکنید باحال نیست
مستندی که نشون میده چقدر جاها وجود داره که از آمریکا باحال تره
توصیه میکنم ببینید !




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۶/۱/۲۷ عصر ۱۰:۵۲

http://www.kingpedia.org/wp-content/uploads/2016/07/Boys.of_.Abu_.Ghraib.2014.Farsi_.720p.jpg

یه فیلم با ریتم تقریباً آرام که خشونت توش هم خیلی خوب از آب در نیومده .

مخلص کلام فیلم : سربازان مسئول زندان ابوغریب خیلی تقصیر کار نبودند . اگر هم تقصیری بوده گردن مسئولان بالاتر بوده . و دیگر اینکه ، کسانی که آنجا زندانی بودند ، همچین بی گناه بی گناه هم نبودند .




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۶/۲/۳ صبح ۰۴:۲۹

http://www.dvdorchard.com.au/images/coverart/201237.jpg

این طرف و آن طرف ، زیاد اسمش به گوشم خورده بود . نگاهی گذرا به آن انداختم . دیدم که دیده باشم . داستان شگرفی ندارد . داستانش انتقام است . چیزی که یک مقدار اذیت کننده بود ، زد و خورد های زیادش بود . بزن بزن و بکش بکش هم اندازه دارد . از حدّش که بگذرد دیگر توی ذوق میزند . دیگر جذاب نیست . ارزشش از بین میرود . زیادی برای زد و خوردهایش وقت و هزینه کرده بودند .




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۶/۳/۱۹ صبح ۰۳:۳۴

http://upd.cooldownload.ir/uploads/4Esfahani-Dar-Baghdad.jpg

بعد از فیلم اخراجی ها ، مث که این سناریوی جلف خیلی به دل یه سری از فیلمسازها نشسته و هر از چندگاهی با یه ذره تغییر دوباره همون رو میکنن فیلم جدید. طنز خوب در مورد جبهه و جنگ فقط یکی داریم ؛ ((لیلی با من است))




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۶/۳/۱۹ عصر ۱۰:۲۴

https://www.cinematerial.com/media/posters/md/ch/chktrldv.jpg?v=1461778111

به عنوان سرگرمی ، فیلم بدی نبود . یه فیلم پلیسی که حفره های منطقی داستان خیلی اذیت کننده نبود .




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۶/۳/۲۸ صبح ۰۶:۱۶

http://www.hey-che.com/wp-content/uploads/BENICO.jpg

فیلم بی غل و غش جالبی بود .
کمی زمان فیلم زیاد بود و این نقطه ضعفش بود به طوری که نتوانستم همه فیلم را ببینم و کمی فیلم را عقب جلو کردم . ولی تصویر ساده و بی ریایی از انقلاب کوبا و کشته شدن چگوارا در بولیوی به انسان میداد . این روزها فیلم دوبله نگاه میکنم . حس و حال بهتری دارد . توصیه میکنم فیلمهایی که پیشنهاد میدهم ، دوبله شده ببینید .




RE: نقد های سرپایی - راجرز - ۱۳۹۷/۳/۷ صبح ۱۰:۵۱

فیلم ۱۲دلاور

ساخته کمپانی برادران وارنر فیلمی اکشن و درام است که به یک پرونده محرمانه راجع به حوادث ۱۱سپتامبر میپردازد.

نقدی کوتاه:در این فیلم که ماموریت ارتش آمریکا در افغانستان جهت براندازی طالبان و القاعده ؛گروهی ۱۲نفره اولین گروهی هست که برای انجام این ماموریت

به جهت باهوشی فرمانده شان انتخاب شده و راهی ماموریتی خطرناک در دل کوه و صحرای افغانستان شده.

در یکی از سکانس ها ملارزن خان که حذف آن هدف اصلی گروه است،یک مادر و همسر در جلوی چشمان شوهر و دو کودک دختر خردسالش اعدام کرده به جرم داشتن کتاب درسی در منزل،چون بر این تفکر معتقد است که زنان بالاتر از سن ۸ سال نباید درس بخوانند.

و فی الواقع ۱۲ دلاور فیلم مورد نظر با مشقت تمام و نبود امکانات جناب ملارزن خان را که از پشتیبانی ۵۰هزار نفری نیروهای القاعده هم برخوردار است،حذف کرده و ماموریت را به پایان رسانده.

و این نکته باقی می ماند این منصفانه نیست که ما راجع به دلاوری های ارتش یا یک گروه خاص را بی اثر و بی فایده در نظر بگیریم.چرا؟چون متعلق به کشوری هستن که ما باآنان دشمن هستیم.




نقدهای سرپایی: تنگه ابوقریب - رابین‌هود - ۱۳۹۷/۷/۹ عصر ۰۲:۴۶

تصویر روزآمد! آدم‌های جنگ

سینمای جنگ رقیق و کم‌جان است. هزینه بالای تولید، حساسیت‌های سیاسی و حکومتی، از رونق افتادن آرمان‌ها در بین مردم... شاید علل اصلی این رقت باشد. جدیدترین فیلم ژانر دفاع مقدس یعنی تنگه ابوقریب، چندی‌ست اکران شده. فیلمِ برگزیده فجر ۹۶ و محصول پر خرج سینمای جنگ، اثریست که تولید آن جز از موسسه ثروتمند و پرنفوذی مانند اوج برنمی‌آمد.

داستان فیلم در روزهای آخر جنگ می‌گذرد. حمله دشمن، سنگین است و جبهه‌ها خالی. بچه‌های گردان عمار که مهیای رفتن به مرخصی‌اند، ناگهان به عملیات فراخوانده می‌شوند. همه چیز به هم ریخته، سربازانِ زخمی‌ و مردمِ آواره، جاده‌ی رسیدن به منطقه را بسته‌اند. درین میان، بمباران دشمن شرایط را سخت و دشوار کرده است.

فیلم به لحاظ صحنه پردازی، فیلمبرداری، جلوه‌های ویژه... قدم بلندی در سینمای ایران است. در بحبوحه آتش و خون، بیننده خودش را وسط ماجرا می‌بیند، هول و وحشتِ هرلحظه انفجار و نابودی را می‌چشد، و تحت تاثیر واقعیت جنگ قرار می‌گیرد. اما محتوای فیلم حرف دیگری است.

آدم‌های فیلم شباهت قابل قبولی به رزمندگان جنگ ندارند. آرمان و ایدئولوژی، غایب بزرگ فیلم است. گویی جنگی بی‌مکان، در تاریخِ بی زمانی از این مملکت روی داده و آدمیانی که به امروز شبیه‌ترند تا سه دهه قبل -البته با فداکاری تمام- درگیر موقعیتی بغرنج شده‌اند که می‌توانست در هر جایی رخ بدهد. وجه ارزشی کاراکترها، نکته‌ای نیست که سهوا از چشم کارگردان و فیلمنامه نویس افتاده باشد. اما به فرض غفلت، چشم بستن تهیه کننده (که ازقضا به ارزش‌مدارترین ارگان نظام متصل است) چه معنایی دارد؟

نیت سازندگان قابل قضاوت نیست. اما گویی هدفشان در حالت خوش بینانه، تنها زنده نگه داشتن یاد و خاطره روزگار جنگ (حتا به قیمت استحاله آدم‌هایش) و با دیدگاه بدبینانه، جلب مخاطب به هر قیمت است. جذب حداکثری مخاطبی که شاید دیدگاه آرمانی در منظومه فکری‌اش جایگاه ندارد، متاسفانه علتی شده بر جعل تاریخ انسانی. ازین بابت، «تنگه...» در روایت حال و هوای انسانی جنگ، موفق نمی‌نماید. گرچه تولید آن پرزحمت و هزینه بوده و بر مبنای رویدادی واقعی و مستند ساخته شده است!

پ.ن
انصافا کسی مثل جناب بهرام توکلی (سازنده فیلمهایی البته ارزشمند درباره تنهایی و سرگشتگی انسان مدرن) انتخاب مناسبی برای ساخت فیلمی میهن‌پرستانه و آرمانگرا ! نبود. اشتباهی که در فیلم پر خرج محمد رسول‌الله هم رخ داد و جناب مجید مجیدی به رغم درخشندگی کارنامه‌اش، برای پروژه‌ای تاریخی و پر هزینه انتخاب شد. ژانری که قبلا تجربه نکرده بود و علیرغم ظاهر پرشکوهش، اثر تاثیرگذاری از آب درنیامد.




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۸/۶/۱۸ صبح ۰۶:۰۲

http://fanaru.com/the-big-lebowski/image/56731-the-big-lebowski-the-big-lebowski-poster-art.jpg

یک هجو تمام عیار با المانهایی از یک سری منظورهای فلسفی نامفهوم . یک سرگیجه . مزخرفی که گویا مریدانی هم دارد . عده ای مغز تعطیل ، با الهام از شخصیت اصلی فیلم ، برای خود دینی هم درست کرده اند که دین انسانهای تنبل نام دارد . 2 ساعت از عمرم با دیدن این فیلم به بدترین شکل تلف شد .




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۸/۶/۱۹ صبح ۱۰:۱۷

https://poptaraneh.com/wp-content/uploads/2017/02/baradaram-khosro-2.jpg

از اون فیلمهایی که تو خارج جایزه میگیره ولی وقتی تماشاش کنی به خودت فحش میدی




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۸/۶/۲۶ عصر ۱۰:۴۵

https://www.bing.com/th?id=OIP.XkjzmnjXXAH_lun3F8MEnwHaLH&pid=Api&rs=1

فیلم بدی نبود . معمایی در خصوص فردی که حافظه اش را از دست داده و با همین وضعیت به دنبال قاتل همسرش است . از fight club بسیار بهتر بود . fight club کلاه برداری از مخاطب بود . توهین به شعور مخاطب بود . جر زنی بود . ولی این یکی ، هر چه که هست ، مثل آن نیست .




RE: نقد های سرپایی - ماهی گیر - ۱۳۹۸/۹/۱۲ صبح ۰۹:۵۴

جوکر

دو روز پیش فروش فیلم جوکر از مرز یک میلیارد دلار گذشت. فیلمی که روایتگر ظهور ضد قهرمانی ویرانگر از بطن دلقکی بی آزار در شهر گاتهام سیتی است که فساد، فقر و بیکاری نه تنها تار و پود پیوستگی اجتماعی مردم آن را از هم گسسته است بلکه تمامیت حیات اجتماعی شهر را نیز در آستانه نابودی و اضمحلال کامل قرار داده است.

پس از آنکه فیلم جوکر در نخستین گامهای خود برنده شیرطلایی بهترین فیلم در جشنواره ونیز شد، بسیاری در انتقاد از آن نوشتند و عمدتا تاکید کردند که این فیلم سرشار از خشونت و به نوعی به تطهیرگر خشونت است و به توجیه شخصیت ضد قهرمان و رفتارهای مخرب او می پردازد، در حالیکه به باور من این فیلم نه توجیه کننده رفتارها و شخصیت جوکر، بلکه روایتگر تحلیلی ژرف، صادقانه و قابل تامل از شرایط اجتماعی اوست که توانسته است انسانی معمولی و آسیب دیده چون آرتور فِلک را به بیماری روانی و ویرانگر چون جوکر بدل سازد.

بر خلاف آنچه در ابتدا ممکن است به نظر برسد روایت این فیلم نه تطهیرگر شخصیت ضد قهرمان بلکه نمایشی دقیق و عمیقا روانشناسانه از جامعه ای است که نه تنها خود یتیم و قربانی دولت مردانی است که پدرانی خودکامه و بی تفاوت برای جامعه خود هستند، بلکه این جامعه یتیم شده است که در سقوط خود می تواند به انسانهایی یتیم و قربانی تولد بخشد که سرانجام تنها جایی که در آن می توانند حسی اندک از شخصیت و قدرت فردی را تجربه کنند، جایی است که در آن بتوانند به سایه ای خشمگین و ویرانگر از خود بدل شوند.

زدیک به صد ساعت از قطع شبکه اینترنت در ایران می گذرد و با توجه به هزینه سنگین اجتماعی و اقتصادی این گسست ناممکن از جهان، احتمالا در ساعات آینده به صورت گام به گام این ارتباط از نو برقرار خواهد شد. شاید هیچ یک از ما هرگز نتوانیم تمام جزییات تراژدی دردناکی را که در گوشه و کنار سرزمینمان در این روزها گذشت بدانیم ولی همه ما در قلب خود می دانیم که فریادهایی هست که با دهان بسته نیز شنیده خواهند شد. اگر امروز این فریاد شنیده نشود و این درد درمان نشود فردا به زیر پوست جامعه خواهد رفت و به رنجش و خشمی بزرگتر چون سرطانی که دیده نمی شود بدل خواهد شد.

دهها بانک، اتوبوس، ساختمان اداری و اموال عمومی در جای جای ایران در حوادث روزهای گذشته آسیب دیده و سوختند، در دامنه ای که شاید پیشتر هرگز سابقه نداشته است و انگشت اتهام معترضان و سیاست مداران یکدیگر را نشانه رفته است. آیا چیزی دردناک تر از این برای یک جامعه می تواند وجود داشته باشد؟ درک این آزردگی و خشم عمومی از این رو مهم است که آزردگی و رنجی که درک نشده باقی مانده باشد به خشمی کور بدل می شود که حاصل آن آتشی ویرانگر است که سرانجام ایده آل ها و رویاهای فرد را پیش از مظاهر اجتماعی آن در خود خواهد سوخت.

در فیلم جوکر "آرتور" دلقک یتیمی است که هرگز پدر خود را نشناخته است ولی با عشق از مادر خود پنی نگاهداری می کند و رویای آن دارد که روزی در کار خود پیشرفت کند و به یک استندآپ کمدین معروف بدل شود. شخصیت ساده و رشد نیافته او زخمهایی عمیق از کودکی پررنج و زیستن در شهری بی رحم و غرق در فساد دارد که با بی توجهی به ارزشهای فردی مردم خود آنها را به جایی رسانده است که هیچ یک از آنها هیچ ارزش حقیقی برای همشهری و هموطن خود قائل نیستند و قدرت و پول تنها ارزش و تنها معیار ارزشهای این مردم تلقی می گردد

از همان آغاز فیلم آرتور بر مرزی شکننده ایستاده است که حفظ تعادل بر این مرز با هدف انسانی خوب ماندن تنها رویایی است که اگر به تصادف در لحظه ای نیز پدیدار گردد تنها ثانیه ای دیگر با بی رحمی غیر قابل تصور توسط جامعه و انسانهای آسیب دیده ای که خود هم محصول و هم تداوم بخش این جامعه هستند ویران می شود.

فیلم با ضرب و شتم آرتور توسط نوجوانانی آغاز می شود که تفریحی بهتر از تمسخر و آزار دادن دلقکی بی دفاع نمی شناسند و همه اینها در برابر چشمان  مردمانی صورت می پذیرد که نیمه خواب هر یک چون مسخ شدگانی به راه هر روزه خود می روند. در گام بعد و در ادامه فیلم تداوم بی وقفه بی رحمی و دروغ را در محل کار آرتور می بینیم. همه نسبت به هم بی رحم و نسبت به سرنوشت یکدیگر بی تفاوتند. آرتور کمدین مشهوری را با تمام قلب ستایش می کند که او هم خالی از قلب است و به همه چیز و همه کس به شکل موقعیتی برای تداوم پیشرفت خود می نگرد.

....

..

مطلب کامل تر در کانال تلگرامی  aydin areta





RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۸/۹/۱۵ عصر ۰۵:۳۳

به نظرم جوکر یه فیلم معمولی بود . این (جوکر) ، نونه (جوکر) فیلم بتمن رو خورد و الا فیلم خیلی خاصی نبود . استانداردهامون خیلی افت کرده . به این فیلم میگیم فیلم خوب در حالی که چیزی نداشت . در ضمن ! از یه آدم داغونی مثل این جوکر ، اون جوکر فیلم بتمن در نمیاد . این آدم با این سطح از مشکلات روانی ، اون فرد مرموز و ویرانگر نمیتونه باشه . این فیلم فروخت ، چون اسمش joker بود. همین !




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۸/۹/۱۸ عصر ۱۱:۴۲

https://31nama.com/media/k2/items/cache/642d42e2da7734c89c4d0655b314c89a_L.jpg

نارنگی ها

یه فیلم از اروپای شرقی .

یه فیلم ضد جنگه .

سخت میشه باهاش ارتباط برقرار کرد .

ولی وقتی برقرار میشه ، میبینی یه چیزایی واسه گفتن داره .




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۸/۹/۲۹ عصر ۰۶:۱۶

https://www.bing.com/th?id=OIP.TL0xbY0ZjSews7SikLVsiQHaKl&pid=Api&rs=1

تیم کشتار

نمی دونم بگم ضد جنگه یا نه!مشکلات داخلی سربازهای آمریکایی در ارتش و ماموریت هایی که منجر به قتل نیروهای غیر نظامی میشه رو تشریح میکنه.

وقتی واسه پول درآوردن و بر اساس سیاستهای غلط کشورت بری تو یه مملکت دیگه بجنگی،نمی تونی انتظار داشته باشی که دور و بریها فرشته باشن

چون اونها هم پول میگیرن که بکشن .

در کل ، با اینکه داستان بر اساس واقعیت بوده ، سیر تحول شخصیت اول داستان ، خوب از آب در نیومده .

برا کسایی که به فیلم های جنگی و ضد جنگی علاقه دارن یه بار دیدنش بد نیست ولی چیز خاص و جدیدی برای گفتن نداره




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۸/۱۰/۱ عصر ۱۱:۴۳

https://www.bing.com/th?id=OIP.jYUyp_T78i8PXR00ZeFHAwHaKg&pid=Api&rs=1

یک پروپاگاندا

فیلم هندی آمریکایی

حیف وقت و حجم اینترنت

اما شخصیت منفی فیلم ، کم از خود شیطان نمی آورد . من بودم یه جایزه اسکار بهش میدادم




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۲ عصر ۰۵:۳۴

https://www.bing.com/th?id=OIP.s6OMJ_Xoas1mDWGDMr2oMAAAAA&pid=Api&rs=1

Seven.Psychopaths.2012

هفت روانی

چرا باید تو یه سایت خبری (صراط نیوز) که مثلا میخواد چند تا فیلم خوب رو معرفی کنه که بری ببینی ، باید تبلیغ یه همچین آشغال بی سر و تهی رو بکنن ؟ اونم به عنوان یه فیلم کمدی !!!




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۸/۱۱/۱۱ صبح ۰۱:۰۲

https://www.bing.com/th?id=OIP.32f8ezJb7T-GI_V4MZLsCAHaLH&pid=Api&rs=1

locke

یه کار قوی و هنری از لحاظ فضا سازی

ولی متاسفانه ، با پایانی بدون نتیجه مطلوب !

نمی دونم آیا باید داستان رو توضیح بدم بگم چرا بده یا نه .
آدم که سنش میره بالا متوجه میشه یه سری حرف ها اضافیه .
شایدم بستگی به آدمش داره . خوب من اینجوری شدم .
ولی فیلمی که بتونه یک ساعت و نیم از داخل یک ماشین و با یک بازیگر ساخته بشه و شما رو پای مونیتور نگه داره ، خیلی حیفه که پایانی خوب نداشته باشه .
این از اون دسته فیلم هاست .
نتیجه اخلاقی ای که به شخصه از این فیلم برداشت کردم و احتمالا نظر کارگردان هم همین بوده اینه که :

(آدم درست) بودن و راستگو بودن هزینه سنگینی دارد XD


RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۸/۱۱/۱۱ عصر ۰۳:۳۲

https://www.bing.com/th?id=OIP.s5tfuwOgumzCl5XtUezX6gHaK_&pid=Api&rs=1

یه فیلم طولانی مغز درگیر کن . دو ساعت و پنجاه دقیقه . اگر نیمه اول فیلم رو بتونید دوام بیاورید و خسته نشید ، میتونید یه فیلم دراماتیک با یه پایان تلخ و شیرین و گریه در آر رو تجربه کنید .




RE: نقد های سرپایی - Kathy Day - ۱۳۹۸/۱۱/۱۱ عصر ۰۸:۳۰

(۱۳۹۸/۱۱/۱۱ صبح ۰۱:۰۲)نسیم بیگ نوشته شده:  

https://www.bing.com/th?id=OIP.32f8ezJb7T-GI_V4MZLsCAHaLH&pid=Api&rs=1

locke

یه کار قوی و هنری از لحاظ فضا سازی

ولی متاسفانه ، با پایانی بدون نتیجه مطلوب !

نمی دونم آیا باید داستان رو توضیح بدم بگم چرا بده یا نه . آدم که سنش میره بالا متوجه میشه یه سری حرف ها اضافیه . شایدم بستگی به آدمش داره . خوب من اینجوری شدم . ولی فیلمی که بتونه یک ساعت و نیم از داخل یک ماشین و با یک بازیگر ساخته بشه و شما رو پای مونیتور نگه داره ، خیلی حیفه که پایانی خوب نداشته باشه . این از اون دسته فیلم هاست .

باتوجه به پایانی که به اون اشاره فرمودین واجب شد این فیلمو ببینم و نظرمو بیان کنم.

ممنون از شما...

_______________________________

به نظرم پایان فیلم واقعی و ملموس بود.

آیون لاک (کرکتر اصلی) هم انتخاب درستی داشت البته با توجه به موقعیتی که در اون قرار گرفته بود، بهرحال مردی که به خانوادش خیانت میکنه ناسپاسه و باید منتظر چنین عواقبی هم باشه و تاوانشم داد با از دست دادن شغل و خانواده. ولی در کنار همه این تلخیها یه مسیر تازه با آینده ای نسبتا نامعلوم در انتظارشه. بنابراین میتونه تمام اتفاقات گذشته (شغل، همسر اول و فرزندان) رو فراموش و زندگی نویی رو تجربه کنه.




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۸/۱۱/۱۲ عصر ۰۹:۳۳

(۱۳۹۸/۱۱/۱۱ عصر ۰۸:۳۰)Flirtacia نوشته شده:  

locke

به نظرم پایان فیلم واقعی و ملموس بود.

آیون لاک (کرکتر اصلی) هم انتخاب درستی داشت البته با توجه به موقعیتی که در اون قرار گرفته بود، بهرحال مردی که به خانوادش خیانت میکنه ناسپاسه و باید منتظر چنین عواقبی هم باشه و تاوانشم داد با از دست دادن شغل و خانواده. ولی در کنار همه این تلخیها یه مسیر تازه با آینده ای نسبتا نامعلوم در انتظارشه. بنابراین میتونه تمام اتفاقات گذشته (شغل، همسر اول و فرزندان) رو فراموش و زندگی نویی رو تجربه کنه.

مقوله خیانت چیز پیچیده ایه . ترجیح میدم نظر ندم که داستان کش دار نشه . ولی در کل :

جز راست نباید گفت

هر راست نشاید گفت




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۸/۱۱/۱۳ صبح ۱۲:۵۶

https://www.bing.com/th?id=OIP.LlbMudBSbcremttWD9YGeAHaLH&pid=Api&rs=1

parasite

خیلی تعریفش رو کرده بودند برام .

سینمای شرق آسیا خیلی وقت ها برام قابل درک نیست . مثل غذاهای اجق وجقشون میمونه .

بخوری ویروس کرونا میگیری .

نمیشه با کاراکترهای فیلم سمپاتی پیدا کرد . نه مثبت هاشون و نه منفی هاشون .

جالب نبود متاسفانه .




RE: نقد های سرپایی - ماهی گیر - ۱۳۹۸/۱۱/۱۳ صبح ۰۶:۱۷

(۱۳۹۸/۱۱/۱۳ صبح ۱۲:۵۶)نسیم بیگ نوشته شده:  

https://www.bing.com/th?id=OIP.LlbMudBSbcremttWD9YGeAHaLH&pid=Api&rs=1

parasite

خیلی تعریفش رو کرده بودند برام .

سینمای شرق آسیا خیلی وقت ها برام قابل درک نیست . مثل غذاهای اجق وجقشون میمونه .

بخوری ویروس کرونا میگیری .

نمیشه با کاراکترهای فیلم سمپاتی پیدا کرد . نه مثبت هاشون و نه منفی هاشون .

جالب نبود متاسفانه .

این فیلم به لحاظ جامعه شناختی و روابط انسانی دارای نکات قابل تامل بود

نوع نگاه و تعامل طبقات فرو دست و فرادست  نسبت به همدیگه که در قالب دو خانواده توی فیلم به تصویر کشیده میشه و نمود واقعی زندگی انسانهاست

قشر ضعیف جامعه که در توهّم و  رویای رسیدن به طبقه بالادسته و هیچوقت بهش نمیرسه و در حقارت و حسرت ابدی به سر می بره

تحقیر و استثمار قشر ضعیف توسط اقشار مرفه

و کمدی سیاه و داستان جالب فیلم که این دو خانواده رو  داخل موقعیتی عجیب قرار میده




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۸/۱۱/۱۳ عصر ۰۴:۱۸

(۱۳۹۸/۱۱/۱۳ صبح ۰۶:۱۷)ماهی گیر نوشته شده:  

(۱۳۹۸/۱۱/۱۳ صبح ۱۲:۵۶)نسیم بیگ نوشته شده:  

https://www.bing.com/th?id=OIP.LlbMudBSbcremttWD9YGeAHaLH&pid=Api&rs=1

parasite

خیلی تعریفش رو کرده بودند برام .

سینمای شرق آسیا خیلی وقت ها برام قابل درک نیست . مثل غذاهای اجق وجقشون میمونه .

بخوری ویروس کرونا میگیری .

نمیشه با کاراکترهای فیلم سمپاتی پیدا کرد . نه مثبت هاشون و نه منفی هاشون .

جالب نبود متاسفانه .

این فیلم به لحاظ جامعه شناختی و روابط انسانی دارای نکات قابل تامل بود

نوع نگاه و تعامل طبقات فرو دست و فرادست  نسبت به همدیگه که در قالب دو خانواده توی فیلم به تصویر کشیده میشه و نمود واقعی زندگی انسانهاست

قشر ضعیف جامعه که در توهّم و  رویای رسیدن به طبقه بالادسته و هیچوقت بهش نمیرسه و در حقارت و حسرت ابدی به سر می بره

تحقیر و استثمار قشر ضعیف توسط اقشار مرفه

و کمدی سیاه و داستان جالب فیلم که این دو خانواده رو  داخل موقعیتی عجیب قرار میده

من خدمت عزیزان عرض کردم . هر کسی از دید خودش فیلم رو نگاه میکنه . من با هیچکدام از کاراکتر ها ارتباط برقرار نکردم .

کل فیلم رو نتونستم صبر کنم و ببینم . چرا ؟ وقتی یه موضوعی زیادی تو ذوق بزنه ، تحملش نمیکنم . اما :

چرا اسم فیلم پارازیت است ؟ آیا یک خانواده فقیر انگل جامعه هستند ؟ چرا این خانواده در یک فاصله زمانی بسیار با (کلاه بردار شدن) مشکلی ندارند ؟ چرا برای به دست آوردن شغل دیگران را با بی اخلاقی حذف می کنند و جایگزین آنها می شوند ؟ چه شد که آخر فیلم داستان آنقدر بالا گرفت که کشت و کشتار شد ؟

اینها همه از دیدگاه متریالیستی سرچشمه می گیرد و قبول کردن این همه سیاهی به صورت یکجا برایم امکان پذیر نبود . اینکه یک خانواده همه با هم بی اخلاق شوند مقبول نیست. البته در دنیا همه چیز امکان پذیر است . ولی این مدل ارائه ، مبتذل بود .




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۸/۱۱/۱۸ عصر ۱۱:۰۱

https://www.bing.com/th?id=OIP.fHIuAL3Y31BTozlisRvNSwHaLH&pid=Api&rs=1

the game 1997

تعریفش رو شنیده بودم . از نظرم یه فیلم معمولی بود و تعریفی نبود . فیلم جومانجی که 2 سال قبل از این ساخته شده بود و خمیر مایه مشابه این فیلم رو داشت بسیار جالب تر بود . شخصیت اصلی فیلم با انتخاب خودش وارد یک بازی میشه ( البته نه مشابه جومانجی بلکه به یه طریق دیگر ) و مثلا آخرش خوشحال میاد بیرون .




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۸/۱۱/۲۳ عصر ۱۱:۰۷

یه بنده خدایی هست ، نقد فیلم می نویسه . اونم تو پیج یه پردیس سینمایی . مثلا حرفه ایه . این فیلم هایی که یه مدتیه دارم راجبشون می نویسم رو ایشون معرفی کردن واسه دیدن . تا الان که از دیدن فیلم های ایشون حالی نصیبمون نشده . خدا به آخرش رحم کنه .

یه چیزی رو راجب سینما فهمیدم . اکثر قریب به اتفاق فیلم ها رو مجبوری (( سینه فیلی )) نگاه کنی . یعنی کار نداشته باشی که آیا منطق داستان ، سیر داستان ، هدف سازنده و ... درسته یا نه . باید بشینی و سعی کنی از چیزی که داری میبینی لذت ببری . باید سعی کنی . مثلا مثل مواد مخدر . میگن اولش حال به هم زنه . باید فکر کنی داری کِیف میکنی XD . بعد کِیف دار میشه . خیلی تأسف بر انگیزه . ولی گویا بالای 90 درصد فیلم ها اینجوریه چون فیلم سازی شده کاسبی. و نه وسیله انتقال فرهنگ صحیح یا فلسفه یا آموزش زندگی . صرفاً یک کاسبی .

و اما بعد

https://www.bing.com/th?id=OIP.HE5JqFdyOxA0jlXX3OYMmQHaLH&pid=Api&rs=1

night crawler

تو لیست فیلم ها مثلا خوب ، اینم بود .

چفت و بست داستان به قول مسعود فراستی بسیار لق بود .

در بهترین حالتش ، چیزی که میشد به زور ازش برداشت کرد ، این بود که سیستم خبری و رسانه ایه آمریکا ، یک کاسبی است که به دست انسان های نالایق اداره میشه .

با اینش موافقم . ولی فضا سازی فیلم ، یک فضای جدی که بخواد راجب این موضوع حرف بزنه رو تو ذهن مخاطب ایجاد نمی کنه .

شخصیت اول فیلم ، یک دزد خرده پا است که تو نسخه دوبله شده ، یک صدای فکاهی هم داره و مثلا خیلی اتفاقی در مسیر تهیه اخبار حوادث قرار می گیره و در ادامه ، یهو میبینیم که خیلی الکی و بدون آموزش و ... ، فیلم های خوبی از حوادث تهیه میکنه و همین جوری یهویی وضعش خوب میشه . یهویی همه چیز بلد میشه و یهویی از اتفاقات دور و اطرافش جان سالم به در می بره .

به حال خودم فقط تأسف میخورم که به دلایل مختلف ، تفریحمون شده فیلم دیدن و از قضا ، هر چقدر هم که وسواس به خرج میدیم که فیلم خوب ببینیم ، بازم نمیشه .




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۹/۵/۶ عصر ۰۷:۳۶

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/5/54/The_Platform_poster.jpg

platform

باز هم یک فیلم رو به توصیه دوستانم دیدم .بسیار با آب و تاب تعریفش را میکردند ولی :

داستان ضعیف . روابط منطقی ضعیف . نتیجه گیری ضعیف . فیلم تلاش دارد خوی وحشی گری انسان در شرایط سخت زندگی را به تصویر بکشد ولی فقط در یک صورت از فیلم لذت خواهید برد . اینکه به هیچ چیز فکر نکنید و پیش فرض های ذهنی کارگردان را ((هر چقدر هم که غیر منطقی است)) بپذیرید .

خیلی وقت است به حال هنر هفتم تأسف میخورم .

فیلم ساختن ، کار هر ننه قمری نیست .




RE: نقد های سرپایی - لوک مک گرگور - ۱۳۹۹/۵/۷ صبح ۰۶:۴۴

(۱۳۹۹/۵/۶ عصر ۰۷:۳۶)نسیم بیگ نوشته شده:  

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/5/54/The_Platform_poster.jpg

platform

با هم یک فیلم رو به توصیه دوستانم دیدم .بسیار با آب و تاب تعریفش را میکردند ولی :

داستان ضعیف . روابط منطقی ضعیف . نتیجه گیری ضعیف . فیلم تلاش دارد خوی وحشی گری انسان در شرایط سخت زندگی را به تصویر بکشد ولی فقط در یک صورت از فیلم لذت خواهید برد . اینکه به هیچ چیز فکر نکنید و پیش فرض های ذهنی کارگردان را ((هر چقدر هم که غیر منطقی است)) بپذیرید .

خیلی وقت است به حال هنر هفتم تأسف میخورم .

فیلم ساختن ، کار هر ننه قمری نیست .

سلام بر دوست گرامی نسیم بیگ. این فیلمی که گفتید من ندیده ام و به احتمال زیاد هم نخواهم دید. چون روحیات من با این سبک فیلم‌ها سازگاری ندارد. من هم در تماشا کردن فیلم ها همیشه مشکل پسند بوده و هستم. اما نظری دارم. به اعتقاد من گاهی برای لذت بردن از فیلمها باید از چارچوب منتقدان و حتی بینندگان عادی خارج شد و فیلمهایی را تماشا کرد که از نظر منتقدان و حتی مردم, ضعیف بوده و یا حتی آن فیلم بسیار ناشناخته و گمنام باشد. خود من تعداد زیادی از فیلمهای مورد علاقه ام، فیلمهایی بودند که مورد پسند خیلی ها نبوده اند. فراموش نکنیم که هنر برخلاف علم هیچوقت ثابت نبوده و نخواهد بود. دو به اضافه دو همیشه چهار است و هیچ کس قادر نیست به شکلی منطقی این قاعده را تغییر دهد. اما یک داستان را می توان بر طبق اندیشه و افکار نویسنده آن به هزار شکل مختلف گسترش داد (البته تا جایی که منطق روایی اجازه دهد) و آن را عرضه کرد و زیبایی هنر نیز در همین نهفته است. مثلا یکی از فیلمهای مورد علاقه ام که فکر می کنم نه نظر منتقدان را جلب کرده و نه مردم را،(در سایت ای ام دی بی ریتینگی بسیار پایین دارد که آنهم حاصل مشارکت تعداد کمی از افراد است) Border Run ۲۰۱۲ با بازیگری شارون استون است. شاید همه دنیا بیایند و بگویند این بدترین فیلم شارون استون است. من به نظر همه آنها احترام می گذارم. اما مهم اینست که می دانم این نظر من نیست و تا جایی که به خاطر دارم این بهترین فیلمی بوده که از وی مشاهده کرده ام. چرا که به غیر از دلهره آور و واقع گرایانه بودن فضا و ساختارش که برایم جذاب بود, پیام فیلم را هم دوست داشتم. فیلم روی من اثر گذاشت و توانستم چند بار با رضایت به تماشایش بنشینم. داستان زنی گزارشگر که به شدت مخالف ورود مکزیکی ها به خاک ایالات متحده است. اما وقتی به دنبال برادر مفقودش پا به منطقه ای مرزی می گذارد و با درد و رنج مردم و بلاهایی که سر آنها می آورند(که سر خودش هم می آید) آشنا می شود، آنچه که به آن اعتقاد داشته را زیر سوال می برد!

شاید شما این فیلم را دیده باشید و حتی بدتان آمده که امری کاملا طبیعی است. چرا که فیلم دیدن یک مسئله کاملا سلیقه ای است و لذت بردن یا نبردن از ان به روحیات و طرز فکر انسان بر می گردد. اما حرف من اینست که بهتر است خود را محدود به سلیقه دیگران (چه منتقدان و چه انسانهای عادی) نکنیم و از حصار فیلمهای تحسین شده خارج شویم. قرار نیست که حتما مثل آنها بیندیشیم. حداقل برای من یکی که ثابت شده سلیقه ام با خیلی ها متفاوت بوده. البته من فیلمهای ناشناخته زیادی هم دیده که بدم آمده است، اما از تماشایشان ناراضی نیستم. چرا که از لابه لای آنها برخی از بهترین فیلم‌های عمرم را یافته و با آنها زندگی کرده ام.




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۹/۵/۷ عصر ۰۶:۳۰

(۱۳۹۹/۵/۷ صبح ۰۶:۴۴)لوک مک گرگور نوشته شده:  

(۱۳۹۹/۵/۶ عصر ۰۷:۳۶)نسیم بیگ نوشته شده:  

platform

با هم یک فیلم رو به توصیه دوستانم دیدم .بسیار با آب و تاب تعریفش را میکردند ولی :

داستان ضعیف . روابط منطقی ضعیف . نتیجه گیری ضعیف . فیلم تلاش دارد خوی وحشی گری انسان در شرایط سخت زندگی را به تصویر بکشد ولی فقط در یک صورت از فیلم لذت خواهید برد . اینکه به هیچ چیز فکر نکنید و پیش فرض های ذهنی کارگردان را ((هر چقدر هم که غیر منطقی است)) بپذیرید .

خیلی وقت است به حال هنر هفتم تأسف میخورم .

فیلم ساختن ، کار هر ننه قمری نیست .

سلام بر دوست گرامی نسیم بیگ. این فیلمی که گفتید من ندیده ام و به احتمال زیاد هم نخواهم دید. چون روحیات من با این سبک فیلم‌ها سازگاری ندارد. من هم در تماشا کردن فیلم ها همیشه مشکل پسند بوده و هستم. اما نظری دارم. به اعتقاد من گاهی برای لذت بردن از فیلمها باید از چارچوب منتقدان و حتی بینندگان عادی خارج شد و فیلمهایی را تماشا کرد که از نظر منتقدان و حتی مردم, ضعیف بوده و یا حتی آن فیلم بسیار ناشناخته و گمنام باشد. خود من تعداد زیادی از فیلمهای مورد علاقه ام، فیلمهایی بودند که مورد پسند خیلی ها نبوده اند. فراموش نکنیم که هنر برخلاف علم هیچوقت ثابت نبوده و نخواهد بود. دو به اضافه دو همیشه چهار است و هیچ کس قادر نیست به شکلی منطقی این قاعده را تغییر دهد. اما یک داستان را می توان بر طبق اندیشه و افکار نویسنده آن به هزار شکل مختلف گسترش داد ( البته تا جایی که منطق روایی اجازه دهد) و آن را عرضه کرد و زیبایی هنر نیز در همین نهفته است. مثلا یکی از فیلمهای مورد علاقه ام که فکر می کنم نه نظر منتقدان را جلب کرده و نه مردم را،(در سایت ای ام دی بی ریتینگی بسیار پایین دارد که آنهم حاصل مشارکت تعداد کمی از افراد است) Border Run 2012 با بازیگری شارون استون است. شاید همه دنیا بیایند و بگویند این بدترین فیلم شارون استون است. من به نظر همه آنها احترام می گذارم, اما مهم اینست که می دانم این نظر من نیست و تا جایی که به خاطر دارم این بهترین فیلمی بوده که از وی مشاهده کرده ام. چرا که به غیر از دلهر آور و واقع گرایانه بودن فضا و ساختارش که برایم جذاب بود, پیام فیلم را هم دوست داشتم. فیلم روی من اثر گذاشت و توانستم چند بار با رضایت به تماشایش بنشینم. داستان زنی گزارشگر که به شدت مخالف ورود مکزیکی ها به خاک ایالات متحده است. اما وقتی به دنبال برادر مفقودش پا به منطقه ای مرزی می گذارد و با درد و رنج مردم و بلاهایی که سر آنها می آورند(که سر خودش هم می آید) آشنا می شود، آنچه که به آن اعتقاد داشته را زیر سوال می برد!

شاید شما این فیلم را دیده باشید و حتی بدتان آمده که امری کاملا طبیعی است. چرا که فیلم دیدن یک مسئله کاملا سلیقه ای است و لذت بردن یا نبردن از ان به روحیات و طرز فکر انسان بر می گردد. اما حرف من اینست که بهتر است خود را محدود به سلیقه دیگران (چه منتقدان و چه انسانهای عادی) نکنیم و از حصار فیلمهای تحسین شده خارج شویم. قرار نیست که حتما مثل آنها بیندیشیم. حداقل برای من یکی که ثابت شده سلیقه ام با خیلی ها متفاوت بوده. البته من فیلمهای ناشناخته زیادی هم دیده که بدم آمده است، اما از تماشایشان ناراضی نیستم. چرا که از لابه لای آنها برخی از بهترین فیلم‌های عمرم را یافته و با آنها زندگی کرده ام.

سلام بر شما دوست گرامی . اتفاقاً من به دنبال فیلم های مشهور نیستم . به دنبال فیلم هایی هستم که حرفی برای گفتن دارند . سینمای تجاری را دوست ندارم . عمده فیلمهایی که تلاش دارم ببینم ، همان هایی هستند که تفکر عمیقی در پس آن است . فیلمهایی که در این تاپیک کمی در موردشان می نویسم ، فیلمهایی هست که مثلا از بقیه یک مقدار بهتر هستند ولی خیلی وقت ها تیرم به سنگ می خورد . به قول منتقدین ، فیلمها را ((سینه فیلی)) نمیبینم . از معرفی فیلم ممنونم .




RE: نقد های سرپایی - Kathy Day - ۱۳۹۹/۵/۸ عصر ۰۴:۴۴

(۱۳۹۹/۵/۶ عصر ۰۷:۳۶)نسیم بیگ نوشته شده:  

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/5/54/The_Platform_poster.jpg

platform

باز هم یک فیلم رو به توصیه دوستانم دیدم .بسیار با آب و تاب تعریفش را میکردند ولی :

داستان ضعیف . روابط منطقی ضعیف . نتیجه گیری ضعیف . فیلم تلاش دارد خوی وحشی گری انسان در شرایط سخت زندگی را به تصویر بکشد ولی فقط در یک صورت از فیلم لذت خواهید برد . اینکه به هیچ چیز فکر نکنید و پیش فرض های ذهنی کارگردان را ((هر چقدر هم که غیر منطقی است)) بپذیرید .

خیلی وقت است به حال هنر هفتم تأسف میخورم .

فیلم ساختن ، کار هر ننه قمری نیست .

این فیم را قبلا تماشا کردم و نظرم را هم در موردش نوشتم، با اینکه دوست نداشتم ولی با اطمینان میگویم: *پلتفرم* فیلم ضعیفی نیست متوسط رو به بالاست، چرا که با حداقل استانداردهای سینمای جهان همخوانی دارد، برای همین مخاطب عام علاقمند به این ژانر میپسندد ولی مخاطب خاص به سختی ارتباط برقرار میکند.




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۹/۶/۱۱ عصر ۰۸:۰۰

coma 2020

https://gistvile.com/wp-content/uploads/2020/08/Coma-2020.jpg

همانطور که دوستان میدونن ، من خیلی کم از فیلمی خوشم میاد و ازش تعریف میکنم . معمولا هم فقط سینمای آمریکا رو قبول دارم و از کشورهای دیگه فیلم نمیبینم . یه دلیلش به خاطر زبان هست . فیلمهای غیر انگلیسی ، باعث میشه هواسم از داستان به سمت زبان مکالمه فیلم پرت بشه . مخصوصاً اگر زبان فیلم ، زبانی باشه که از لحاظ آوایی زیبا هم نباشه ، دیگه واویلا .

بعد از چند وقت دیدن فیلم های بد ، این فیلم نظرم رو جلب کرد . یه فیلم روسی . فیلمی که به خاطر فضا سازی زیبا و ساختار شکنانه ، چنان من رو وارد بازی کرد که خلا های منطقی و شاید داستانی ، آزار دهنده نبود .

دیدنش رو به دوستانی که فیلمهای علمی تخیلی دوست دارند ، توصیه میکنم . البته حتما نسخه دوبله رو ببینید که مجبور نباشید همش هواستون به زیرنویس باشه و از جلوه های بصری فیلم نتونید لذت ببرید .




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۹/۶/۱۶ عصر ۰۹:۳۱

Irishman

سه ساعت و نیم فیلم . پر از اسامی گوناگون و پر از روابط گنگستری بی معنی که فقط آدم رو گیج میکنه . پر از ایده های تکراری با بازی 3 بازیگر معروف برای تضمین فروش فیلم .

در یک کلام

کارهای نتفلکس خوب از آب در نمیان . دیدم که میگم .




RE: نقد های سرپایی - کنتس پابرهنه - ۱۳۹۹/۸/۳۰ عصر ۰۷:۲۸

لوئیس بونوئل و سبک سورئال هیچ وقت مورد علاقه من نبوده و نیست. بعد از دیدن فیلمهای زیبای روز و تریستانا به خودم قول دادم که دیگر هیچ وقت سراغ سینمای بونوئل نروم تا اینکه موضوع ملک الموت وسوسه ام کرد و چقدر هم تماشایش لذت بخش بود. ملک الموت شاهکار بونوئل است و هنوز هم از به یاد آوردنش لذت میبرم. از آن فیلمهایی ست که در آینده باز هم به سراغش خواهم رفت. نمیدانم این ایده بی نظیر از کجا به ذهن بونوئل رسیده که برخلاف بقیه فیلمهایش، موضوع عجیبش ملموس و قابل فهم است.

اما چند وقت بود تصمیم داشتم فیلم جذابیت پنهان بورژوازی را هم ببینم تا شاید لذت دیدن ملک الموت برایم تکرار شود تا بالاخره دیشب فرصتی دست داد و به تماشایش نشستم. اما امان از این بونوئل... تا یک ساعت صحنه های نامفهوم و بی معنی را تحمل کردم اما بالاخره صبرم تمام شد و فیلم را قطع کردم و با خودم گفتم چرا باید اغتشاشات و یاوه گویی های ذهن بونوئل را که مطمئنم هدفی جز روشنفکرنمایی نداشته، تحمل کنم! این بار واقعن با خودم عهد بستم سراغ سینمای بونوئل نروم. به جای این سینمای کسل کننده میشود بارها و بارها زندگی شیرینِ فلینی، شب و ماجرای آنتونیونی و...  را دید و لذت برد. از بونوئل همان ملک الموتش برای من بس است.




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۹/۹/۱۱ عصر ۱۱:۳۲

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/1/13/Boss_Level_poster.jpg

boss level 2020

یک فیلم اکشن گیشه پسند و البته قابل تحمّل

داستان اصلی حول و حوش بازی با زمان میگرده و چاشنی طنز هم داره

انتخاب بازیگران فیلم رو نپسندیدم و شاید اگر همین بازیگران جابجا میشدند ، فیلم بهتر میشد .




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۹/۹/۱۷ صبح ۱۱:۳۳

https://images-na.ssl-images-amazon.com/images/I/91Pmk3JBR5L._AC_SY445_.jpg

all is lost

فیلم ساده و بدون داستان با بازی یک نفر . رابرت رد فورد . به نظرم نوشتن سناریو کار سختی نبوده . کافی بوده که نویسنده از دریا نوردی سر رشته داشته باشه و راجب حوادث دریایی تحقیق کرده باشه . بازی رابرت رد فورد با اون سن تو این فیلم قابل تحسینه . یک نکته که از اول فیلم خیلی اذیتم کرد و کلا منطق فیلم رو فرستاد هوا ، این بود که یه پیرمرد 70 ساله با یه قایق بادبانی وسط دریا ، بدون کمک چیکار میکنه ؟؟؟ شاید اگر یکی دو تا دیالوگ در خصوص اینکه این فرد از انسان ها متنفر شده و رفته تو دریا خودش رو گم کنه و شاید اصلا برا خود کشی رفته تو دریا در اول فیلم درج میشد ، با یه داستان فلسفی قشنگ روبرو میشیدیم که نشون میداد ، حفظ جان چقدر برا انسان با ارزشه ( حتی کسی که به ظاهر دوست داره خودش رو بکشه ) و دیگه اینکه این فرد چقدر دوست داره همون آدمهایی که ازشون متنفر شده ، به کمکش بیان .




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۹/۹/۳۰ صبح ۱۲:۳۷

https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcS2_bYa23EUA5ty1fYcqMDgWV5zwnuGmbsPMA&usqp=CAU

marriage story

با بازی اسکارلت یوهانسون و آدام درایور

ساخت شبکه نتفلکس

جزو 250 فیلم برتر آی ام دی وی

کسل کننده . غیر واقعی و غیر ملموس برای مخاطب ایرانی . با ریتمی بسیار آرام و خواب آور .

با علاقه نشستم پاش ولی نتونستم تا آخر تحملش کنم .

یه نمونه دیگه از کارهای در پیت نتفلکس .




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۹/۱۱/۹ صبح ۱۲:۰۳

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/1/14/Tenet_movie_poster.jpg/220px-Tenet_movie_poster.jpg

tenet 2020

فیلمی که باید 10 دفعه ببینی تا بفهمی چی شد . جلوه های ویژه جالبی داره . بازی با زمان به شکل پیچیده ای توش در جریانه . اینکه نولان ذهن پیچیده ای داره قابل تحسینه ولی از یه حدی که فیلم پیچیده تر میشه آدمهای بی اعصابی مثل من دیگه حال و حوصله ندارن وقت بذارن تا یه داستان رو بفهمن چی شد . نه اینکه با یه دفعه دیدن ازش لذت نبری ها . نه . قطعا جالبه ولی چون تو دنیای واقعی ، کارهای مهم تری غیر تحلیل یک فیلم داری ، نمیتونی یه داستان تخیلی رو بیشتر از اونی که ارزش داره واسش وقت بذاری تا بفهمیش .




RE: نقد های سرپایی - بانو الیزا - ۱۳۹۹/۱۱/۱۱ عصر ۰۴:۵۶

جناب نسیم بیگ حالا که در مورد فیلم جدید نولان نوشتید ( که من هنوز نتونستم ببینم ) بد نیست یک یادآوری بشه برای همه علاقمندان به فیلمهای جذاب و هیجانی و تخیلی که فیلم زیبای تلقین اثر کریستوفر نولان رو که در سال 2010 ساخته شد و اونقدر این فیلم در ذهن مخاطبان خودش باقی موند که قصه ای فیلم هنوز هم که هنوزه برای خیلی ها مثل یک معما می مونه

 من که همیشه عاشق سینمای کلاسیک و سینمای فاخر اروپا بودم برای تماشای چنین فیلمی ابتدا با مقاومت بالایی در خودم روبرو بودم .ولی بعد از اون تا بحال بارها و بارها این فیلم رو تماشا کردم که اعتراف میکنم هر بار که این فیلم رو تماشا میکنم ضمن اینکه هر بار جزییات جالب تری رو پیدا میکنم ، لذت بیشتری هم میبرم

من از طرفداران فیلمهای نولان نبودم ولی واقعا همیشه بخاطر این فیلم ارزشمند در دلم ستایش کردم کارگردانی رو که این همه وقت گذاشت برای تکمیل و باز نویسی فیلمنامه و ساخت هوشمندانه ی فیلم که در طی این سالها این همه مورد توجه تماشاگران و منتقدین قرار گرفته و به جرات میشه گفت سینما رو تکان داد.




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۹/۱۱/۱۴ صبح ۱۲:۱۸

https://musicart.xboxlive.com/7/57945100-0000-0000-0000-000000000002/504/image.jpg?w=1920&h=1080

don't tell a soul

فیلمی ساده با بازیگر های نه چندان مطرح ولی فیلمانه قابل قبول که مخاطب رو درگیر خودش میکنه . دیدنش خالی از لطف نیست . البته داستان گیرهای منطقی داره و میشد بهتر باشه ولی در حد یک فیلم در کلاس خودش بد نیست




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۹/۱۱/۲۷ صبح ۱۰:۰۴

https://covercity1.ir/wp-content/uploads/2021/02/Little-Fish-2020-1.jpg

little fish 2020

آقا آدم چقد میتونه بد سلیقه باشه ؟ چقد میتونه ضد حال باشه ؟ چقد میتونه حال به هم زن باشه ؟

یه داستان تقریباً عاشقانه که میتونه آخرش امیدوارانه تموم بشه ، چرا اینقد گند باید تموم بشه ؟

داستان یک ویروس جدیده که باعث میشه افراد حافظه شون رو از دست بدن .

شوهر طرف مریض میشه و زنه تلاش میکنه شفا پیدا کنه . آخرش یارو همه چی یادش میره و میذاره میره

خمیر مایه داستان خیلی چالشی و هیجان انگیزه ولی آخر فیلم به کارگردان فحش خواهید داد.




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۹/۱۲/۱ عصر ۱۰:۲۷

monster hunter 2020

یک فیلم تخیلی / با جلوه های ویژه خوب و سناریوی فوق العاده نخ نما و ابتدایی




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۰ عصر ۰۴:۴۸

the ballad of baster scruggs

نمیدونم چه کسی پشت شبکه نت فلکس هست ولی این شبکه تمام همت خودش رو گذاشته روی کارهای پر خرج و نچسب .

6 داستان وسترن و کوتاه رو نقل میکنه . این فیلم با اینکه یه فضای تقریباً غیر واقعی رو برای بیننده تداعی میکنه و بیننده انتظار پایان درام رو نداره ولی ، سرنوشت های شومی رو برای قهرمانان هر قسمت به تصویر میکشه .

نمیدونم . شاید صاحبان نت فلکس دچار بیماری دگر آزاری هستند.




RE: نقد های سرپایی - Stalker - ۱۳۹۹/۱۲/۱۰ عصر ۱۱:۰۶

(۱۳۹۹/۱۲/۱۰ عصر ۰۴:۴۸)نسیم بیگ نوشته شده:  

the ballad of baster scruggs

نمیدونم چه کسی پشت شبکه نت فلکس هست ولی این شبکه تمام همت خودش رو گذاشته روی کارهای پر خرج و نچسب .

6 داستان وسترن و کوتاه رو نقل میکنه . این فیلم با اینکه یه فضای تقریباً سو رآل داره و واقع نگری از فضاهاش برداشت نمیشه ولی ، سرنوشت های شومی رو برای قهرمانان هر قسمت به تصویر میکشه .

نمیدونم . شاید صاحبان نت فلکس دچار بیماری دگر آزاری هستند.

دقیقا همینطور هست. من اخیرا فیلم Kaos ساخته‌ی برادران تاویانی رو با دوبله قدیمی دیدم. بهترین توصیفی که از اون فیلم شده رو به نظرم یکی در سایت rottentomato گفته:

https://www.rottentomatoes.com/m/kaos/reviews?type=user

This [Kaos] is the film that Buster Scruggs wanted to be

به نظر من هم برادران کوئن خواسته بودن ادای برادرای تاویانی رو در بیارن. ولی آن کجا بود و این کجا.




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۴۰۰/۱/۱۶ عصر ۰۷:۴۸

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/7/7a/Anthropoid_%28film%29.png

Anthropid

فیلمی در خصوص گروه های مخفی مسلح کشورهای اشغال شده در زمان جنگ جهانی دوم که بر ضد آلمان ها می جنگیدند .

داستان حول و حوش تلاش برای ترور یکی از فرماندهان نازی توسط یکی از این گروه ها میچرخه و پایانی دراماتیک داره .

نقش اول داستان رو کالین مورفی داره و آدم یاد سریال پیکی بلایدز می افته .

دارم یه تریلر ازش میسازم که به نوعی اسپویل کردن هم هست XD . آماده شد تقدیم میکنم . یک بار دیدنش خالی از لطف نیست .

اینم یه تیزر آماتور دست ساز :D

https://aparat.com/v/1MpAw




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۴۰۰/۱/۲۲ عصر ۰۷:۱۸

دقیقاً همین جوری که حمایت میکنید آدم به وجد میاد که بازم ادامه بده




RE: نقد های سرپایی - سروان رنو - ۱۴۰۰/۱/۲۳ عصر ۰۵:۰۰

نسیم بیگ , نقدها رو از سرپایی تبدیل کن به نشسته !

مطمئنا اینطوری بیشتری خواننده خواهد داشت.:cheshmak:

توضیحات بیشتر و نقد شخصی هم در حد یکی دو پاراگراف از زبان خودت بنویس تا جذاب تر بشه. اضافه کردن یکی دو عکس از فیلم یا سکانس ها هم پست رو بهتر و زیباتر می کنه.

و اما بعد ...

این لینک کلیپ دست ساز که از فیلم Anthropoid گذاشتی کار خودته ؟! shakkk!




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۴۰۰/۱/۲۳ عصر ۰۹:۳۴

(۱۴۰۰/۱/۲۳ عصر ۰۵:۰۰)سروان رنو نوشته شده:  

نسیم بیگ , نقدها رو از سرپایی تبدیل کن به نشسته !

این لینک کلیپ دست ساز که از فیلم Anthropoid گذاشتی کار خودته ؟! shakkk!

نمیخوام داستان رو لو بدم واسه همین در حد یکی دو خط مینویسم

این تیزر هم کار خودمه

نزدیک 40 سالم شده . حال و حوصله ندارم بیشتر وقت بذارم و الا بهتر هم میشد بسازم




RE: نقد های سرپایی - سروان رنو - ۱۴۰۰/۱/۲۴ صبح ۱۱:۰۷

(۱۴۰۰/۱/۲۳ عصر ۰۹:۳۴)نسیم بیگ نوشته شده:  

این تیزر هم کار خودمه

نزدیک 40 سالم شده . حال و حوصله ندارم بیشتر وقت بذارم و الا بهتر هم میشد بسازم

یعنی اون کانال هم مال خودته ؟

انتخاب صحنه هاش بدک نبود اما موزیک اش نامناسب بود.




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۴۰۰/۱/۲۶ عصر ۰۷:۵۳

(۱۴۰۰/۱/۲۴ صبح ۱۱:۰۷)سروان رنو نوشته شده:  

(۱۴۰۰/۱/۲۳ عصر ۰۹:۳۴)نسیم بیگ نوشته شده:  

این تیزر هم کار خودمه

نزدیک 40 سالم شده . حال و حوصله ندارم بیشتر وقت بذارم و الا بهتر هم میشد بسازم

یعنی اون کانال هم مال خودته ؟

انتخاب صحنه هاش بدک نبود اما موزیک اش نامناسب بود.

کانال مال خودمه

موزیکش مال سریال پیکی بلایدز بود و متن شعرش هم به نظرم بد نبود واسه این گذاشتم و الا موزیک حماسی تر داشتم




RE: نقد های سرپایی - سروان رنو - ۱۴۰۰/۱/۲۶ عصر ۰۸:۱۴

نسیم بیگ !

من فریب این کلیپ تو رو خوردم و فیلم   Anthropoid رو دیدم !

بدک نبود. برای من که پژوهشگر تاریخ هستم خوب بود.

فقط  نباید دو تا کماندو  بتونن اینهمه آلمانی رو بکشن. فیلم باید بیطرفانه باشه. نمی دونم چه مرضی هست که هر کشوری که می خواد  از قهرمان هاش  فیلم بسازه حتما باید مقداری خالی بندی هم چاشنی داستان اش کنه . شاید در قدیم برای مردم جذاب بود اما امروزه دیگه کسی با این خالی بندی ها حال نمی کنه.

روی هم رفته ارزش یک بار دیدن را داره. eeiikk




RE: نقد های سرپایی - مارک واتنی - ۱۴۰۰/۱/۲۷ عصر ۰۱:۱۶

سلام

سروان رنوی عزیز حرف شما کاملا درسته! همیشه تو فیلم های جنگی و اون هم بخصوص در یکی دو دهه اخیر همیشه سربازهای آلمانی موجوداتی فلک زده و بی عرضه نشون داده شدن و یک نفر از نیروهای متفقین براحتی چند ده نفر از اون ها رو می کشه!

کمتر فیلم جنگی ای تو این اواخر دیدم که با واقعیت جور در بیاد ولی مدتی قبل یک فیلم دیدم بنام "دوازدهمین مرد" که برام خیلی جالب بود. این فیلم بر اساس واقعیت ساخته شده و خیلی کمتر توش خالی بندی داره!

 

 

داستان فیلم هم درباره فرار یکی از دوازده سرباز نروژی از تعقیب نیروی‌های آلمانی در دوران جنگ جهانی دوم هست. ۱۲ سرباز مقاومت نروژی مأموریت دارند تا علیه قوای آلمانی که نروژ رو اشغال کردن، عملیات انجام بدن.

 
 


RE: نقد های سرپایی - سروان رنو - ۱۴۰۰/۱/۲۷ عصر ۰۹:۳۴

(۱۴۰۰/۱/۲۷ عصر ۰۱:۱۶)مارک واتنی نوشته شده:  

سروان رنوی عزیز حرف شما کاملا درسته! همیشه تو فیلم های جنگی و اون هم بخصوص در یکی دو دهه اخیر همیشه سربازهای آلمانی موجوداتی فلک زده و بی عرضه نشون داده شدن و یک نفر از نیروهای متفقین براحتی چند ده نفر از اون ها رو می کشه!

 

دقیقا مارک !::ok:

یکی نیست بهشون بگه که اگر واقعا آلمانی ها اینقدر پخمه بودن چطور تونستن 17 تا کشور رو به این سرعت بگیرن و همزمان با  نصف کشورهای دنیا 6 سال جنگ کنن ؟!! و در پایان هم آمار کشته های نظامی شون فقط 10 درصد کشته های جنگ جهانی دوم باشه !

اگر قرار بودن سربازاشون اینطور مثل برگ خزان بر زمین بیفتن که همون نیمه ی اول جنگ , مردهای آلمانی تموم میشدن !!

و اما بعد ...

فکر کنم این فیلمی که گفتی رو دیدم .shakkk!

همونی نیست که آخرش به یک سورتمه می بندنش و قاطی گله گوزن ها میشه و .... ؟




RE: نقد های سرپایی - مارک واتنی - ۱۴۰۰/۱/۲۸ صبح ۱۰:۵۱

(۱۴۰۰/۱/۲۷ عصر ۰۹:۳۴)سروان رنو نوشته شده:  

دقیقا مارک !::ok:

یکی نیست بهشون بگه که اگر واقعا آلمانی ها اینقدر پخمه بودن چطور تونستن 17 تا کشور رو به این سرعت بگیرن و همزمان با  نصف کشورهای دنیا 6 سال جنگ کنن ؟!! و در پایان هم آمار کشته های نظامی شون فقط 10 درصد کشته های جنگ جهانی دوم باشه !

اگر قرار بودن سربازاشون اینطور مثل برگ خزان بر زمین بیفتن که همون نیمه ی اول جنگ , مردهای آلمانی تموم میشدن !!

و اما بعد ...

فکر کنم این فیلمی که گفتی رو دیدم .shakkk!

همونی نیست که آخرش به یک سورتمه می بندنش و قاطی گله گوزن ها میشه و .... ؟

کاملا درسته. آلمان خیلی قدرتمند بود. البته طبیعیه که وقتی در واقعیت زورشون به آلمان نرسید، توی فیلم هاشون کاری می کنن تا زورشون بهش برسه!

بله همون فیلم هست. فیلم خیلی خوبیه. خوشحالم که دیدینش  ::ok:




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۴۰۰/۱/۲۸ عصر ۰۷:۳۴

یه پیشنهاد دارم و اون اینکه اگر امکانش هست بنده به جای نوشتن ، فایل صوتی از نقد ها بذارم . اینجوری مطلب بیشتری تقدیم خواهم نمود .

اون کلیپ اصلی هم که گفتم این آهنگ رو از روش ورداشتم این کلیپ پیکی بلایدز هست

https://www.y o u t u b e . c o m/watch?v=jMMUgnf2E9c

Here I go out to see again
The sunshine fills my hair and dreams hang in the air
Gulls in the sky and in my blue eyes
You know it feels unfair, there's magic everywhere
Look at me standing here on my own again, up straight in the sunshine
No need to run and hide, it's a wonderful, wonderful life
No need to laugh or cry, it's a wonderful, wonderful life
The sun's in your eyes, the heat is in your hair
They seem to hate you because you're there
And I need a friend, oh, I need a friend
To make me happy, not stand there on my own
Look at me standing here on my own again, up straight in the sunshine
No need to run and hide, it's a wonderful, wonderful life
No need to laugh or cry, it's a wonderful, wonderful life
Mmm, mmh, mmh, mmh, mmh
I need a friend, oh, I need a friend
To make me happy, not so alone
Look at me here, here on my own again, up straight in the sunshine
No need to run and hide, it's a wonderful, wonderful life
No need to laugh or cry, it's a wonderful, wonderful life
It's a wonderful life, it's a wonderful life, it's a wonderful life




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۴۰۰/۱/۲۸ عصر ۰۹:۳۵

(۱۴۰۰/۱/۲۷ عصر ۰۱:۱۶)مارک واتنی نوشته شده:  

 داستان فیلم هم درباره فرار یکی از دوازده سرباز نروژی از تعقیب نیروی‌های آلمانی در دوران جنگ جهانی دوم هست. ۱۲ سرباز مقاومت نروژی مأموریت دارند تا علیه قوای آلمانی که نروژ رو اشغال کردن، عملیات انجام بدن.

 

این فیلم رو نصفه نیمه دیدم . نفهمیدم بالاخره نفر دوازدهم تونست یه کار پر ارزش بکنه یا فقط هنرش این بود که از دست آلمانی ها فرار کرد ؟؟؟

یاد ژانوالژان افتادم که همش مشغول در رفتن بود . یا مثلا دختری به نام نِل که با بابابزرگش همش داشتن در میرفتن .

به دلیل ضعف اعصاب ، فیلمهایی که همش مشغول نمایش زجرکشیدن های آرتیست فیلمه رو نمی تونم ببینم. مثل همین فیلم یا (از گور برخاسته)

ایضاً فیلم های ترسناک

ولی باز هم متشکرم




RE: نقد های سرپایی - سروان رنو - ۱۴۰۰/۱/۲۹ عصر ۰۲:۲۰

(۱۴۰۰/۱/۲۸ عصر ۰۹:۳۵)نسیم بیگ نوشته شده:  

این فیلم رو نصفه نیمه دیدم . نفهمیدم بالاخره نفر دوازدهم تونست یه کار پر ارزش بکنه یا فقط هنرش این بود که از دست آلمانی ها فرار کرد ؟؟؟

یاد ژانوالژان افتادم که همش مشغول در رفتن بود . یا مثلا دختری به نام نِل که با بابابزرگش همش داشتن در میرفتن .

نکته جالبی گفتی.:rolleyes:

البته حالا ژان والژان در هنگام فرارهاش دو تا کار مفید هم انجام داد: یکی بلند کردن کالسکه از روی اون شهروند و دیگری ساپورت کردن کوزت .

اما واقعا بعضی ها خیلی زجر می کشن و کلی سختی تحمل می کنن بدون اینکه خاصیتی برای جامعه یا اطرافیان خودشون داشته باشن.

یادمه یکبار یک نفر رو برای مصاحبه آورده بودن و می گفت هم قبل انقلاب و هم بعد انقلاب کلی زندان رفته و شکنجه ها شده و  ... . این آدم هیچ آجری روی آجر نگذاشته بود یا کتابی یا حتی سخنرانی مفیدی یا روشنگری ای یا .... فقط هنرش مبارزه بود !! و ایجاد استهلاک برای زندان های حکومت ها ... و البته تولید مثل دو سه تا بچه که طبق همون مستند اونا هم باباشون رو قبول نداشتن !




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۴۰۰/۱/۳۰ عصر ۰۷:۴۳

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/f/f0/Mosul_%282019_drama_film%29.jpg/220px-Mosul_%282019_drama_film%29.jpg

mosul موسل

شاید یکی از دلایلی که نتفلکس هنوز وجود داره ، پرداختن به چیزاییه که هنوز بهش نپرداختن و الا کارهایی که میسازه عموما دلچسب نیست.

مثل اون زمانا که ماها میشستیم و سریال های مثلا طنز 90 قسمتی صدا و سیما رو تماشا میکردیم .

دلیلش خوبیش نبود . دلیلش ناچاری بود khhnddh

موسل رو به این دلیل دیدم که تا حالا فیلم جدی در خصوص نبرد با داعش ندیده بودم . به غیر سریال طنز پایتخت 5 که در خصوص جنگ با داعش علی رغم طنز بودن کار و اینکه آدم ازش انتظار این رو نداره که فضاسازی خوبی رو بتونه در این خصوص به تصویر بکشه و فضای رعب انگیز اونجا رو نشون بده ( که البته تونست بدون به تصویر کشیدن جنایات داعش این حس رو برای من ایجاد کنه )، کارهای دیگه نتونست برام جالب و گیرا باشه .

حالا این کار (موسل) قرار بود که یه کار جدی باشه .

باید عرض کنم که کار یه کار متوسط بود . با اشتباهات همیشگی فیلمسازهای غربی در خصوص به تصویر کشیدن انسان ها و روابط انسانی در خاورمیانه که نمیدونم عمدیه یا سهوی. بازیگرها جدید هستن. روابط بین بازیگرها مصنوعی به نظر میرسه. جلوه های ویژه کم خرج برای این کار استفاده شده. سناریو رو میشه در نصف خط بیان کرد و مابقی حواشی کاره. من همیشه ایرادات منطقی داستان رو توهین کارگردان به بیننده میدونم و خیلی بهم بر میخوره تا جایی که نظرم راجب فیلم تحت تاثیر قرار میگیره که معمولا تو اکثر فیلم ها هست .

در کل ، شاید بشه یک بار دیدش.




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۴۰۰/۲/۳۰ صبح ۱۰:۵۱

https://images-na.ssl-images-amazon.com/images/I/51W45N1877L._SY445_.jpg

downfall 2004

از یکی از دوستان خواهش میکنم اگر مطالب خوبی در مورد این فیلم دارن بنویسن چون همونطور که میدونید من خیلی اهل توضیح دادن نیستم .

و اما بعد

فیلم تاریخی خوبیه . فضا سازی مناسبی داره و انسان با اتفاقات فیلم همراه میشه . حماقت هیتلر در فرماندهی و رهبری مردم به خوبی نمایش داده شده تا جایی که من به دلیل ضعف اعصاب نمی تونستم بشینم از اول تا آخر فیلم رو یه دفعه ببینم .

خلاصه خوبه آقا . ببینیدش . البته اگر ندیدید .




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۴۰۰/۱۰/۹ عصر ۰۴:۰۳

https://www.earlygame.com/uploads/images/_1200x630_crop_center-center_82_none/reasons-why-suicide-squad.png?mtime=1626342376

جوخه انتحار یک و دو

با سلام عزیزان . یه مدت نبودم چون نمیدونستم اینجا رو هیتلر کردن و واسم نمی اومد بالا سایت . بگذریم .

جوخه انتحار یک فیلم ابر قهرمانیه با این تفاوت که ابرقهرمان ها میمیرند و جایگزین می شوند با مدل های دیگه .

چیز جدیدی نداره . همون جنگ خیر و شر همیشگی . شاید با ایده های تکراری و لباس های ابرقهرمانی مسخره تر.

ابر قهرمانانی که انسان های شروری بودند و به زور تهدید و ... در جهت منافع آمریکا مجبورند بجنگند و در میان ماموریت ها ممکنه با جهان انسان ها یه سمپاتی کوچیکی هم پیدا کنند.

بعضی از این ابر قهرمان ها اصلی ترند و برخی فرعی ( که اگر نباشند ضرری به فیلم نمی رسه )

در کل یک دوگانه تجاری است . شاید این مدل فیلم ها رو بشه ( فیلمآمریکایی ) نام برد . مثل فیلمفارسی . چون همیشه هستند و همیشه ایده های تکراری و لباس های مسخره .

البته جوخه انتحار دو به مراتب مزخرف تر از اولی هست .




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۴۰۰/۱۰/۱۷ عصر ۰۷:۳۳

https://flxt.tmsimg.com/assets/p185846_b_v8_ad.jpg

breaking bad

از اونجایی که دیدم فیلم نمیتونه انتظاراتم رو برآورده کنه ، رفتم ببینم سریالهای معروف چی داره واسه گفتن .

خوب سریال ((افسارگسیخته)) یا برکینگ بد ، یکی از سریالهایی هست که خیلی سر و صدا کرده بود و خیلی ازش تعریف میکردن ، اما :

نمیدونم شاید یه نفر مثل من کلا نباید از هنر های تصویری انتظار زیادی داشته باشه شایدم سلیقه ها خیلی افت پیدا کرده ، چه سازنده و چه تماشاگر

شنیده بودم زمانی که داستان نویس شرلوک هلمز ، داستان رو با مرگ هلمز تمام کرد ، تو انگلیس واسه شرلوک مراسم ختم گرفتن و و و . این حتما به دلیل باورپذیر بودن و کاریزما بودن شخصیتش بوده ولی دیگه اونجور کارها مث که تخمش رو ملخ خورده

مجبورم یه مقدار از این داستان رو فاش کنم که دوستان بفهمن غر نمیزنم و کارها چیپ شده:

داستان فوق در مورد یه دبیر شیمی دبیرستان هست که آدم خوبیه . جزو اون قشر جامعه هست که با سیلی صورتشون رو سرخ نگه میدارن . یه زن پا به ماه داره و یه پسر فلج . دست بر قضا ، متوجه میشه که سرطان ریه گرفته و از اون به بعد تصمیم میگیره که با تولید مواد مخدر صنعتی برای درمان بیماریش و بعد از مرگش واسه خانوادش پول جمع کنه . ولی :

سیر بد شدن این شخصیت خیلی سریع اتفاق می افته . من بیننده نمیتونم با این تغییر شخصیت سمپاتی پیدا کنم . در طول سریال اطرافیانش بهش پیشنهاد کمک میکنن ولی قبول نمیکنه . چرا ؟ رد کردن کمک سایرین غیر منطقی به نظر میاد . اونم در حالی که داره میبینه که داره قاطی جنایت میشه . اونم یک فرد 50 ساله که آدم محترم و فرهنگی ای است .

از اواخر فصل اول تا اوایل فصل پنجم ، یه داستان تکراری رو تماشا میکنید که خریداران مواد هی عوض میشن و حذف میشن و خطراتی شخصیت اول رو تحدید میکنه . چیز جدیدی وجود نداره .

و در انتها خانواده فرد از هم میپاشه و خودش هم میمیره .

خوب یعنی چی ؟ یعنی مواد بده ؟ یعنی خانمان بر اندازه ؟

میشد خیلی بهتر و منطقی تر با استفاده از همین عناصر داخل داستان ، با یه مقدار خلاقیت ، یه داستان اخلاقی و باور پذیر رو ساخت که همین پیام رو داشته باشه و تو ذهن ها بمونه .

اگر خواستید میگم چطوری .

یه عطش خیلی بدی در خصوص رسانه های تصویری داره به وجود میاد که افراد رو دارن سوق میدن که از شخصیت های منفی ، بیشتر از شخصیت های مثبت خوششون بیاد و کلا سمپاتی افراد جامعه بره به سمت شخصیت های شرور .

متاسفم .

پی نوشت : به نظر شما اصلاح و باز نویسی اینجور داستان ها کار بیهوده ایه ؟




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۴۰۱/۲/۱۹ عصر ۰۸:۴۸

https://m.media-amazon.com/images/I/81m0zkbOM4L._SL1500_.jpg

unknown soldier 2017

یک فیلم فنلاندی در خصوص جنگ فنلاند و روسیه که مثلا رشادت های سربازهای فنلاندی رو نشون میده . فیلم داستان خاص یا قهرمان خاص نداره و صرفا به اتفاقات داخل جبهه نبرد میپردازه و چند پلان حاشیه ای از خارج جنگ هم داره که حیلی جدی نیست .

در کل یک فیلم معمولی بود




RE: نقد های سرپایی - سروان رنو - ۱۴۰۱/۲/۱۹ عصر ۱۰:۱۷

نسیم بیگ !

تو که به حواشی بازیگران علاقه داری و پیگیر دادگاه امبر هرد و جانی دپ بودی بیا این داستان مصاحبه جدید گوگوش با هما سرشار رو تحلیل کن.

این  هم کلاسیک تر هست هم برای تاریخ هنر ایران نکات مهم تری داره :cheshmak:

https://techrato.com/2022/05/08/googoosh-interview-with-homa-sarshar/

گوگوش - هما سرشار




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۴۰۱/۲/۲۱ عصر ۰۴:۱۲

(۱۴۰۱/۲/۱۹ عصر ۱۰:۱۷)سروان رنو نوشته شده:  

نسیم بیگ !

تو که به حواشی بازیگران علاقه داری و پیگیر دادگاه امبر هرد و جانی دپ بودی بیا این داستان مصاحبه جدید گوگوش با هما سرشار رو تحلیل کن.

جناب سروان عزیز ! خود سینما برای من آنقدر حیاتی نیست که حواشی آن بخواهد باشد . ولی داستان جانی دپ مقداری متفاوت بود. نمیدانم به چه علت ، شاید به خاطر عمل ها و عکس العمل های افراد درون دادگاه که واقعا یک فیلم کمدی سیاه از درونش در میاید به آن علاقمند شده باشم . شاید واقعا من اشتباه میکنم ولی در حال حاضر پیگیری آن برایم جالب شده . گرچه همین الان هم برایم ثابت شده که جانی دپ بی گناه است و با وجود عدم فعالیت جانی دپ در صفحه اینستاگرامش ، حداقل روزی 100 هزار نفر به فالوورهایش اضافه میشود و میم های زیادی در فضای مجازی در خصوص این دادگاه در آمده است .

با بالارفتن سنم ، به موضوعات مختلف از دیدگاه اخلاقی و برای عبرت گرفتن هم نگاه میکنم و صرفا جنبه سرگرمی ندارد .

این ویدئو به صورت کامل توضیح میدهد که ماجرا چه بوده است :

https://www.y o u t u b e . c o m/watch?v=mqc0BKfEaiw




RE: نقد های سرپایی - مموله - ۱۴۰۱/۲/۲۲ عصر ۰۵:۴۱

(۱۴۰۱/۲/۱۹ عصر ۱۰:۱۷)سروان رنو نوشته شده:  

نسیم بیگ !

تو که به حواشی بازیگران علاقه داری و پیگیر دادگاه امبر هرد و جانی دپ بودی بیا این داستان مصاحبه جدید گوگوش با هما سرشار رو تحلیل کن.

این  هم کلاسیک تر هست هم برای تاریخ هنر ایران نکات مهم تری داره :cheshmak:

https://techrato.com/2022/05/08/googoointerview-with-homa-sarshar/

گوگوش - هما سرشار

یه چیزی که من بعد از دیدن مصاحبه گوگوش دستگیرم شد اینه که واقعا همه چیز اونطور نیست که از دور دیده میشه آدم های معروف هم باتمام شهرت و محبوبیت بالاخره انسان هستند بعضی حرف هاشون ممکنه  به مذاق بقیه خوش نیاد .

 گوگوش بنظرم سنت شکنی کرد و راجع به زندگی شخصی خودش با شوهر هاش و بچه اش گفت  از اعتیاد از مسائل مالی از از دست دادن هاش از شراکت اش و...

البته بنظر گفتگو یه کم مهندسی شده بود بالاخره منوتو هم باید یه چیزی کاسب میشد دیگه




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۴۰۱/۲/۲۸ صبح ۰۸:۴۱

spy game

https://www.cinema.de/sites/default/files/styles/schema_org/public/sync/cms3.cinema.de/imgdb/import/dreams2/1001/010/2/1001010291.jpg?itok=xd9HDR80

در یک کلام

((( طلا )))




Beau Is Afraid - رابرت - ۱۴۰۲/۴/۲۰ عصر ۰۶:۲۵

* قبل از هر چیز لازم است تأکید کنم که این نظرات شخصی من است. چه بسا دوستان دیگر نظرات متفاوتی داشته باشند. به هر حال مقوله هنر، علاوه بر علم، صنعت و تکنیک تا حدود زیادی متأثر از سلیقه شخصی نیز هست...

به تازگی ناچار شدم فیلم Beau Is Afraid را ببینم. معمولاً اگر همان ابتدا از فیلم، سریال و به طور کلی ژانر نمایشی خاصی خوشم نیاید، رهایش می‌کنم و دیگر زحمت تماشای آن را به خود نمی‌دهم! (این موضوع درمورد کتاب صدق نمی‌کند؛ زیرا ممکن است در بعضی سبک‌ها مجبور باشید، موضوع را بیشتر بسط دهید و با متن همراه شوید؛ اما آثار تصویری از همان ابتدا شاکله‌ای دارند که معرف زیربنای‌شان است: نور، تصویر، موسیقی، تدوین، کارگردانی و داستان)  خلاصه اینکه اگر ناچار نبودم، فیلم Beau Is Afraid را پس از ۵ دقیقه رها می‌کردم. این نوع آثار واقعاً با سلیقه من سازگار نیستند...

فیلم Beau Is Afraid به کارگردانی Ari Aster، محصول 2003 آمریکا

خلاصه داستان:

بو واسرمن مرد میان‌سال پارانوئیدی است که به شدت تحت سلطه مادر سرکوبگرش (مونا) قرار دارد. مونا از همان کودکیِ بو، چنان چیزهایی درمورد بیماری ارثی عجیب پدر، زندگی، رابطه با مردم، جامعه و ... به بو خورانده که او را تا مرز دیوانگی پیش برده است. بو در محله‌ای شلوغ، پر بِزه و کثیف زندگی می‌کند و از آن بدتر، اوهام وحشتناک در خواب و آپارتمان استیجاری‌اش نیز رهایش نمی‌کنند. مونا زنی بسیار ثروتمند است؛ اما بو را وادار کرده تا به تنهایی در محله‌ای فقیرنشین زندگی کند. قرار است بو در سالروز مرگ پدر -که هرگز او را ندیده است- به خانه مادری برود؛ اما شنیدن خبر مرگ دهشتناک مونا، همه چیز را به هم می‌ریزد...*

نظر مختصر من بر این فیلم:

 این فیلم ماهیتی بسیار بسیار خشن داشته و انرژی منفی زیادی را به بیننده منتقل می­‌کند. کارگردان جوان فیلم (Ari Aster) گویا به دنبال مانور و به رخ کشیدن قدرت خود بوده است! او با ادعای روشن­فکریِ فلسفی و تمسک به فضای سورئالیستی، اثری را در ژانر روان‌شناختی (Psychology) ساخته که بسیار طولانی و خسته‌­کننده است و هیچ منطق روایی درستی در آن جای ندارد! مباحث روان­شناختی این فیلم، بیشتر تحت تأثیر نظریات زیگموند فروید (مادر سرکوبگر- کنترل­‌گر) مطرح شده و علاوه بر پارانویا، چند بیماری دیگر مثل مازوخیست و جنون آنی نیز توسط شخصیت‌­های مختلف به تصویر کشیده شده­‌اند.

با وجود نماهای کوتاه و کات‌­های تند، بسیاری از وقایع داستان – مخصوصاً در قسمت‌­های میانی (خانه راجر و سکانس­‌های جنگل)- اضافی و بیش از حدّ طولانی هستند. (زمان فیلم ۱۷۹ دقیقه است)

از حق نباید گذشت کارگردانی، فضاسازی (طراحی صحنه و لباس، گریم، جلوه‌های ویژه)، تدوین و فیلم‌برداریِ اثر فوق‌­العاده‌­اند و مخصوصاً بازی واکین فینیکس در نقش بو، مسحورکننده و اعجاب‌­آور است. میمک چهره و حتی صوت و لحن فینیکس به عنـوان یک مرد روان­‌پریش و تحت سلطه، بی‌­نظیر و بسیار باورپذیر است و شاید بارزترین وجه مثبت این فیلم، بازی هنرمندانه اوست.

Joaquin Phoenix در فیلم Beau Is Afraid

به طور خلاصه درمورد داستان این فیلم می‌­توان گفت: محتوای مغشوش، پر ادعا و تشویش‌آفرینی که پشت سر ظاهر بصریِ زیبا مخفی شده است!

به عقیده اینجانب، سه عیب بزرگ بر فیلمنامه این اثر وارد است:

 ۱) در واقع این نوع فیلم‌­ها از مقوله کیفیت بصری سوءاستفاده کرده و هیچ منطق روایی استانداردی را رعایت نمی­‌کنند. به همین خاطر داستانِ پر اشکال خود را هر طور که بخواهند، پیش می­‌برند و اگر مخاطب این "چیستی" را زیر سؤال ببرد، به نادانی و نفهمی متهم می­‌شود!

۲) شخصیت‌­پردازی این اثر، بسیار سطحی و خام است. غیر از قهرمان داستان (بو) هیچ شخصیتی به صورت کامل پرداخت نشده است. حتی شخصیت مادر (مونا) دارای گپ‌های متعدد است. اِلین (دوست دختر دوران نوجوانی بوجِرمی (روان‌شناس بوجویز (مرد جوان دیوانه)، زوج راجر و گریس (که در سکانس‌های میانی، بو در خانه آنهاست) و تونی (دخترک مازوخیستی) کاملاً سطحی مورد اشاره قرار گرفته و هر کدام بدون آنکه اثری قابل درک بر داستان داشته باشند، از چرخه خارج می‌شوند. (گویی مرغی به دان‌های روی زمین نوک می‌زند و حتی آنها را نمی‌خورد!) از آن بدتر، شخصیت مهمی مثل مارتا (پیش‌خدمت مونا) که نقش مهمی در داستان دارد، در حد یک نمای ۱۵ ثانیه‌ای نشان داده شده و به اسمش اشاره می‌شود!!!

۳) این نوع فیلم‌ها قصه‌گو نیستند. داستان استاندارد نداشته و مقدمه، بسط ماجرا و مؤخره قابل فهمی ندارند. این در حالیست که بهترین آثار دنیا توسط کارگردان‌های کلاسیک و قصه‌گو همچون هیچکاک، فورد، وایلر، کازان، وایلدر، ... و از متأخرها، اسپیلبرگ، اسکورسیزی، ... روایت شده‌اند.

خلاصه اینکه اگر سلیقه‌تان به من نزدیک است و ناچار به دیدن این نوع فیلم‌ها نیستید، دیدن سینمایی‌ها مثل اولین خون (First Blood)، محصول ۱۹۸۲ آمریکا را خیلی بیشتر توصیه می‌کنم. :cheshmak:

-------------------------------------------------------

* خلاصه فیلم را بیش از این توضیح نمی‌دهم تا دوستانی که مایل به تماشای آن هستند، از کم و کیف باقی ماجرا آگاه نشوند.




RE: نقد های سرپایی - Emiliano - ۱۴۰۲/۴/۲۴ صبح ۰۸:۳۴

این آمار امروز یکی از کانال‌های «تلگرامی» از بارگیری مجموعه‌های ایرونی این‌روزهاست:

درحال‌حاضر هیییییچ مجموعهٔ جذّابی در بازار وجود نداره؛ ولی، از همه مهمّ‌تر مرگ مجموعهٔ «مهمونی» «ایرج طهماسب» بود که باعث شد این چند خطّ رو با شما به‌اشتراک بذارم:

آمار نشون می‌ده «ایرج طهماسب» - که از طرفدارانش بودم - متأسّفانه داره نفسای آخر رو می‌کشه. مردم با کسی تعارف ندارن و کار ضعیف محکوم به نابودیه. سوژه‌ها و حرفای تکراری و تکراری و تکراری، بازیگرای (و نه صداپیشه‌ها و عروسک‌گردونا) درپیتی، اشاعهٔ خرافه (شبح و ...) همه و همه باعث می‌شن مخاطب خیلی راحت حذفت کنه و ترجیح بده «کلاه‌قرمزی» سی سال پیش رو ببینه؛ ولی، اینو نه.




RE: نقد های سرپایی - لوک مک گرگور - ۱۴۰۲/۶/۵ صبح ۰۹:۵۵

سالهای سال است که تلویزیون ملی را تماشا نمی کنم. در ابتدا به خاطر این بود که به شبکه های تلویزیون ایران دسترسی نداشتم. امروزه هم تنها بعضی از فیلم های خارجی (غیر هالیوودی) پخش شده از تلویزیون ملی که دسترسی به آنها به شکل های دیگر ابدا ساده نیست را گاهی از اینترنت دانلود و تماشا می کنم. همین فاصله من از تلویزیون باعث شده بود که بالغ بر ده سال پیش وقتی برای اولین بار سریال انگلیسی از لارک رایز به کندلفورد پخش می شد تماشایش نکنم. چند وقت پیش دلتنگ سریال های به مانند خانواده کمپل، قصه های جزیره، رودخانه برفی، خانواده رابینسون و غیره شدم. سریال های که نقاط ضعف خود را داشتند اما شخصیت پردازی هایشان درست صورت گرفته بود و داستان های جالبی را نیز به تصویر می کشیدند. به نوعی هوس سریال های را کرده بودم که در قرن نوزدهم سیر می کنند و داستان‌هایش شان نیز در فضایی باز چون طبیعت و جنگل در چارچوبی عمدتاً خانوادگی و ماجراجویانه شکل می گرفتند. همانطور که می دانید سالهاست مشابه این آثار را نداریم. از آنجایی که احساس کردم سریال از لارک رایز تا کندلفورد که در ایران با عنوان دهکده خاطرات پخش می شده می تواند عطش مرا تا حدودی رفع نماید, آنرا دانلود کرده و به تماشایش نشستم و به تجربه ای دست یافتم که ای کاش نمی یافتم!!!

با سریالی مواجه شدم به شدت خسته کننده و ملال آور. همه چیز عجولانه شکل می گیرد و این در حالی است که اصلا محتوایی وجود ندارد! در ابتدا دختر جوانی به نام لورا را می بینیم که برای کمک رسانی به خانواده اش مجبور می شود از روستای خود لارک رایز به شهر مجاور برود و در پستخانه خاله اش به کار مشغول شود. ما در همان قسمت اول باید بپذیریم این دختر که علاقه ای به ترک خانواده اش ندارد، به سرعت با محیط کار انس می گیرد و حتی تصمیمات مهم کاری اتخاذ می کند. در قسمت های بعد منتظریم که بعد بیشتری از شخصیت او ببینیم، اما قسمت ها می گذرند و ما هنوز او را به خوبی نمی شناسیم. سریال از بس پر کاراکتر است که اصلاً فراموش می کند لورا نقش اصلی است و بارها او را در حاشیه قرار می دهد. حتی فاصله زمانی و مکانی به خوبی رعایت نشده است. به طور مثال در یک سکانس می بینیم که لورا در پستخانه پیش خاله اش است و در سکانس بعد وی در خانه دارد با مادرش صحبت می کند. درست است که فاصله لارک رایز و کندلفورد چندان زیاد نیست، اما معتقدم حداقل باید طوری نشان می دادند که بیننده واقعا احساس کند که اینها دو مکان متفاوت هستند. اینگونه تغییر سبک زندگی لورا، دلتنگی و نگرانی هایش برای خانواده بیشتر احساس می شد و بار دراماتیک بیشتری به اثر می داد. همانطور که در سریال رویای سبز بیننده احساس می کرد که شخصیت اصلی برای ادامه تحصیل و بعدها تدریس وارد مکانی دیگر شده و شرایط محیطی کاملا متفاوت با آنچه در گذشته از سر گذرانده است را تجربه می کند. البته شهری که آنشرلی عازم آن شده بود، بسیار و بسیار دورتر از مکانی بود که لورای دهکده خاطرات به آن پا گذاشته بود، اما همچنان برای حفظ بار دراماتیک داستان باید تأکید بیشتری بر مسافت دو مکان می شد.

کاراکترها تمام مدت در حال حرف زدن هستند و مدام سر مسائل پیش و پا افتاده جرو بحث می کنند. البته در دنیای واقعی اینجور بحث ها وجود دارد، اما وقتی سریالی تمام انرژی خود را بر روی مسائل پیش و پا افتاده بگذارد، یعنی اینکه یک جای کار دارد می لنگد! بخش های نسبتاً طنزی هم وجود دارند تا به سریال تنوع ببخشند، اما همان ها هم تنها در چارچوب بحث های بی محتوا شکل گرفته اند. سریال فصل به فصل بدتر می شود. البته نه لزوما به این معنا که فصل اول بهتر از سایر فصل هاست. اما با این وجود بیننده حداقل فکر می کند که شاید سریال هنوز در حال معرفی کاراکترهاست و کمی زمان می برد تا شخصیت ها کار قابل توجهی انجام دهند. اما هر چه داستان به جلو می رود بیشتر متوجه می شویم که کاراکترها اصلا کاری برای انجام دادن ندارد. تنها هستند که باشند!

مهمترین کاری که کاراکترها در طول سریال انجام می دهند، دل بستن به دیگری است که همان هم درست پرداخته نشده است. همینجوری از یکی خوششان می آید و بعد دوباره همینجوری از یکی دیگر خوششان می آید! به عبارتی نقش ها رشد و پرورش چندانی ندارند. بسیاری از کاراکترها در یک فصل به شکل خنثی وجود دارند و بعد از سریال حذف می شوند. به طوری که اصلاً نمی فهمیم چرا بودند و چرا رفتند. با تماشای این سریال احساس پوچی نیز به سراغم می آمد. چرا که بیش از حد به روزمرگی های زندگی می پرداخت و این حس را منتقل می کرد که زندگی ساکن و فاقد تنوع و هیجان است و ما تنها باید گذر عمر را بپذیریم. این حس را بیشتر آن زوج کهنسالی القا می کردند که گاهی از اینکه به سادگی عمری ازشان گذشته بود احساس بدی داشتند.

ما از همان قسمت ابتدایی با خواهران و برادر لورا آشنا می شویم. اما سریال هر چه جلوتر می رود، تنها آنها را می بینیم و می بینیم و می بینیم بدون آنکه بفهمیم که چرا هستند و چه شخصیتی دارند و اصلا چه کمکی به پیشبرد داستان می کنند. تنها هستند و غذا می خورند! چند فصل می گذرد تا در نهایت کمی بیشتر با برادر لورا آشنا می شویم که البته باز هم حضورش لنگ در هوا است! همین مسئله درباره خواهران و برادر الف نیز صدق می کند. الف پسر جوانی است که در غیاب پدر و مادرش مراقبت از خواهران و برادر کوچکترش را برعهده می گیرد. با این وجود چون بیننده بر روی شخصیت بچه ها و حتی نوع روابط انها با برادر بزرگترشان شناختی ندارد، دلسوزی های الف در قبال آنها نیز برایش ملموس جلوه نمی کند. درست مانند این است که وی از چند عدد عروسک مراقبت می کند!

شخصیت ها در کنار جنگل زندگی می کنند و این پتانسیل خوبی است که به داستان وجه ماجراجویانه هم ببخشد. همانطور که سریال هایی مانند خانواده کمپل، قصه های جزیره و یا رودخانه برفی اینگونه بودند. مثلاً نشان می دادند کودکی در جنگل گم می شود و همه به دنبالش می گردند و یا انسان های خبیث، سارقان و آدم ربایان در جنگل قایم می شدند و یا کسی را می دزدیدند و گروگان می گرفتند و این باعث می شد که هم کاراکتر ها و هم ما بیننده‌ها قدر ساعات خوشی را که در خانه با خانواده داشتیم بدانیم و یا اگر قهری وجود داشت، با این داستان های عبرت آمیز آنرا به آشتی تبدیل کنیم! اما دهکده خاطرات این پتانسیل را به طور کامل از دست داده تا ما فقط ببینیم کاراکترها تنها سر چیزهای بیخود سر هم داد می کشند. آنهم کاراکترهایی که اصلا پردازش لازمه را ندارند و شاید بشود گفت که به تیپ می مانند.

سانسور یکی از مقوله های است که بیشتر ماها از آن بیزاریم. یعنی مخصوصاً اگر سانسور یک سریال به خط روایی داستان آسیب بزند کلافه می شویم. اما سانسور و تغییر دیالوگ های این سریال که اتفاقا زیاد هم بودند به مذاقم خوش آمده بود. چرا که تماشای یک قسمت سی و پنج دقیقه ای اش هم بسیار کلافه ام می کرد، چه برسد به اینکه نسخه کامل پنجاه دقیقه ای اش را بخواهم ببینم! البته چون اکثر بازیگران اصلی این سریال خانم هستند، عده‌ای ممکن است بگویند که این سریال زنانه است و طبیعی است که رضایت آقایان را جلب نکند. اگرچه این مسئله ممکن است تا حدی درست باشد، اما این را هم باید در نظر گرفت که سریال قصه های جزیره نیز زنانه بود، اما باعث نمی شد که تنها خانم ها به تماشایش ترغیب شوند. بلکه تماشاگران آن سریال متشکل از مرد و زن و حتی کودک بودند. این در حالی بود که وقتی یک قسمت از دهکده خاطرات را می دیدم نزدیک پنج روز صبر می کردم تا دوباره قسمتی دیگر از آن را تماشا کنم. اینقدر بی معنی و آزار دهنده بود که حتی تماشای روزی یک قسمت نیز برایم غیر ممکن جلوه می کرد! تنها نکته مثبت سریال موسیقی تیتراژ ابتدایی آن بود که تا حدی گوش را نوازش می داد. نکته عجیب اینکه این سریال نسبتاً امتیاز بالایی آورده و هیچ کس را هم ندیدم که از آن ایراد بگیرد. خوب شاید این سریال مربوط به فرهنگ انگلیسی ها است و آنها چیزی را در آن می بینند که من به عنوان یک بیننده خارجی درکش نمی کنم.

در پایان شاید بپرسید که اگر آنقدر دهکده خاطرات برایت غیر قابل تحمل بود چرا اینهمه برایش وقت گذاشتی. جواب این را آن بالا توضیح دادم. اینکه دلتنگ سریال های خانوادگی_ماجراجویانه ای بودم که داستان هایشان در قرن نوزدهم می گذشت و کودکی و نوجوانی ام را با آنها سپری کرده بودم. برای همین به خودم امید واهی می دادم که ممکن است این سریال رفته رفته بهتر شود اما به قول معروف نشد که بشه.

می دانم که لذت بردن از یک اثر تا حد زیادی به سلیقه شخصی نیز بر می گردد و ممکن است کسانی در این کافه باشند که با این سریال به خوبی ارتباط برقرار کرده اند. اگر اینطور است خوشحال می شوم نظراتشان را بشنوم و شاید به نکات جالبی اشاره شود که من در تماشای سریال به آنها بی توجه ای کرده ام.




RE: نقد های سرپایی - نسیم بیگ - ۱۴۰۲/۸/۲۶ عصر ۰۴:۲۶

سریال

after life

https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQKkO4Nk-QtBOTudX6K8nFXXJGC1MoSsAPugg&usqp=CAU

همون طور که میدونید ، ریکی جرویس ، کافره و از طرفی خیلی به خودش مطمئن.

این سریال رو ریکی ساخته .

فکر کردم سریال عمق داشته باشه

ولی متاسفانه خیلی سطحی و همون حرفای همیشگی جرویسه که حالا به صورت سریال در اومده

با شخصیت های عجیب و غریب و شوخی های نه چندان دلچسب.

اینو دیدم چون فکر میکردم حرفی برای گفتن داره .

دیدم نه . حتی از لحاظ روانشناسی ، خیلی کار خاصی نیست .




RE: نقد های سرپایی - Emiliano - ۱۴۰۲/۱۲/۱۴ عصر ۰۴:۲۰

شب گذشته «سینما نیمکت» «محمّد رحمانیان» رو دیدم. همون نسخهٔ شبکهٔ ترک‌ی که به‌راحتی در «یوتیوب» می‌شه بهش رسید؛ البتّه، با کیفیّت پایین. تحمّلش برای یک مرتبه دیدن هم سخت بود و جاهایی‌شو با دور تند می‌زدم بره جلو. ضرباهنگ آزاردهنده و کند از نوع بد، محتوای بدون انداموارگی (از هرجای فیلم می‌توانستی ببینیش!)، قاب‌های نه‌چندان دقیق کارگردان و سانسور شدن ره‌به‌رهٔ سیگارها ازسوی شبکهٔ  «ته ره ته ایکی» ترک. و درکلّ: «هیاهوی بسیار برای هیچ»!

آخرش هم نگرفتم چرا باید چنین فیلمی ازسوی مقامات مجوّز پخش نگیره!

بازی «علی عمرانی» عزیز رو همیشه دوست داشته‌م و براش نقش کوچیک و بزرگ فرقی نمی‌کنه و همیشه سعی می‌کنه بهترین باشه. «محمّد رحمانیان» هم استاد مسلّم تئاتر بوده و هست؛ امّا، رسانهٔ «سینما» براش، مناسب نیست؛ دستکم، برای فیلمی با چنین زیربنای کوچیکی. اپیسود «سینما تیمکت» یکی از چندین قسمت تله‌تئاتر «نیمکت» بود که در سال ١٣٨۴ از «شبکهٔ اوّل سیما» داده شد. همون قسمت ده، یازده دقیقه‌ای بسیار بسیار زیباتر بود تا این فیلم صدوخورده‌ای دییقه‌ای و حوصله‌سربر.

ممکنه خیلی از دوستان باشن که با این فیلم خیلی ارتباط برقرار کنن و حتّی بارها به تماشاش بشینن؛ امّا، من یکیو راضی نکرد و به احدی پیشنهاد دیدنش رو نمی‌کنم. با احترام به سلیقهٔ دوستان.